۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - '== منابع==' به '==منابع مقاله==') |
جز (جایگزینی متن - 'ه ها' به 'هها') |
||
خط ۱۱۴: | خط ۱۱۴: | ||
1- در صفحه 184 و185, بحثى مفيد درباره مسيحيت مطرح شده و لقب (ابن) براى حضرت عيسى(ع) را عنوان كرده و مى نويسد: اين لقب احتمالاً يك لقب تشريفى بوده است; همان طور كه احتمال دارد از قبيل: ابن السبيل) باشد, و مقصود اين است كه آن حضرت دائماً متوجه خدا و به ياد او بوده است. | 1- در صفحه 184 و185, بحثى مفيد درباره مسيحيت مطرح شده و لقب (ابن) براى حضرت عيسى(ع) را عنوان كرده و مى نويسد: اين لقب احتمالاً يك لقب تشريفى بوده است; همان طور كه احتمال دارد از قبيل: ابن السبيل) باشد, و مقصود اين است كه آن حضرت دائماً متوجه خدا و به ياد او بوده است. | ||
2- در صفحه 212 گويد: جمله (لفظ قرآن) يا (نظم قرآن) | 2- در صفحه 212 گويد: جمله (لفظ قرآن) يا (نظم قرآن) جملههاى دقيق و مناسبى نيستند; زيرا (لفظ) به معناى دورانداختن است و (نظم) به معناى شعر. بنابر اين, به نظر مى رسد بهترين جمله درباره كلمات قرآن مجيد (عبارت قرآن) است. | ||
3- در صفحه113, پس از ذكر حواس باطنى (حس مشترك, خيال, وهم, حافظه, متصرفه), ادله انحصار حواس آدمى در موارد مذكور را ناتمام مى داند. | 3- در صفحه113, پس از ذكر حواس باطنى (حس مشترك, خيال, وهم, حافظه, متصرفه), ادله انحصار حواس آدمى در موارد مذكور را ناتمام مى داند. | ||
خط ۱۲۶: | خط ۱۲۶: | ||
7- موضوعاتى همچون: امكان رؤيت خدا, كلام لفظى و نفسى, قرآن كلام خداست يا پيامبر, و حدوث و قدم جهان, از بحثهاى جنجالى و خواندنى كتاب است. | 7- موضوعاتى همچون: امكان رؤيت خدا, كلام لفظى و نفسى, قرآن كلام خداست يا پيامبر, و حدوث و قدم جهان, از بحثهاى جنجالى و خواندنى كتاب است. | ||
8 - در جاى ديگر كتاب, بحثى در اطراف (حقيقت نفس انسان) مطرح شده و در آن, پانزده قول را در تعريف نفس انسان ذكر كرده و | 8 - در جاى ديگر كتاب, بحثى در اطراف (حقيقت نفس انسان) مطرح شده و در آن, پانزده قول را در تعريف نفس انسان ذكر كرده و نكتههاى بديع و جالبى بر آن افزوده است (ص158). همچنانكه در صفحه 72 بحث از واحد بالجنس, واحد بالنوع, واحد بالموضوع, واحد بالمحمول, واحد بالتعلق, واحد بالشخص, واحد بالاتصال, واحد بالاجتماع, را مطرح كرده است. | ||
9- با آنكه مؤلف كتاب سنى مذهب است, اما گرايشهاى شيعى و نيز رعايت انصاف در مباحث كتاب او به چشم مى خورد. براى مثال, در بحث از جبر و اختيار, گويد: (صحيح آن است كه از راسخين در علم نقل شده كه لاجبر ولاتفويض لكن امر بين الامرين, وقيل هذا القول منقول عن جعفر الصادق رضى الله عنه وعن أولاده الكرام رضى الله عنهم) (ص246). و در بحث از امامت نيز نخست ادلّه اهل سنت را براى اثبات خلافت ابوبكر ذكر كرده و جواب آنها را از شيعيان نقل نموده است. و سپس به نقل ادله شيعه پرداخته و هيچ خدشه يا اشكالى بر آنها ذكر نكرده است; اما در عين حال, در پايان گويد: (حق همان مذهب اهل سنت است.) همچنين در بحث از افضل مردم پس از رسول خدا - صلى الله عليه وآله - نيز تا حدودى انصاف را مراعات كرده است. نيز در بعضى از بحثهاى كتاب, به نقل نظر اماميه پرداخته است; مانند آنچه در صفحات 288 و 233 آمده است. | 9- با آنكه مؤلف كتاب سنى مذهب است, اما گرايشهاى شيعى و نيز رعايت انصاف در مباحث كتاب او به چشم مى خورد. براى مثال, در بحث از جبر و اختيار, گويد: (صحيح آن است كه از راسخين در علم نقل شده كه لاجبر ولاتفويض لكن امر بين الامرين, وقيل هذا القول منقول عن جعفر الصادق رضى الله عنه وعن أولاده الكرام رضى الله عنهم) (ص246). و در بحث از امامت نيز نخست ادلّه اهل سنت را براى اثبات خلافت ابوبكر ذكر كرده و جواب آنها را از شيعيان نقل نموده است. و سپس به نقل ادله شيعه پرداخته و هيچ خدشه يا اشكالى بر آنها ذكر نكرده است; اما در عين حال, در پايان گويد: (حق همان مذهب اهل سنت است.) همچنين در بحث از افضل مردم پس از رسول خدا - صلى الله عليه وآله - نيز تا حدودى انصاف را مراعات كرده است. نيز در بعضى از بحثهاى كتاب, به نقل نظر اماميه پرداخته است; مانند آنچه در صفحات 288 و 233 آمده است. |
ویرایش