۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'بو على' به 'بوعلى') |
جز (جایگزینی متن - 'واجب الوجود' به 'واجبالوجود') |
||
خط ۶۴: | خط ۶۴: | ||
ابوسعيد كه خود عارفى است از اهل طريقت، با عناوين بلندى مثل افضل المتأخرين و رزقنا الله مجاورتك، از بوعلى نام برده و بعد از حمد و ثناى الهى و صلوات بر پيغمبر(ص) و آل او، سؤال خود را مطرح نموده است؛ [[ابنسینا، حسین بن عبدالله|شيخ الرئيس]]، در جواب، بعد از حمد و صلوات، مىگويد: سعى مىكنم به قدر توان خودم و پژوهشى كه در علوم نمودهام، حقيقت دعا و تأثيرات آن را در نفوس و بدنها براى تو توضيح دهم، لكن اين پاسخ، نيازمند مقدمّاتى است: ابتدا بايد بدانى كه رابطه | ابوسعيد كه خود عارفى است از اهل طريقت، با عناوين بلندى مثل افضل المتأخرين و رزقنا الله مجاورتك، از بوعلى نام برده و بعد از حمد و ثناى الهى و صلوات بر پيغمبر(ص) و آل او، سؤال خود را مطرح نموده است؛ [[ابنسینا، حسین بن عبدالله|شيخ الرئيس]]، در جواب، بعد از حمد و صلوات، مىگويد: سعى مىكنم به قدر توان خودم و پژوهشى كه در علوم نمودهام، حقيقت دعا و تأثيرات آن را در نفوس و بدنها براى تو توضيح دهم، لكن اين پاسخ، نيازمند مقدمّاتى است: ابتدا بايد بدانى كه رابطه واجبالوجود با مخلوقاتش كه ممكن الوجودند، به چه صورتى است و همينطور جواهر ثابته كه همان ملائكه مقربين مىباشند و حكما از آنها به عقول فعّاله تعبير مىكنند، چه وجودهايى هستند، سپس نفوس سماوى متصل به مواد، سپس اركان اربعه و... را بشناسى. | ||
وى، در ادامه، توضيحى راجع به | وى، در ادامه، توضيحى راجع به واجبالوجود داده و مىگويد: تأثير مبدأ اول در عقول بوده و تأثير عقول در نفوس و تأثير نفوس در اجرام سماوى كه باعث حركت دائرهاى آنها شده و تأثير اجرام سماوى در اين عالم بوده و عقل هم كه اختصاص به فلك قمر دارد، افاضه كننده نور به نفوس انسانى مىباشد. | ||
بوعلى، مىگويد: اگر تناسبى بين نفوس سماويه و ارضيّه نباشد، خدا شناخته نمىشود. وى، در ادامه، اشارهاى نيز به شرافت علت نسبت به معلول داشته و جايگاه نفوس بعد از مفارقت از بدن را يادآورى كرده و آنگاه، به بيان حقيقت دعا و زيارت كه عبارت است از استمداد كردن نفوس زائرهى متصل به بدن، از نفوس مزورة، خير و سعادت و دفع شر و... را، مىپردازد. | بوعلى، مىگويد: اگر تناسبى بين نفوس سماويه و ارضيّه نباشد، خدا شناخته نمىشود. وى، در ادامه، اشارهاى نيز به شرافت علت نسبت به معلول داشته و جايگاه نفوس بعد از مفارقت از بدن را يادآورى كرده و آنگاه، به بيان حقيقت دعا و زيارت كه عبارت است از استمداد كردن نفوس زائرهى متصل به بدن، از نفوس مزورة، خير و سعادت و دفع شر و... را، مىپردازد. |
ویرایش