۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'در باره' به 'درباره') |
|||
| خط ۵۵: | خط ۵۵: | ||
حكيم فردوسى شاهكار جاودانه خويش را از نخستين پادشاهان افسانهاى، كه آبادانى و فرهنگ را به ايران زمين آوردند، آغاز مىكند و به فرو پاشيدگى دودمان ساسانى پايان مىبخشد. چنين مىنمايد كه حكيم زجّاجى كار او را دنبال كرده و منظومه را با گزارشهايى از پيدايى پيامبر اسلام(ص) آغاز و تا روزگار زندگى خويش دنبال كرده است. بارى، در اين نسخه، ذكرى از چنين مطالبى نيست، بلكه درونمايه آغاز سخن او، پيكار مهلب و جنبش مختار است. بنا بر اين، گمان مىرود كه مجلد اول اين كتاب نيز وجود داشته باشد. زجّاجى از شاهان ايران باستان نيز بر پايه گفتار خودش، «به ضرورت»، سخن مىگويد؛ سخنى به نشانه علاقهمندى به آن روزگاران و ستايشى از فردوسى. | حكيم فردوسى شاهكار جاودانه خويش را از نخستين پادشاهان افسانهاى، كه آبادانى و فرهنگ را به ايران زمين آوردند، آغاز مىكند و به فرو پاشيدگى دودمان ساسانى پايان مىبخشد. چنين مىنمايد كه حكيم زجّاجى كار او را دنبال كرده و منظومه را با گزارشهايى از پيدايى پيامبر اسلام(ص) آغاز و تا روزگار زندگى خويش دنبال كرده است. بارى، در اين نسخه، ذكرى از چنين مطالبى نيست، بلكه درونمايه آغاز سخن او، پيكار مهلب و جنبش مختار است. بنا بر اين، گمان مىرود كه مجلد اول اين كتاب نيز وجود داشته باشد. زجّاجى از شاهان ايران باستان نيز بر پايه گفتار خودش، «به ضرورت»، سخن مىگويد؛ سخنى به نشانه علاقهمندى به آن روزگاران و ستايشى از فردوسى. | ||
سرودههايى در نعتِ پيامبر خدا(ص) و پيشوايان مذهبى، در اين نسخه فراهم آمده است و شعرهايى نيز در بيشتر جاهاى آن به هنگام سرايش داستانها، در ستايش برخى از پهلوانان، اميران، خلفا، سرداران، وزيران و بزرگان ديده مىشود. علاقه و دوستدارى سراينده را به تشيع، از شعرهاى وى در بخشِ ذكر فاجعه كربلا و جنبش مختار و ستايشهاى او | سرودههايى در نعتِ پيامبر خدا(ص) و پيشوايان مذهبى، در اين نسخه فراهم آمده است و شعرهايى نيز در بيشتر جاهاى آن به هنگام سرايش داستانها، در ستايش برخى از پهلوانان، اميران، خلفا، سرداران، وزيران و بزرگان ديده مىشود. علاقه و دوستدارى سراينده را به تشيع، از شعرهاى وى در بخشِ ذكر فاجعه كربلا و جنبش مختار و ستايشهاى او درباره حضرت على (ع به روشنى مىتوان فهميد، اما قطعههايى ويژه همراه با ستايش نيز به نام خواجه شمسالدين محمد جوينى و صدرالدين زنجانى و سپاسى از مهربانىها و كمكهاى آن بزرگواران در اين كتاب هست كه از حال و روزگار سراينده منظومه حكايت مىكند. وى همچنين، از رنج و اندوه خود در مرگ زنجانى سخن به ميان مىآورد. محمد جوينى صاحب ديوان آباقا خان بود و در 661، به فرمان هلاكو به وزارت برگزيده و پس از 29 سال خدمتگزارى به دستگاه اميران مغول، در 683 كشته شد. هرچند ستايشهايى درباره محمد جوينى در اين نسخه وجود دارد، اشارتى به قتل او در آن يافت نمىشود. | ||
سراينده در جاى ديگرى از كتاب نيز شمسالدين محمد جوينى را مىستايد و از بخششها و بزرگوارى او و از زندگى امن و آسوده خود در چرنداب، در سايه توجه و مهر وزير سپاسگزارى مىكند. وى در سربندى ديگر به بازگويى احوال خود با مخدوم سعيدش و احترام و اعتبار خود در دستگاه صدر جهان اشاره مىكند و مىافزايد كه «ميرِ شاعران» يا «ملك الشعراى» دربار او شده و از نعمت و جاهى برخوردار است. روز به روز به خلوت زنجانى نزديكتر مىشود تا اينكه به جايگاه مشاوره وى گام مىنهد و به يكى از خاصانش بدل مىشود. او از مرگ زنجانى به درد مىآيد و اين رويداد را در روزگار پيرى موجب اندوه و رنج مىشمرد، اما به هر روى، از قتل صدر جهان گفتوگويى در ميان نيست. زجّاجى همچنين در اين كتاب به ستايش جمالعلى تفرشى مىپردازد. | سراينده در جاى ديگرى از كتاب نيز شمسالدين محمد جوينى را مىستايد و از بخششها و بزرگوارى او و از زندگى امن و آسوده خود در چرنداب، در سايه توجه و مهر وزير سپاسگزارى مىكند. وى در سربندى ديگر به بازگويى احوال خود با مخدوم سعيدش و احترام و اعتبار خود در دستگاه صدر جهان اشاره مىكند و مىافزايد كه «ميرِ شاعران» يا «ملك الشعراى» دربار او شده و از نعمت و جاهى برخوردار است. روز به روز به خلوت زنجانى نزديكتر مىشود تا اينكه به جايگاه مشاوره وى گام مىنهد و به يكى از خاصانش بدل مىشود. او از مرگ زنجانى به درد مىآيد و اين رويداد را در روزگار پيرى موجب اندوه و رنج مىشمرد، اما به هر روى، از قتل صدر جهان گفتوگويى در ميان نيست. زجّاجى همچنين در اين كتاب به ستايش جمالعلى تفرشى مىپردازد. | ||
درونمايه منظومههاى زجاجى | درونمايه منظومههاى زجاجى درباره تاريخ اسلام، از پايانه روزگار بنى اميه و آستانه رسيدن عباسيان به حكومت آغاز مىشود. وى در اين سرودهها از رويدادهايى مانند خروج مختار ثقفى به خونخواهى حسين بن على(ع)، نبردهاى حجاج بن يوسف، مرگ عبدالملك بن مروان و تأثيرات آن، خروج زيد بن على بن حسين و حاكم شدن سفاح، نخستين خليفه عباسى گزارش مىدهد و ماجراهاى روزگار بنى عباس را تا برافتادن آنان به كوشش هلاكو دنبال مىكند. عزل و نصبها، كشتنها، جنگهاى داخلى و خارجى، دوره خلافت افراد، روابط برونمرزى خلفا و چندى و چونى لشكركشى مغولان به سوى عراق، درونمايه بخش دوم اين كتاب است. البته سراينده در جايى از اين بخش، داستان شاهان ايرانى (ملوك عجم) را از كيومرث كه وى را «آدم» مىخواند تا يزدگرد بن يزدگرد روايت مىكند و به روى كار آمدن آل بويه نيز مىپردازد. | ||
== وضعيت كتاب == | == وضعيت كتاب == | ||
| خط ۶۸: | خط ۶۸: | ||
فرهنگ جهانگيرى در ميان 385 سراينده كه شعرشان به شاهد لغت آمده، بيش از سى بار از حكيم زجّاجى نام برده و از سرودههاى وى نقل كرده و اين ياد و نام، روشن مىسازد كه مير جمالالدين حسين انجوى شيرازى، نويسنده اين فرهنگ دست كم در آن روزگار (ميان سالهاى 1005 و 1032ق)، بىگمان، به نسخهاى از ديوان زجّاجى دسترسى داشته است. نيز آشكار مىكند كه سرودههاى او از اعتبارى برخوردار بوده است كه در كنار شعرهاى فردوسى، حافظ، سعدى و بزرگانى ديگر جاى مىگيرد و سراينده خود، «حكيم» ناميده مىشود. | فرهنگ جهانگيرى در ميان 385 سراينده كه شعرشان به شاهد لغت آمده، بيش از سى بار از حكيم زجّاجى نام برده و از سرودههاى وى نقل كرده و اين ياد و نام، روشن مىسازد كه مير جمالالدين حسين انجوى شيرازى، نويسنده اين فرهنگ دست كم در آن روزگار (ميان سالهاى 1005 و 1032ق)، بىگمان، به نسخهاى از ديوان زجّاجى دسترسى داشته است. نيز آشكار مىكند كه سرودههاى او از اعتبارى برخوردار بوده است كه در كنار شعرهاى فردوسى، حافظ، سعدى و بزرگانى ديگر جاى مىگيرد و سراينده خود، «حكيم» ناميده مىشود. | ||
به هر روى، مصحح كتاب، درونمايه اثر را با [[تاريخ الطبري، تاريخ الأمم و الملوك|تاريخ طبرى]]، [[العبر: تاریخ ابن خلدون|تاريخ ابن خلدون]]، حبيب السير و...، سنجيده است. يادداشت وى | به هر روى، مصحح كتاب، درونمايه اثر را با [[تاريخ الطبري، تاريخ الأمم و الملوك|تاريخ طبرى]]، [[العبر: تاریخ ابن خلدون|تاريخ ابن خلدون]]، حبيب السير و...، سنجيده است. يادداشت وى درباره كيستى سراينده و ممدوحان وى، تاريخ سروده شدن منظومه و چگونگى بازنويسى اين نسخه از آن، اطلاعات فرامتنى سودمندى را درباره همايوننامه دربر دارد. وى، نسخه بدلها را در پانوشت هر يك از صفحات كتاب آورده و نمايهاى از جاىها و كسان ياد شده در كتاب و سه عكس از نسخه خطىاش در پايان آن گنجانده است. نشستن چند نقطه (...) را در جاى مصراعهايى از اين منظومه بلند، از پىآمدهاى ناخوانايى و افتادگىهاى نسخه اصلى بايد به شمار آورد. | ||
== منابع مقاله == | == منابع مقاله == | ||
ویرایش