پرش به محتوا

نثر و شرح مثنوی شریف: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - 'در باره' به 'درباره'
جز (جایگزینی متن - ' ' به ' ')
جز (جایگزینی متن - 'در باره' به 'درباره')
خط ۴۵: خط ۴۵:
'''نثر و شرح مثنوى شريف'''، شرح و توضيح عرفان‌پژوه و مولوى‌شناس برجسته و معاصر از كشور تركيه، عبدالباقى گولپينارلى بر مثنوى معنوى، به زبان تركى است كه دكتر توفيق هاشم‌پور سبحانى آن را به زبان فارسى ترجمه كرده است. اين شرح، كامل است و همه شش دفتر مثنوى را در بر مى‌گيرد. در جلد اول، دفترهاى اول و دوم و در جلد دوم، دفترهاى سوم و چهارم و در جلد سوم، دفترهاى پنجم و ششم شرح شده است.
'''نثر و شرح مثنوى شريف'''، شرح و توضيح عرفان‌پژوه و مولوى‌شناس برجسته و معاصر از كشور تركيه، عبدالباقى گولپينارلى بر مثنوى معنوى، به زبان تركى است كه دكتر توفيق هاشم‌پور سبحانى آن را به زبان فارسى ترجمه كرده است. اين شرح، كامل است و همه شش دفتر مثنوى را در بر مى‌گيرد. در جلد اول، دفترهاى اول و دوم و در جلد دوم، دفترهاى سوم و چهارم و در جلد سوم، دفترهاى پنجم و ششم شرح شده است.


«نثر و شرح مثنوى شريف»، شرح موضوعى نيست، بلكه ترتيبى است و در هر جلد، نخست، ابياتى چند از مثنوى و بعد گزارشى به‌صورت نثر و سپس شرحى در باره آن عرضه مى‌شود.
«نثر و شرح مثنوى شريف»، شرح موضوعى نيست، بلكه ترتيبى است و در هر جلد، نخست، ابياتى چند از مثنوى و بعد گزارشى به‌صورت نثر و سپس شرحى درباره آن عرضه مى‌شود.


اين شرح، در واقع دو قسمت اساسى دارد:
اين شرح، در واقع دو قسمت اساسى دارد:
خط ۶۵: خط ۶۵:
شرح عبدالباقى گولپينارلى بر مثنوى، حاوى نكته‌هايى است كه در شرح‌هاى ديگر نمى‌توان يافت و خواننده ابتدا بايد متن را بخواند و سپس به شرح مراجعه كند تا مشكلات و اشارات آن را دريابد. به نظر مترجم، گولپينارلى در اين ترجمه و شرح گرفتار برخى از اشتباهات و سهوالقلم‌ها هم شده است<ref>[http://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/4323/1/463 نثر و شرح مثنوى، ج 1، ص 463]</ref>
شرح عبدالباقى گولپينارلى بر مثنوى، حاوى نكته‌هايى است كه در شرح‌هاى ديگر نمى‌توان يافت و خواننده ابتدا بايد متن را بخواند و سپس به شرح مراجعه كند تا مشكلات و اشارات آن را دريابد. به نظر مترجم، گولپينارلى در اين ترجمه و شرح گرفتار برخى از اشتباهات و سهوالقلم‌ها هم شده است<ref>[http://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/4323/1/463 نثر و شرح مثنوى، ج 1، ص 463]</ref>


شايسته است به نظر شارح در باره مثنوى و مولوى توجه شود؛ زيرا او بر اساس اين نظر شرحش را به سامان رسانده است:
شايسته است به نظر شارح درباره مثنوى و مولوى توجه شود؛ زيرا او بر اساس اين نظر شرحش را به سامان رسانده است:


1. مؤلف بر آن است كه مولانا «مثنوى» خود را «دكان وحدت» مى‌نامد و آن را با بيت زير مى‌ستايد:
1. مؤلف بر آن است كه مولانا «مثنوى» خود را «دكان وحدت» مى‌نامد و آن را با بيت زير مى‌ستايد:
خط ۱۰۵: خط ۱۰۵:
مولانا هنگامى كه مى‌خواهد متن دفتر ششم را آغاز كند، خبر مى‌دهد كه كتاب در اين دفتر به پايان خواهد رسيد. [[سلطان ولد، محمد بن محمد|سلطان‌ولد]]، تتمه‌اى بدين دفتر نوشته است. حكايت ناقص‌مانده «سه شهزاده» در اين دفتر مجعول، به پايان نمى‌رسد؛ زيرا آن كسى كه به جعل اين دفتر پرداخته خبر ندارد كه اين حكايت در «مقالات شمس تبريزى» است<ref>[http://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/4323/1/25 نثر و شرح مثنوى شريف، ج 1، ص 25]</ref>
مولانا هنگامى كه مى‌خواهد متن دفتر ششم را آغاز كند، خبر مى‌دهد كه كتاب در اين دفتر به پايان خواهد رسيد. [[سلطان ولد، محمد بن محمد|سلطان‌ولد]]، تتمه‌اى بدين دفتر نوشته است. حكايت ناقص‌مانده «سه شهزاده» در اين دفتر مجعول، به پايان نمى‌رسد؛ زيرا آن كسى كه به جعل اين دفتر پرداخته خبر ندارد كه اين حكايت در «مقالات شمس تبريزى» است<ref>[http://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/4323/1/25 نثر و شرح مثنوى شريف، ج 1، ص 25]</ref>


9. بر مثنوى شرح‌هاى زيادى به فارسى، تركى و حتى عربى به‌صورت كامل يا ناقص نوشته‌اند. با آنكه از اين اثر جاودانى، ترجمه‌هاى منظوم و منثور به تركى و حتى عربى و ديگر زبان‌هاى بيگانه فراهم آمده، گزيده‌هاى فراوانى از اين اثر تهيه شده و با ابيات برگرفته از اين كتاب، آثار زيادى تأليف شده است، چرا گولپينارلى بار ديگر به ترجمه و شرح مثنوى پرداخته است؟ او پس از اداى احترام فراوان به همه كسانى كه ترجمه‌ها و شرح‌هاى مزبور را فراهم كرده‌اند و به ابداع آثارى در باره مثنوى پرداخته‌اند، بر آن است كه اين پژوهش جديد از نظر ادراك امروزى از علم، روش تحليل و انتقاد امروزى و و به‌ويژه از نظر زبان امروزى ضرورى است؛ زيرا كه فهم زبان عثمانى در حال حاضر واقعا كارى دشوار است و اين مسئله، امروز به‌صورت تخصص درآمده است و بعد اينكه مترجمان و شارحان محترم، قبل از آنكه تمام آثار مولانا را به مطالعه گيرند و مقالات شمس تبريزى و آثار [[سلطان ولد، محمد بن محمد|سلطان‌ولد]]، مخصوصا «ولدنامه» او را بخوانند، به شرح مثنوى پرداخته بودند، لذا شرح‌هاى آنان كامل نيست و به‌قدر فهم آنان است. گذشته از آن كسانى كه مولانا را از طرف‌داران سرسخت «وحدت وجود» پنداشته‌اند، اثر او را به يارى انديشه‌هاى [[ابن عربی، محمد بن علی|ابن عربى]] تفسير كرده‌اند و كسانى افكار او را با اعتقادات باطنيه دريافته و به تبليغ آن برخاسته‌اند؛ حتى افرادى كوشيده‌اند كه در مثنوى، كشفيات جديد علمى و فنى بيابند. كسانى اساس كار را بر شيوه اهل ذكر (اسماء) نهاده‌اند و كاملا راه خطا رفته‌اند. در صورتى كه تصوف مولانا، چنان‌كه پيش از اين نيز گفتيم، تصوف باطن‌گرايانه نيست، بلكه تصوفى واقع‌گرا و پوياست؛ حتى او با صوفيان باطن‌گرا و اعتقادات صوفيانه آنان مخالف است. وانگهى تقريبا همه شارحان كه مشهورترين آنان، «انقروى» هم در ميان آنان است، لزومى نديده‌اند كه صحيح‌ترين و موثق‌ترين نسخه مثنوى را اساس كار خود قرار دهند. عرف و دانش روزگار آنان لزوم چنين كارى را به ذهن آنان متبادر نكرده است؛ درحالى‌كه در نسخه‌هاى غير منطبق با نسخه اصلى، اختلاف نسخ فراوانى وجود دارد<ref>[http://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/4323/1/27 نثر و شرح مثنوى شريف، ج 1، ص 27]</ref>
9. بر مثنوى شرح‌هاى زيادى به فارسى، تركى و حتى عربى به‌صورت كامل يا ناقص نوشته‌اند. با آنكه از اين اثر جاودانى، ترجمه‌هاى منظوم و منثور به تركى و حتى عربى و ديگر زبان‌هاى بيگانه فراهم آمده، گزيده‌هاى فراوانى از اين اثر تهيه شده و با ابيات برگرفته از اين كتاب، آثار زيادى تأليف شده است، چرا گولپينارلى بار ديگر به ترجمه و شرح مثنوى پرداخته است؟ او پس از اداى احترام فراوان به همه كسانى كه ترجمه‌ها و شرح‌هاى مزبور را فراهم كرده‌اند و به ابداع آثارى درباره مثنوى پرداخته‌اند، بر آن است كه اين پژوهش جديد از نظر ادراك امروزى از علم، روش تحليل و انتقاد امروزى و و به‌ويژه از نظر زبان امروزى ضرورى است؛ زيرا كه فهم زبان عثمانى در حال حاضر واقعا كارى دشوار است و اين مسئله، امروز به‌صورت تخصص درآمده است و بعد اينكه مترجمان و شارحان محترم، قبل از آنكه تمام آثار مولانا را به مطالعه گيرند و مقالات شمس تبريزى و آثار [[سلطان ولد، محمد بن محمد|سلطان‌ولد]]، مخصوصا «ولدنامه» او را بخوانند، به شرح مثنوى پرداخته بودند، لذا شرح‌هاى آنان كامل نيست و به‌قدر فهم آنان است. گذشته از آن كسانى كه مولانا را از طرف‌داران سرسخت «وحدت وجود» پنداشته‌اند، اثر او را به يارى انديشه‌هاى [[ابن عربی، محمد بن علی|ابن عربى]] تفسير كرده‌اند و كسانى افكار او را با اعتقادات باطنيه دريافته و به تبليغ آن برخاسته‌اند؛ حتى افرادى كوشيده‌اند كه در مثنوى، كشفيات جديد علمى و فنى بيابند. كسانى اساس كار را بر شيوه اهل ذكر (اسماء) نهاده‌اند و كاملا راه خطا رفته‌اند. در صورتى كه تصوف مولانا، چنان‌كه پيش از اين نيز گفتيم، تصوف باطن‌گرايانه نيست، بلكه تصوفى واقع‌گرا و پوياست؛ حتى او با صوفيان باطن‌گرا و اعتقادات صوفيانه آنان مخالف است. وانگهى تقريبا همه شارحان كه مشهورترين آنان، «انقروى» هم در ميان آنان است، لزومى نديده‌اند كه صحيح‌ترين و موثق‌ترين نسخه مثنوى را اساس كار خود قرار دهند. عرف و دانش روزگار آنان لزوم چنين كارى را به ذهن آنان متبادر نكرده است؛ درحالى‌كه در نسخه‌هاى غير منطبق با نسخه اصلى، اختلاف نسخ فراوانى وجود دارد<ref>[http://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/4323/1/27 نثر و شرح مثنوى شريف، ج 1، ص 27]</ref>


10. گولپينارلى، در باره شرح مرحوم احمد عونى قنق (1357ق / 1936م) بر مثنوى، معتقد است كه او به دليل علاقه شديد به [[ابن عربی، محمد بن علی|ابن عربى]] و شرح و ترجمه بسيارى از آثار او، شرح سى و چهار دفترى‌اش، كاملا بر اساس اعتقادات وحدت وجود است و با معيار علمى امروز و شيوه‌هاى تحليل و نقد آن انطباق ندارد و سرشار از استنباطهاى شخصى است. آخرين شرح از [[جعفری تبریزی، محمدتقی|محمدتقى جعفرى]] است. جعفرى با عشق و ايمان عظيمى مثنوى را شرح كرده است. اين شرح از نظر فلسفى حقيقتا ارزنده است. اين دانشمند بزرگ، فلاسفه يونان و بسيارى از پرچم‌داران فلسفه جديد را با نابغه بزرگ شرق، نماينده بزرگ ايمان و اسلام - مولانا - مقايسه كرده و تلقيات فلسفه علمى موجود در آنان را در مولانا يافته است...<ref>[http://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/4323/1/48 نثر و شرح مثنوى شريف، ج 1، ص 48] - [http://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/4323/1/49 49]</ref>
10. گولپينارلى، درباره شرح مرحوم احمد عونى قنق (1357ق / 1936م) بر مثنوى، معتقد است كه او به دليل علاقه شديد به [[ابن عربی، محمد بن علی|ابن عربى]] و شرح و ترجمه بسيارى از آثار او، شرح سى و چهار دفترى‌اش، كاملا بر اساس اعتقادات وحدت وجود است و با معيار علمى امروز و شيوه‌هاى تحليل و نقد آن انطباق ندارد و سرشار از استنباطهاى شخصى است. آخرين شرح از [[جعفری تبریزی، محمدتقی|محمدتقى جعفرى]] است. جعفرى با عشق و ايمان عظيمى مثنوى را شرح كرده است. اين شرح از نظر فلسفى حقيقتا ارزنده است. اين دانشمند بزرگ، فلاسفه يونان و بسيارى از پرچم‌داران فلسفه جديد را با نابغه بزرگ شرق، نماينده بزرگ ايمان و اسلام - مولانا - مقايسه كرده و تلقيات فلسفه علمى موجود در آنان را در مولانا يافته است...<ref>[http://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/4323/1/48 نثر و شرح مثنوى شريف، ج 1، ص 48] - [http://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/4323/1/49 49]</ref>


== در باره ترجمه==
== درباره ترجمه==




۴۲۵٬۲۲۵

ویرایش