۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - ' الدين' به 'الدين') |
جز (جایگزینی متن - 'در باره' به 'درباره') |
||
خط ۴۴: | خط ۴۴: | ||
اين كتاب كه به حق، «تاريخ اجتماعى دوران قاجار» نيز نام گرفته است، نثرى شيرين و ساده دارد و نويسنده در آن با ديدى تيزبينانه به شرح آيينها و سنتها و ويژگىهاى شخصى خويش مىپردازد و از رويدادهاى همروزگارش نيز به همين سبك سخن مىگويد. شرح زندگانى من، از «بىطرفى» فراوان و طنزى شيرين به ويژه | اين كتاب كه به حق، «تاريخ اجتماعى دوران قاجار» نيز نام گرفته است، نثرى شيرين و ساده دارد و نويسنده در آن با ديدى تيزبينانه به شرح آيينها و سنتها و ويژگىهاى شخصى خويش مىپردازد و از رويدادهاى همروزگارش نيز به همين سبك سخن مىگويد. شرح زندگانى من، از «بىطرفى» فراوان و طنزى شيرين به ويژه درباره خاستگاه و تولد نويسنده و اوضاع خانواده و مادرش برخوردار و از مثَلها و كنايات برساخته نويسنده پُر است. | ||
روايتهاى داستانى اين كتاب كه به قصه بلند خوشخوانى مىمانند، گاه موجب خنده مىشوند و گاهى دلسوزى براى وطن. داستان زندگانى من، از شيرينى و تلخى و گزارش ستمگرىهاى دودمان قاجار در ايران پر است. روايت مستوفى از تاريخ اجتماعى دوره قاجار، بيش از اينكه روايتى شخصى | روايتهاى داستانى اين كتاب كه به قصه بلند خوشخوانى مىمانند، گاه موجب خنده مىشوند و گاهى دلسوزى براى وطن. داستان زندگانى من، از شيرينى و تلخى و گزارش ستمگرىهاى دودمان قاجار در ايران پر است. روايت مستوفى از تاريخ اجتماعى دوره قاجار، بيش از اينكه روايتى شخصى درباره خودش باشد، از احوال و اوضاع ملك و مملكت آن عصر گزارش مىدهد. نثر وى در اين كتاب، همان نثر دوره قاجار و پهلوى است، اما مخاطب امروز نيز آن را شيرين و روان مىيابد و و با خواندنش با واژگان تازهاى آشنا مىشود. نويسنده مىكوشد كه در روايتهايش سوگيرى نكند و بىگمان، تلاشهاى او را در اين باره نمىتوان بىثمر دانست. | ||
== گزارش محتوا == | == گزارش محتوا == | ||
عبدالله مستوفى كه در روزگار ناصرالدين شاه به دنيا آمد، در بخش نخستين كتاب خود به گزارشى | عبدالله مستوفى كه در روزگار ناصرالدين شاه به دنيا آمد، در بخش نخستين كتاب خود به گزارشى درباره چندى و چونى دودمانش از آغاز دوره قاجار تا زادروز خودش مىپردازد. كتاب او، تصوير گسترده (پانوراميك) عصرى بلند به شمار مىرود، كه امروز يادگارهاى اندكى از آن وجود دارد. شايد كتاب مستوفى را پربارترين يادگار آن روزگاران بتوان دانست. | ||
جلد يكم اين كتاب، از پادشاهى آقا محمد خان قاجار آغاز و تا پايان سلطنت ناصرالدين شاه دنبال مىشود. نويسنده در اين بخش از اثر خود، نخست به گزارش كوتاهى از «اسلاف» آقا محمد خان قاجار، انديشهها و ويژگىهاى وى و زمينههاى پادشاهىاش مىپردازد و از سرانجام كار لطفعلى خان زند خبر مىدهد و با توصيف اميرنشينهاى پيرامون ايران و گزارش | جلد يكم اين كتاب، از پادشاهى آقا محمد خان قاجار آغاز و تا پايان سلطنت ناصرالدين شاه دنبال مىشود. نويسنده در اين بخش از اثر خود، نخست به گزارش كوتاهى از «اسلاف» آقا محمد خان قاجار، انديشهها و ويژگىهاى وى و زمينههاى پادشاهىاش مىپردازد و از سرانجام كار لطفعلى خان زند خبر مىدهد و با توصيف اميرنشينهاى پيرامون ايران و گزارش درباره نام و كار پدران خود در روزگار فتحعلى شاه قاجار، «تأسيسات دوره قاجاريه» و جهانگشايى فتحعلى شاه و روىكرد دولت ايران را در گزينش والى بغداد و سليمانيه بازگو مىكند و با گزارشى از جنگ با گرجستان و ذكر نام و نشان فرزندان ميرزا اسماعيل مستوفى، رويدادها را تا مرگ فتحعلى شاه پى مىگيرد و به مناسبت ياد كردن از اسلاف خود در دوران محمد شاه و ناصرالدين شاه، از رويدادهاى داخلى و خارجى كشور در آن روزگاران گزارش مىدهد. آنگاه به شرح زندگانى خود در دوره ناصرالدين شاه مىپردازد. گزارشهاى او درباره خانواده و تحصيلاتش و آيينها و طبقات اجتماعى و شغل و درآمد، كار روزانه و طرز فكر و چگونگى دين ورزى مردم در آن روزگار و چند و چون سفرها، پوششها، بيمارىها و زاد و مرگ و بهبودشان، ويژگىهاى فرهنگى - اجتماعى و سياسى - اقتصادى عصر ناصرى و شيوه كشوردارى قاجاريان را به نيكى آشكار مىسازد. | ||
جلد دوم اين كتاب، رويدادهاى 23 سال را از جلوس مظفرالدين شاه بر تخت شاهى تا پايان يافتن قحطى 1336 در بر دارد. سبك نويسنده در نوشتن رويدادهاى اين دوره نيز، همانند شيوهاش در جلد يكم است؛ يعنى رويدادهاى عمر خود را به زمينهاى براى بازگويى اوضاع اجتماعى و ادارى ايران بدل مىكند. برپايى هيئتهاى وزيران و روزنامه و سياستهاى خارجى و سفرهاى شاه به فرنگ و بنياد يافتن مدرسههاى نو و فراگيرى وَبا و وضع سفارتخانههاى ايران در «خارجه» و ويژگىهاى مردم روسيه و ديگر كشورهاى اروپايى، چيزهايىاند كه نويسنده به آنها توجه كرده و | جلد دوم اين كتاب، رويدادهاى 23 سال را از جلوس مظفرالدين شاه بر تخت شاهى تا پايان يافتن قحطى 1336 در بر دارد. سبك نويسنده در نوشتن رويدادهاى اين دوره نيز، همانند شيوهاش در جلد يكم است؛ يعنى رويدادهاى عمر خود را به زمينهاى براى بازگويى اوضاع اجتماعى و ادارى ايران بدل مىكند. برپايى هيئتهاى وزيران و روزنامه و سياستهاى خارجى و سفرهاى شاه به فرنگ و بنياد يافتن مدرسههاى نو و فراگيرى وَبا و وضع سفارتخانههاى ايران در «خارجه» و ويژگىهاى مردم روسيه و ديگر كشورهاى اروپايى، چيزهايىاند كه نويسنده به آنها توجه كرده و دربارهشان قلم زده است. | ||
جلد سوم، رويدادها را از كابينه قرارداد وثوق الدوله تا پايان مجلس مؤسسان گزارش مىكند. نويسنده در اين بخش نخست به بازگويى زمينههاى فراهم آمده براى برپايى كابينه قرارداد 1298 و منحل شدن هيئت مميزى ايالت تهران مىپردازد، آنگاه با اشاره به درگذشت دو تن از اعضاى خانوادهاش، از بازگشت احمد شاه به ايران و استعفاى وثوق الدوله و برپايى كابينه مشير الدوله و مشكلات فراروى آن خبر مىدهد. توقيف اجراى قرارداد، سركوبى گردنكشان (متجاسرين) و دفع فتنه آذربايجان و برقرار شدن پيوند دوباره ميان ايران و روسيه، درونمايه ديگر گزارشهاى اوست. | جلد سوم، رويدادها را از كابينه قرارداد وثوق الدوله تا پايان مجلس مؤسسان گزارش مىكند. نويسنده در اين بخش نخست به بازگويى زمينههاى فراهم آمده براى برپايى كابينه قرارداد 1298 و منحل شدن هيئت مميزى ايالت تهران مىپردازد، آنگاه با اشاره به درگذشت دو تن از اعضاى خانوادهاش، از بازگشت احمد شاه به ايران و استعفاى وثوق الدوله و برپايى كابينه مشير الدوله و مشكلات فراروى آن خبر مىدهد. توقيف اجراى قرارداد، سركوبى گردنكشان (متجاسرين) و دفع فتنه آذربايجان و برقرار شدن پيوند دوباره ميان ايران و روسيه، درونمايه ديگر گزارشهاى اوست. | ||
وى در آن سالها به «رياست تشخيص عايدات» گمارده شد، مشير الدوله نيز استعفا كرد و زمينههاى براندازى حكومت فراهم آمد. گزارش | وى در آن سالها به «رياست تشخيص عايدات» گمارده شد، مشير الدوله نيز استعفا كرد و زمينههاى براندازى حكومت فراهم آمد. گزارش درباره بىرونقى بازار چيرگى خواهى (امپرياليسم) دولت انگلستان و تملق گويىها و دروغ گويىهايش نزد شاه ايران و انگيزههايش براى بردن نفت اين كشور، درونمايه بخشهاى ديگر اين جلد است. نويسنده همچنين درباره اوضاع ايران پس از رفتن مشير الدوله و كابينه سپهدار اعظم و وضع مالى دولت در آن هنگام، اصلاحات مالى، پيدايى كابينه سيد ضياءالدين، شهردارى تهران، بيانيه قوام السلطنه و كابينهاش، اعلاميه رياست وزرا درباره لغو كردن قرارداد ايران و انگلستان، سقوط كابينه قوام السلطنه و ويژگىهاى نفت شمال و روى كار آمدن سردار سپه گزارش مىدهد و اوضاع اجتماعى - اقتصادى مردم كشور را آشكار مىسازد. | ||
اين بخش، با گزارشهايى | اين بخش، با گزارشهايى درباره رفتن احمد شاه به فرنگ، مسأله اسكان ايلات، «قانونهاى كلى ارتش»، قانون «اصلاح تقويم» و «نظام اجبارى» و «نسخ القاب» و ابلاغ قانون انقراض سلطنت قاجاريه و آيين گشايش مجلس مؤسسان پايان مىيابد. | ||
گفتنى است نويسنده در خاتمه كتاب، گزارشهاى كوتاهى | گفتنى است نويسنده در خاتمه كتاب، گزارشهاى كوتاهى درباره اوضاع كشور پس از برافتادن سلسله قاجاريان عرضه مىكند. وى پس از آن هنگام، در دورهاى كه مرحوم داور به ساماندهى ساختار دادگاه (تشكيلات عدليه) مىپرداخت، به رياست «استيناف فارس و خوزستان» منصوب شد و به دليل دورىاش از مركز، از نوشتن رويدادهاى آن دوران بيست ساله در قالب «شرح زندگانى من» باز ماند. | ||
== وضعيت كتاب == | == وضعيت كتاب == |
ویرایش