۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
(لینک درون متنی) |
|||
خط ۵۶: | خط ۵۶: | ||
طبیعیات [[ارسطو]] در هشت مقاله نوشته شده است: در مقاله اول، وی مینویسد: روشن است که غرض این کتاب که به نام «السماع الطبيعي» به عربی برگردانده شده، بررسی اسباب عامه اولیه برای آنچه در طبیعت یافت میشود (از آن جهت که در طبیعت موجود است) و همچنین لواحق کلی این اسباب میباشد. برای این کار پیش از هر چیزی، باید اسباب چهارگانهای را در نظر گرفت که موجودات طبیعی متقوّم به آن باشند؛ دقیقا همان گونه که صنعتگر در ابتدای ساخت مصنوعش چنین عللی را در ذهن تصور میکند<ref>ر.ک: متن کتاب، ص31-32</ref>. [[ارسطو]] بحثش را از ماده اولی شروع میکند؛ زیرا ماده اولی مشهورترین اسباب است و همان چیزی است که در میان قدما جریان داشته است<ref>ر.ک: همان، ص32</ref>. | طبیعیات [[ارسطو]] در هشت مقاله نوشته شده است: در مقاله اول، وی مینویسد: روشن است که غرض این کتاب که به نام «السماع الطبيعي» به عربی برگردانده شده، بررسی اسباب عامه اولیه برای آنچه در طبیعت یافت میشود (از آن جهت که در طبیعت موجود است) و همچنین لواحق کلی این اسباب میباشد. برای این کار پیش از هر چیزی، باید اسباب چهارگانهای را در نظر گرفت که موجودات طبیعی متقوّم به آن باشند؛ دقیقا همان گونه که صنعتگر در ابتدای ساخت مصنوعش چنین عللی را در ذهن تصور میکند<ref>ر.ک: متن کتاب، ص31-32</ref>. [[ارسطو]] بحثش را از ماده اولی شروع میکند؛ زیرا ماده اولی مشهورترین اسباب است و همان چیزی است که در میان قدما جریان داشته است<ref>ر.ک: همان، ص32</ref>. | ||
ابن رشد در مقاله دوم، درباره اصناف موجودات، حد طبیعت، فرق بین علم الهی و علم طبیعی، تفاوت منجّم با فیزیکدان (عالم طبیعی)، هدفمند بودن افعال در طبیعت و نفی باطل بودن حرکت در طبیعت، بیان علل اربعه در یک رخداد طبیعی، جایگاه بخت و اتفاق در علوم طبیعی و... صحبت میکند<ref>ر.ک: همان، ص37-45</ref> . | [[ابن رشد، محمد بن احمد|ابن رشد]] در مقاله دوم، درباره اصناف موجودات، حد طبیعت، فرق بین علم الهی و علم طبیعی، تفاوت منجّم با فیزیکدان (عالم طبیعی)، هدفمند بودن افعال در طبیعت و نفی باطل بودن حرکت در طبیعت، بیان علل اربعه در یک رخداد طبیعی، جایگاه بخت و اتفاق در علوم طبیعی و... صحبت میکند<ref>ر.ک: همان، ص37-45</ref> . | ||
مقاله سوم دربردارنده نظریات درباره حرکت و نامتناهی است. آخرین امری که در این مقاله به آن میرسیم بحث از محرک اول است. [[ارسطو]] میگوید: چون حرکت را در حد و تعریف طبیعت اخذ کرده بودیم، لازم است تعریفی از آن ارائه کنیم و از آنجا که روشن است که حرکت از امور متصله ا ست، لازم میآید که طبیعت متصل را هم تعریف کنیم و چون لازمه امر متصل، امر بینهایت است، همچنین بر ما لازم خواهد بود که از امر نامتناهی هم صحبت کنیم. علاوه بر این موارد، بر ما لازم است که از زمان و مکان نیز بحث کنیم؛ زیرا از موارد ضروری در وجود موجودات متغیر، زمان و مکان است. در کل، بر عالم طبیعی (فیزیکدان) لازم است که در لواحق عامه موجودات طبیعی و خلأ نظر افکند و دقت کند...<ref>ر.ک: همان، ص45</ref>. | مقاله سوم دربردارنده نظریات درباره حرکت و نامتناهی است. آخرین امری که در این مقاله به آن میرسیم بحث از محرک اول است. [[ارسطو]] میگوید: چون حرکت را در حد و تعریف طبیعت اخذ کرده بودیم، لازم است تعریفی از آن ارائه کنیم و از آنجا که روشن است که حرکت از امور متصله ا ست، لازم میآید که طبیعت متصل را هم تعریف کنیم و چون لازمه امر متصل، امر بینهایت است، همچنین بر ما لازم خواهد بود که از امر نامتناهی هم صحبت کنیم. علاوه بر این موارد، بر ما لازم است که از زمان و مکان نیز بحث کنیم؛ زیرا از موارد ضروری در وجود موجودات متغیر، زمان و مکان است. در کل، بر عالم طبیعی (فیزیکدان) لازم است که در لواحق عامه موجودات طبیعی و خلأ نظر افکند و دقت کند...<ref>ر.ک: همان، ص45</ref>. |
ویرایش