۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'علىرغم' به 'علیرغم') |
جز (جایگزینی متن - 'هاند' به 'هاند') |
||
خط ۵۶: | خط ۵۶: | ||
ب)- درباره حدود و رسوم اشیاء: این رساله، مشتمل بر تعریف امور و مفاهیم مختلف در حوزههاى دانشهاى گوناگون است و ذکر آنها از ترتیب و قاعده خاصى تبعیت نمىکند؛ چنانکه گاهى در آنها غموض و تکرار نیز مشاهده مىشود که شاید علت آن مربوط به عدم دقت استنساخکننده باشد. | ب)- درباره حدود و رسوم اشیاء: این رساله، مشتمل بر تعریف امور و مفاهیم مختلف در حوزههاى دانشهاى گوناگون است و ذکر آنها از ترتیب و قاعده خاصى تبعیت نمىکند؛ چنانکه گاهى در آنها غموض و تکرار نیز مشاهده مىشود که شاید علت آن مربوط به عدم دقت استنساخکننده باشد. | ||
کسانى که شرح حال کندى را نگاشته و آثار او را شماره | کسانى که شرح حال کندى را نگاشته و آثار او را شماره کردهاند، نامى از این رساله به میان نیاوردهاند، ولى همینکه مىبینیم برخى از تراجمنویسان در باب تعداد و اسامى آثار کندى با یکدیگر اختلاف دارند، مىتواند این احتمال را پیش آورد که عنوان این رساله از قلم نخستین کسى که عناوین آثار او را ثبت کرده و پس از آن هم مورد وثوق تاریخنگاران واقع شده، افتاده است؛ یا آنکه در دسترس هیچیک از آنها نبوده و یا آنکه با عنوان دیگرى از آن یاد شده است<ref>ر.ک: همان، ص61؛ متن کتاب، ص109</ref>. | ||
ج)- درباره فاعل حقیقى اول تام و فاعل ناقص که مجازا فاعل است: این رساله - علیرغم حجم اندک آن - مشتمل بر اندیشهاى جوهرى و ویژه در فلسفه کندى است و در آن به تفاوتى اساسى بین دو نوع فاعل و در نتیجه دو نوع فعل اشاره شده است. از این دو نوع، یکى فاعل حقیقى است و فعلش ایجاد اشیا از عدم است، بدون آنکه خود از این فعل اثر بپذیرد و آن همان فاعل یگانه یا خداوند است و فعل او ابداع مىباشد. دیگرى هم فاعلى است که مبدع و مخلوق است و فعل آن تأثیر در غیر مىباشد، ولى چون خود منفعل از فاعل حقیقى است، ناگزیر باید فاعل مجازى نامیده شود. | ج)- درباره فاعل حقیقى اول تام و فاعل ناقص که مجازا فاعل است: این رساله - علیرغم حجم اندک آن - مشتمل بر اندیشهاى جوهرى و ویژه در فلسفه کندى است و در آن به تفاوتى اساسى بین دو نوع فاعل و در نتیجه دو نوع فعل اشاره شده است. از این دو نوع، یکى فاعل حقیقى است و فعلش ایجاد اشیا از عدم است، بدون آنکه خود از این فعل اثر بپذیرد و آن همان فاعل یگانه یا خداوند است و فعل او ابداع مىباشد. دیگرى هم فاعلى است که مبدع و مخلوق است و فعل آن تأثیر در غیر مىباشد، ولى چون خود منفعل از فاعل حقیقى است، ناگزیر باید فاعل مجازى نامیده شود. | ||
خط ۷۲: | خط ۷۲: | ||
کندى پس از آن به اثبات این امر مىپردازد که ممکن نیست جرمى نامتناهى وجود داشته باشد. دلیل آن هم این است که اگر جزء محدودى از این جرم نامتناهى را درنظر بگیریم و آن را منفک کنیم، آنچه باقى مىماند یا متناهى است که در نتیجه کل آن، بنا به مقدمه چهارم متناهى خواهد بود و یا نامتناهى است. در این صورت اگر آنچه را که از آن جدا کرده بودیم، دوباره بدان بیفزاییم و حاصل باز هم نامتناهى باشد - و مىدانیم که این نامتناهى که پس از افزودن جزء حاصل شده است، بزرگتر از آن است که چنین جزئى بدان افزوده نشده بود - در این صورت یک نامتناهى بزرگتر از نامتناهى دیگر خواهد بود و این با مقدمات اول و دوم ناسازگار است. در نهایت کندى نتیجه مىگیرد که جرم عالم ضرورتا متناهى است. | کندى پس از آن به اثبات این امر مىپردازد که ممکن نیست جرمى نامتناهى وجود داشته باشد. دلیل آن هم این است که اگر جزء محدودى از این جرم نامتناهى را درنظر بگیریم و آن را منفک کنیم، آنچه باقى مىماند یا متناهى است که در نتیجه کل آن، بنا به مقدمه چهارم متناهى خواهد بود و یا نامتناهى است. در این صورت اگر آنچه را که از آن جدا کرده بودیم، دوباره بدان بیفزاییم و حاصل باز هم نامتناهى باشد - و مىدانیم که این نامتناهى که پس از افزودن جزء حاصل شده است، بزرگتر از آن است که چنین جزئى بدان افزوده نشده بود - در این صورت یک نامتناهى بزرگتر از نامتناهى دیگر خواهد بود و این با مقدمات اول و دوم ناسازگار است. در نهایت کندى نتیجه مىگیرد که جرم عالم ضرورتا متناهى است. | ||
این رساله علیرغم کوتاهى و اختصار آن، خود رساله مستقلى است؛ چنانکه کندى در آخر رساله بدان اشاره مىکند و از این جهت بر دو رساله بعد مقدم داشته شد که مطالب مندرج در آن و مطالب مندرج در رساله بعد از آن، مربوط به اثبات مسائلى مىشوند که در رساله سوم مطرح | این رساله علیرغم کوتاهى و اختصار آن، خود رساله مستقلى است؛ چنانکه کندى در آخر رساله بدان اشاره مىکند و از این جهت بر دو رساله بعد مقدم داشته شد که مطالب مندرج در آن و مطالب مندرج در رساله بعد از آن، مربوط به اثبات مسائلى مىشوند که در رساله سوم مطرح شدهاند<ref>ر.ک: همان، ص80-79؛ همان، ص138-137</ref>. | ||
ه)- در چیستى آنچه که نامتناهى بودنش ناممکن نیست و در چیستى آنچه بدان «نامتناهى» گفته مىشود: این رساله نیز نمونهاى دیگر از روش تحقیقاتى کندى در ارائه مقدمات و استنتاج از آنهاست. این رساله، پس از دیباچه متعارف رسائل کندى، با ذکر چهار مقدمه بدیهى ریاضى آغاز مىشود و از آنها براى اثبات این امر که وجود جرم نامتناهى بالفعل محال است، استفاده مىگردد و اساس این استدلال نیز منتهى شدن فرض وجود جرم نامتناهى بالفعل به تناقض است. کندى سپس به اثبات متناهى بودن جسم مىپردازد و پس از تأکید بر وابستگى و تلازم سه امر زمان و حرکت و جرم به یکدیگر، در پى اثبات این امر برمىآید که زمان متناهى است و آغازى دارد؛ زیرا مانند حرکت در مورد آن هم مىتوان سخن از «من» و «إلى» به میان آورد و چون عدم تناهى بالفعل در جرم و حرکت و زمان ممکن نیست، پس عدم تناهى جز بهصورت بالقوه و امکان وجود ندارد<ref>ر.ک: همان، ص87؛ همان، ص147</ref>. | ه)- در چیستى آنچه که نامتناهى بودنش ناممکن نیست و در چیستى آنچه بدان «نامتناهى» گفته مىشود: این رساله نیز نمونهاى دیگر از روش تحقیقاتى کندى در ارائه مقدمات و استنتاج از آنهاست. این رساله، پس از دیباچه متعارف رسائل کندى، با ذکر چهار مقدمه بدیهى ریاضى آغاز مىشود و از آنها براى اثبات این امر که وجود جرم نامتناهى بالفعل محال است، استفاده مىگردد و اساس این استدلال نیز منتهى شدن فرض وجود جرم نامتناهى بالفعل به تناقض است. کندى سپس به اثبات متناهى بودن جسم مىپردازد و پس از تأکید بر وابستگى و تلازم سه امر زمان و حرکت و جرم به یکدیگر، در پى اثبات این امر برمىآید که زمان متناهى است و آغازى دارد؛ زیرا مانند حرکت در مورد آن هم مىتوان سخن از «من» و «إلى» به میان آورد و چون عدم تناهى بالفعل در جرم و حرکت و زمان ممکن نیست، پس عدم تناهى جز بهصورت بالقوه و امکان وجود ندارد<ref>ر.ک: همان، ص87؛ همان، ص147</ref>. | ||
و)- در یگانگى خداوند و تناهى جرم عالم: رسالهاى است دشوار که جهت ایضاح مطالب آن باید به تحلیل مندرجات آن پرداخته، به نکتههاى مهم مذکور در آن اشاره نمود. این رساله مشتمل است بر: دیباچه متعارف رسائل کندى؛ شش مقدمه بدیهى که غالباً از ریاضیات اخذ | و)- در یگانگى خداوند و تناهى جرم عالم: رسالهاى است دشوار که جهت ایضاح مطالب آن باید به تحلیل مندرجات آن پرداخته، به نکتههاى مهم مذکور در آن اشاره نمود. این رساله مشتمل است بر: دیباچه متعارف رسائل کندى؛ شش مقدمه بدیهى که غالباً از ریاضیات اخذ شدهاند و بلافاصله نتایج مبتنى بر آنها آورده شده است؛ اثبات این امر که وجود جسم نامتناهى بالفعل محال است و اثبات متناهى بودن زمان که مرتبط با تناهى حرکت و آن هم مرتبط با تناهى جسم است. | ||
مبناى استدلال او نیز این است که فرض کثرت در پدیدآورندگان عالم، منتهى به لزوم ترکیب در ذات آنها مىشود؛ زیرا آنها ناگزیر باید در امر واحدى مشترک باشند که همان فاعل بودن آنهاست و هریک ویژگى خاصى را که همان فصل خواهد بود نیز واجد باشند و لازمه این امر، ترکیب است<ref>ر.ک: همان، ص94-93؛ همان، ص155-154</ref>. | مبناى استدلال او نیز این است که فرض کثرت در پدیدآورندگان عالم، منتهى به لزوم ترکیب در ذات آنها مىشود؛ زیرا آنها ناگزیر باید در امر واحدى مشترک باشند که همان فاعل بودن آنهاست و هریک ویژگى خاصى را که همان فصل خواهد بود نیز واجد باشند و لازمه این امر، ترکیب است<ref>ر.ک: همان، ص94-93؛ همان، ص155-154</ref>. |
ویرایش