۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'هاى' به 'هاى') |
جز (جایگزینی متن - 'هاند' به 'هاند') |
||
خط ۶۰: | خط ۶۰: | ||
در فصل سوم، تشیع در ایران در قرن دوم و سوم مورد بحث قرار گرفته است. نویسنده، شهر قم را نخستین شهر شیعى در حوزهاى دانسته که به نام ایران شناخته مىشود؛ چراکه معتقد است پیشینه تشیع آن به ربع آخر قرن اول هجرى، بازمیگردد و بر این باور است که درحالىکه ایران، هنوز گرفتار کشمکش بین پذیرش اسلام و باقى ماندن بر دین آبا و اجدادى خود بود، قم با سکونت اعراب اشعرى در آن، مشى مذهبى خود را هم برگزید.<ref>ر.ک: همان، ص173</ref> | در فصل سوم، تشیع در ایران در قرن دوم و سوم مورد بحث قرار گرفته است. نویسنده، شهر قم را نخستین شهر شیعى در حوزهاى دانسته که به نام ایران شناخته مىشود؛ چراکه معتقد است پیشینه تشیع آن به ربع آخر قرن اول هجرى، بازمیگردد و بر این باور است که درحالىکه ایران، هنوز گرفتار کشمکش بین پذیرش اسلام و باقى ماندن بر دین آبا و اجدادى خود بود، قم با سکونت اعراب اشعرى در آن، مشى مذهبى خود را هم برگزید.<ref>ر.ک: همان، ص173</ref> | ||
در قرن سوم نیز ورود [[امام رضا(ع)]] به خراسان، عامل مهمی در شیعه شدن ایران شمرده شده است. مزار [[امام رضا(ع)]] در خراسان، محبوب تمامى مسلمانان آن نواحى در طول قرون بود و افزون بر شیعیان که از همان آغاز به زیارت قبر آن حضرت(ع) مىرفتند و در اینباره، اصرار فراوان داشتند، سنیان نیز به زیارت بقعه مبارک ایشان علاقهمند بوده و آن را زیارت مىکردند که در این فصل چند تن از عالمان و دانشمندان مشهور سنى که تا قرن ششم به زیارت مرقد مطهر امام(ع) | در قرن سوم نیز ورود [[امام رضا(ع)]] به خراسان، عامل مهمی در شیعه شدن ایران شمرده شده است. مزار [[امام رضا(ع)]] در خراسان، محبوب تمامى مسلمانان آن نواحى در طول قرون بود و افزون بر شیعیان که از همان آغاز به زیارت قبر آن حضرت(ع) مىرفتند و در اینباره، اصرار فراوان داشتند، سنیان نیز به زیارت بقعه مبارک ایشان علاقهمند بوده و آن را زیارت مىکردند که در این فصل چند تن از عالمان و دانشمندان مشهور سنى که تا قرن ششم به زیارت مرقد مطهر امام(ع) رفتهاند، معرفى شدهاند، از جمله آنها عبارتند از: ابوبکر بن خزیمه نیشابوری (311-223ق)، ابوحاتم محمد بن حبان بستی (م 354ق) و ابومنصور محمد بن عبدالرزاق.<ref>ر.ک: همان، ص229-228</ref> | ||
در فصل چهارم، ابتدا تشیع در شهرهای ایران در قرن چهارم، از جمله فارس، اصفهان، خراسان و سیستان، جبال، کرمان، خوزستان، طبرستان، مورد بحث قرار گرفته و سپس، اسماعیلیان، دولت علویان و آل بویه، بررسی شده است.<ref>ر.ک: همان، ص368-317</ref> | در فصل چهارم، ابتدا تشیع در شهرهای ایران در قرن چهارم، از جمله فارس، اصفهان، خراسان و سیستان، جبال، کرمان، خوزستان، طبرستان، مورد بحث قرار گرفته و سپس، اسماعیلیان، دولت علویان و آل بویه، بررسی شده است.<ref>ر.ک: همان، ص368-317</ref> | ||
به باور نویسنده، بر اساس اطلاعاتى که منابع جغرافى این دوره به دست | به باور نویسنده، بر اساس اطلاعاتى که منابع جغرافى این دوره به دست دادهاند، تقریبا بهراحتى مىتوان جغرافیاى دینى شهرهاى مختلف ایران را به دست آورد. وی معتقد است تفصیلىترین آگاهىها توسط مقدسى به دست داده شده است، اما پیش از نقل آنچه مقدسى و دیگر جغرافیدانان این قرن درباره وضعیت شیعه و سایر مذاهب در بلاد مختلف آوردهاند، عبارت ابوبکر خوارزمى، ادیب برجسته شیعى این قرن را که جنبههاى برجسته مذهبى شهرهاى دنیاى اسلام و نیز نوع افراط در هر مذهبى را آورده، نقل کرده است.<ref>ر.ک: همان، ص329</ref> | ||
تشیع ایران در قرن پنجم، در فصل پنجم مورد بحث قرار گرفته است. نویسنده، معتقد است هر مقدار که تشیع با روى کار آمدن آلبویه در مرکز ایران و نیز عراق توسعه یافت، پیروزى غزنوىها در شرق، بر تسنن کهن این دیار افزود. ظهور سلطان محمود غزنوى، همراه با سختگیرى القادر بالله (خلافت تا 422ق) و احیاى اصول حنبلىگرى توسط وى در بغداد، سدى استوار در برابر رشد تشیع بود. انشعاب غزنویها از این دولت در شرایطى بود که گرایشهای اسماعیلى در میان دولتمردان سامانى پدید آمد و سبب شد تا غزنویها درست برعکس آن موضعگیرى کنند. آنها با تشیع، در هر شکل و صورتى به مبارزه برخاستند.<ref>ر.ک: همان، ص385</ref> | تشیع ایران در قرن پنجم، در فصل پنجم مورد بحث قرار گرفته است. نویسنده، معتقد است هر مقدار که تشیع با روى کار آمدن آلبویه در مرکز ایران و نیز عراق توسعه یافت، پیروزى غزنوىها در شرق، بر تسنن کهن این دیار افزود. ظهور سلطان محمود غزنوى، همراه با سختگیرى القادر بالله (خلافت تا 422ق) و احیاى اصول حنبلىگرى توسط وى در بغداد، سدى استوار در برابر رشد تشیع بود. انشعاب غزنویها از این دولت در شرایطى بود که گرایشهای اسماعیلى در میان دولتمردان سامانى پدید آمد و سبب شد تا غزنویها درست برعکس آن موضعگیرى کنند. آنها با تشیع، در هر شکل و صورتى به مبارزه برخاستند.<ref>ر.ک: همان، ص385</ref> |
ویرایش