۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'مىآ' به 'میآ') برچسبها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه |
جز (جایگزینی متن - 'هاى' به 'هاى') |
||
خط ۴۷: | خط ۴۷: | ||
==گزارش محتوا== | ==گزارش محتوا== | ||
[[صدر، محمدباقر|سید محمدباقر صدر]] مقدمهاش بر کتاب را با این عبارت آغاز کرده است که «برخى از پژوهشگران معتقدند تشیع | [[صدر، محمدباقر|سید محمدباقر صدر]] مقدمهاش بر کتاب را با این عبارت آغاز کرده است که «برخى از پژوهشگران معتقدند تشیع پدیدهاى است عارض بر جامعه اسلامى و نسبت فرقه شیعه به پیکر امت اسلامى آن است که حوادث و تحولات اجتماعى خاصى که در جامعه اسلامى روى داده، منجر به پیدایش یک فکر و مذهب خاصى (مکتب تشیع) شده که بهصورت بخشى از آن پیکر بزرگ درآمده و بهتدریج توسعه یافته است»<ref>ر.ک: مقدمه، ص3؛ فیاض، عبدالله، ص7</ref>. | ||
وی عامل اصلی این تفکر را اندکی شیعیان در صدر اسلام دانسته است. سپس اینکه بر مبنای زیادی نفرات اسلام غیرشیعی اصل شمرده شود و اسلام شیعی به سبب کمی پیروان آن، پدیدهای عارضی تصور شود که بعدها به وجود آمده را اشتباه میداند چراکه این مبنا با طبیعت تقسیمات اعتقادی ناسازگار است<ref>ر.ک: همان، ص4؛ همان، ص8</ref>. | وی عامل اصلی این تفکر را اندکی شیعیان در صدر اسلام دانسته است. سپس اینکه بر مبنای زیادی نفرات اسلام غیرشیعی اصل شمرده شود و اسلام شیعی به سبب کمی پیروان آن، پدیدهای عارضی تصور شود که بعدها به وجود آمده را اشتباه میداند چراکه این مبنا با طبیعت تقسیمات اعتقادی ناسازگار است<ref>ر.ک: همان، ص4؛ همان، ص8</ref>. | ||
خط ۵۳: | خط ۵۳: | ||
وی در ادامه مقدمه، سه راه برای ادامه دعوت پیامبر پس از رحلت آن حضرت متصور دانسته است. موضع منفی و بیتفاوتی، موضع مثبت و در قالب شورایی، موضع مثبت و به امر خداوند. سپس دو روش اول را رد کرده و روش سوم را برگزیده مینویسد: احادیث و نصوصى که بهطور متواتر از پیغمبر(ص) روایت شده است و دلالت مىکند که آن حضرت مشغول آمادهسازى عقیدتى و فرهنگى ویژه در مورد یکى از پیامرسانان و مبلغان اسلام بوده- در حدى که وى را براى عهدهدار شدن رهبرى فکرى و سیاسى مهیا کرده- و اینکه پیامبر(ص) او را به پیشوایى فکرى و سیاسى پس از خود توصیه نموده است، همه گویاى این مطلبند که پیامبر(ص) روش سوم را برگزید<ref>ر.ک: همان، ص17-5؛ همان، ص25-9</ref>. | وی در ادامه مقدمه، سه راه برای ادامه دعوت پیامبر پس از رحلت آن حضرت متصور دانسته است. موضع منفی و بیتفاوتی، موضع مثبت و در قالب شورایی، موضع مثبت و به امر خداوند. سپس دو روش اول را رد کرده و روش سوم را برگزیده مینویسد: احادیث و نصوصى که بهطور متواتر از پیغمبر(ص) روایت شده است و دلالت مىکند که آن حضرت مشغول آمادهسازى عقیدتى و فرهنگى ویژه در مورد یکى از پیامرسانان و مبلغان اسلام بوده- در حدى که وى را براى عهدهدار شدن رهبرى فکرى و سیاسى مهیا کرده- و اینکه پیامبر(ص) او را به پیشوایى فکرى و سیاسى پس از خود توصیه نموده است، همه گویاى این مطلبند که پیامبر(ص) روش سوم را برگزید<ref>ر.ک: همان، ص17-5؛ همان، ص25-9</ref>. | ||
سپس کتاب فیاض را اینگونه توصیف میکند: «ایشان موفق شده است به مقدار زیادى تشیع را با | سپس کتاب فیاض را اینگونه توصیف میکند: «ایشان موفق شده است به مقدار زیادى تشیع را با روحیهاى موضوعى و روشى علمى و متین مورد بحث و بررسى قرار دهد و در این تحلیل ارزشمند توانسته است، بسیارى از تهمتها و مطالب ناروایى را که در مورد چگونگى پیدایش تشیع و شیعه گفته شده، رد کند و با بیان دلایلى تولد پاک تشیع را ثابت کند، پیدایشى پیراسته از هر آنچه دشمنان دسیسهچین و مخربش بدان نسبت مىدهند»<ref>ر.ک: همان، ص22؛ همان، ص33</ref>. | ||
نویسنده مباحثش را به شیوه دیگر آثار علمی با تعریف لغوی و اصطلاحی شیعه آغاز شده است. شیعه در لغت به معنى یاران و پیروان است و در اصلاح این کلمه بر تمام کسانى اطلاق مىشود که على(ع) و خاندان آن حضرت را دوست بدارند<ref>ر.ک: متن کتاب، ص31؛ فیاض، عبدالله، ص44</ref>. | نویسنده مباحثش را به شیوه دیگر آثار علمی با تعریف لغوی و اصطلاحی شیعه آغاز شده است. شیعه در لغت به معنى یاران و پیروان است و در اصلاح این کلمه بر تمام کسانى اطلاق مىشود که على(ع) و خاندان آن حضرت را دوست بدارند<ref>ر.ک: متن کتاب، ص31؛ فیاض، عبدالله، ص44</ref>. | ||
خط ۶۵: | خط ۶۵: | ||
از نکات جالبتوجه در این فصل عبارت «ثم بعده علی بن محمد النقی و مشهده بقم» است. نویسنده در این عبارت، مشهد و مدفن امام هادی(ع) را «قم» دانسته است. [[شهرستانی، محمد بن عبدالکریم|شهرستانی]] در ملل و نحلل به این اشتباه گرفتار شده و البته نویسنده با رعایت امانت آن را در پاورقی کتاب چنین اصلاح کرده که مشهور آن است که مدفن آن حضرت در سامرای عراق است<ref>ر.ک: متن کتاب، ص83 و پاورقی 37؛ ال[[شهرستانی، محمد بن عبدالکریم|شهرستانی]]، محمد بن عبدالکریم، ج 1؛ ص199</ref>. | از نکات جالبتوجه در این فصل عبارت «ثم بعده علی بن محمد النقی و مشهده بقم» است. نویسنده در این عبارت، مشهد و مدفن امام هادی(ع) را «قم» دانسته است. [[شهرستانی، محمد بن عبدالکریم|شهرستانی]] در ملل و نحلل به این اشتباه گرفتار شده و البته نویسنده با رعایت امانت آن را در پاورقی کتاب چنین اصلاح کرده که مشهور آن است که مدفن آن حضرت در سامرای عراق است<ref>ر.ک: متن کتاب، ص83 و پاورقی 37؛ ال[[شهرستانی، محمد بن عبدالکریم|شهرستانی]]، محمد بن عبدالکریم، ج 1؛ ص199</ref>. | ||
در سومین فصل کتاب فرقههای سبائیه، کیسانیه، مغیریه و خطابیه معرفی و موضع امامیه نسبت به غلات بررسی شده است. در میان امامان شیعه که بعدها بهعنوان «ائمه اثنیعشر یة و ائمه معصومین» معروف شدند، | در سومین فصل کتاب فرقههای سبائیه، کیسانیه، مغیریه و خطابیه معرفی و موضع امامیه نسبت به غلات بررسی شده است. در میان امامان شیعه که بعدها بهعنوان «ائمه اثنیعشر یة و ائمه معصومین» معروف شدند، عدهاى از آنها که معاصر با غلات بودند، در مقابل آنها موضع صریح و سرسختانهاى گرفتند و از آنها بیزارى جسته و هرگونه ارتباط خود را با آنها رد کردند، مقاومت شیعیان میانهرو و پیشوایان آنها در مقابل غلات شکلهاى متعددى به خود گرفت و ائمه در این کار از روشهاى مختلفى استفاده کردند که در همه آنها هدف نابود کردن و خرد کردن دعوت غلات بود<ref>ر.ک: متن کتاب، ص123-122؛ فیاض، عبدالله، ص156</ref>. | ||
در آخرین فصل کتاب، ابتدا به بحث در مورد عقاید اساسى مذهب امامیه مانند امامت، عصمت و غیبت پرداخته شده است. در دنباله آن بحث مختصرى در مورد تقیه، رجعت و سایر مسائلى که جنبه فرعى دارند ذکر شده است. نویسنده در انتهای این فصل اینکه چرا این مباحث اعتقادی را مطرح کرده و به دیگر مسائل اعتقادی نپرداخته مینویسد: «در این فصل در درجه اول کوشش و همت من متوجه آن دسته از مسائل عقیدتى است که با تاریخ فرقه امامیه در ارتباط بوده و آنان را از سایر فرقهها مشخص و متمایز مىگرداند، اما اعتقاداتى که مربوط به الهیات و عبادات این فرقه است، در این کتاب مورد بحث و بررسى قرار نگرفته و جاى آن در کتابهاى دیگر است»<ref>ر.ک: همان، ص131؛ همان، ص168</ref>. | در آخرین فصل کتاب، ابتدا به بحث در مورد عقاید اساسى مذهب امامیه مانند امامت، عصمت و غیبت پرداخته شده است. در دنباله آن بحث مختصرى در مورد تقیه، رجعت و سایر مسائلى که جنبه فرعى دارند ذکر شده است. نویسنده در انتهای این فصل اینکه چرا این مباحث اعتقادی را مطرح کرده و به دیگر مسائل اعتقادی نپرداخته مینویسد: «در این فصل در درجه اول کوشش و همت من متوجه آن دسته از مسائل عقیدتى است که با تاریخ فرقه امامیه در ارتباط بوده و آنان را از سایر فرقهها مشخص و متمایز مىگرداند، اما اعتقاداتى که مربوط به الهیات و عبادات این فرقه است، در این کتاب مورد بحث و بررسى قرار نگرفته و جاى آن در کتابهاى دیگر است»<ref>ر.ک: همان، ص131؛ همان، ص168</ref>. |
ویرایش