۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
(لینک درون متنی) |
|||
| خط ۶۳: | خط ۶۳: | ||
وی موضوع اصلی تألیف این کتاب را قصه سلامان و ابسال دانسته است؛ ولی از آنجا که بین آن و قصه حی بن یقظان همانندی بسیاری وجود دارد، در بخش اول تألیفش به قصه حی بن یقظان پرداخته است: «پیش از بحث و گفتگو در باب قصه سلامان و ابسال، موضوع اصلى این تألیف، ناچاریم از قصه «حىّ بن یقظان» بهاختصار سخن گوییم؛ زیرا همانندى و همبستگى این دو بسیار است و بعضى مانند [[ابن سینا، حسین بن عبدالله|ابوعلى سینا]] هر دو قصّه را نوشتهاند و مصنّفان قصه حىّ بن یقظان هم به سلامان و ابسال اشارت کردهاند؛ پس حىّ بن یقظان بخش اول تألیف ماست»<ref>ر.ک: متن کتاب، ص9</ref>. | وی موضوع اصلی تألیف این کتاب را قصه سلامان و ابسال دانسته است؛ ولی از آنجا که بین آن و قصه حی بن یقظان همانندی بسیاری وجود دارد، در بخش اول تألیفش به قصه حی بن یقظان پرداخته است: «پیش از بحث و گفتگو در باب قصه سلامان و ابسال، موضوع اصلى این تألیف، ناچاریم از قصه «حىّ بن یقظان» بهاختصار سخن گوییم؛ زیرا همانندى و همبستگى این دو بسیار است و بعضى مانند [[ابن سینا، حسین بن عبدالله|ابوعلى سینا]] هر دو قصّه را نوشتهاند و مصنّفان قصه حىّ بن یقظان هم به سلامان و ابسال اشارت کردهاند؛ پس حىّ بن یقظان بخش اول تألیف ماست»<ref>ر.ک: متن کتاب، ص9</ref>. | ||
«حىّ بن یقظان»، یعنى «زنده پسر بیدار». هر دو کلمه، صفت بهجاى موصوف است که اضافه بنوّت یافته؛ به این جهت مرحوم استاد فروزانفر در ترجمه حىّ بن یقظان ابن طفیل، به قاعده زبان فارسى که نام پسر به پدر اضافه مىشود، آن را «زنده بیدار» ترجمه کرده است. این قصّه تمثیلى عرفانى است و به گفته بعضى، غموض و پیچیدگى و رمز دارد. قصه را نخستین بار فیلسوف بزرگ، [[ابن سینا، حسین بن عبدالله|ابوعلى سینا]]، هنگامى که در قلعه فردجان از قریههاى همدان محبوس بود، نوشت<ref>ر.ک: همان</ref>. | «حىّ بن یقظان»، یعنى «زنده پسر بیدار». هر دو کلمه، صفت بهجاى موصوف است که اضافه بنوّت یافته؛ به این جهت مرحوم [[فروزانفر، بدیعالزمان|استاد فروزانفر]] در ترجمه حىّ بن یقظان ابن طفیل، به قاعده زبان فارسى که نام پسر به پدر اضافه مىشود، آن را «زنده بیدار» ترجمه کرده است. این قصّه تمثیلى عرفانى است و به گفته بعضى، غموض و پیچیدگى و رمز دارد. قصه را نخستین بار فیلسوف بزرگ، [[ابن سینا، حسین بن عبدالله|ابوعلى سینا]]، هنگامى که در قلعه فردجان از قریههاى همدان محبوس بود، نوشت<ref>ر.ک: همان</ref>. | ||
نخستین ترجمه و شرح و تفسیر قصّه حىّ بن یقظان نوشته ابوعلى | نخستین ترجمه و شرح و تفسیر قصّه حىّ بن یقظان نوشته [[ابن سینا، حسین بن عبدالله|ابوعلى سینا]]، به شاگرد او ابوعبید عبدالواحد جوزجانى نسبت داده شده و این انتساب در بعضى از کتب قدیم ذکر شده و محققان معاصر هم این ترجمه و شرح را از ابوعبید جوزجانى دانسته و با قرائن و شواهد بیشتر آن را ثابت کردهاند<ref>ر.ک: همان، ص14</ref>. | ||
[[سهروردی، یحیی بن حبش|شیخ شهابالدین یحیى بن حبش بن امیرک سهروردى]]، معروف به شیخ اشراق (مقتول به سال 587ق)، رسالهاى به عربى دارد به نام «قصة الغربة الغربية» که چنانکه خود میگوید، پس از خواندن قصه حىّ بن یقظان و سلامان و ابسال، مخصوصا حىّ بن یقظان، نوشته است. «قصة غربة الغربية»، در حقیقت از جایى که قصه حىّ بن یقظان [[ابن سینا، حسین بن عبدالله|ابن سینا]] پایان مىپذیرد، آغاز مىشود. نوشته سهروردى ترجمهاى دارد که مترجم آن شناخته نیست. ترجمه و تأویل فارسى این رساله [[سهروردی، یحیی بن حبش|سهروردى]] را [[کربن، هانری|هانرى کربن]] در «مجموعه دوم از مصنفات شیخ اشراق» آورده و در پایان «زنده بیدار»، ترجمه حىّ بن یقظان ابن طفیل نیز درج شده که محقق اثر از آنجا نقل کرده است<ref>ر.ک: همان، ص33</ref>. | [[سهروردی، یحیی بن حبش|شیخ شهابالدین یحیى بن حبش بن امیرک سهروردى]]، معروف به شیخ اشراق (مقتول به سال 587ق)، رسالهاى به عربى دارد به نام «قصة الغربة الغربية» که چنانکه خود میگوید، پس از خواندن قصه حىّ بن یقظان و سلامان و ابسال، مخصوصا حىّ بن یقظان، نوشته است. «قصة غربة الغربية»، در حقیقت از جایى که قصه حىّ بن یقظان [[ابن سینا، حسین بن عبدالله|ابن سینا]] پایان مىپذیرد، آغاز مىشود. نوشته [[سهروردی، یحیی بن حبش|سهروردى]] ترجمهاى دارد که مترجم آن شناخته نیست. ترجمه و تأویل فارسى این رساله [[سهروردی، یحیی بن حبش|سهروردى]] را [[کربن، هانری|هانرى کربن]] در «مجموعه دوم از مصنفات شیخ اشراق» آورده و در پایان «زنده بیدار»، ترجمه حىّ بن یقظان ابن طفیل نیز درج شده که محقق اثر از آنجا نقل کرده است<ref>ر.ک: همان، ص33</ref>. | ||
محقق سپس در بخش سوم کتاب از روى ترجمه مرحوم فروزانفر از رساله حى بن یقظان ابن طفیل، که آن را به «زنده بیدار» ترجمه کرده، خلاصه قصّه و نظریات او را از سرآغاز رساله، نقل کرده و آنگاه به تفسیر و تأویل و ذکر آراء و عقاید مختلف درباره این اثر پرداخته است<ref>ر.ک: همان، ص51</ref>. | محقق سپس در بخش سوم کتاب از روى ترجمه مرحوم فروزانفر از رساله حى بن یقظان ابن طفیل، که آن را به «زنده بیدار» ترجمه کرده، خلاصه قصّه و نظریات او را از سرآغاز رساله، نقل کرده و آنگاه به تفسیر و تأویل و ذکر آراء و عقاید مختلف درباره این اثر پرداخته است<ref>ر.ک: همان، ص51</ref>. | ||
ویرایش