۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
خط ۵۰: | خط ۵۰: | ||
همچنین در این بخش از کتاب، در مورد «فصاحت» سخن رانده و میگوید: فصاحت به معنی روشنی و ظهور و گشادهزبانی است؛ چنانکه فردوسی گفته است: | همچنین در این بخش از کتاب، در مورد «فصاحت» سخن رانده و میگوید: فصاحت به معنی روشنی و ظهور و گشادهزبانی است؛ چنانکه فردوسی گفته است: | ||
«جوانی بیامد گشادهزبان | {{شعر}} | ||
{{ب|''«جوانی بیامد گشادهزبان ''|2=''سخن گفتن خوب و طبع روان»''}} | |||
«گشادهزبان و جوانیت هست | {{ب|''«گشادهزبان و جوانیت هست''|2=''سخن گفتن پهلوانیت هست»''}} | ||
{{پایان شعر}} | |||
وی اشاره میکند که در اینجا، فصاحت به کلمه یا کلامی اطلاق میشود که از ضعف تألیف و تنافر و غرابت و مخالفت قیاس و کثرت تکرار و تعقید و تتابع اضافات خالی باشد. این عیبها بعضی مربوط به کلمه است که کلمه را از زیور فصاحت دور میکند و برخی دامنگیر کلام میشود و کلام را از فصاحت خالی میکند و بهطور کلی، کلامی فصیح است که کلمههایش فصیح باشد. تنافر حروف، مخالفت قیاس، غرابت استعمال و کراهت در سمع از اوصاف مخل «فصاحت کلمه» میباشد. در ادامه به تکتک این اصطلاحات و توضیح آنها میپردازد<ref>ر.ک: همان، ص5-9</ref>. | وی اشاره میکند که در اینجا، فصاحت به کلمه یا کلامی اطلاق میشود که از ضعف تألیف و تنافر و غرابت و مخالفت قیاس و کثرت تکرار و تعقید و تتابع اضافات خالی باشد. این عیبها بعضی مربوط به کلمه است که کلمه را از زیور فصاحت دور میکند و برخی دامنگیر کلام میشود و کلام را از فصاحت خالی میکند و بهطور کلی، کلامی فصیح است که کلمههایش فصیح باشد. تنافر حروف، مخالفت قیاس، غرابت استعمال و کراهت در سمع از اوصاف مخل «فصاحت کلمه» میباشد. در ادامه به تکتک این اصطلاحات و توضیح آنها میپردازد<ref>ر.ک: همان، ص5-9</ref>. |
ویرایش