۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - ' (س)' به '(س)') |
جز (جایگزینی متن - 'شناسي' به 'شناسی') |
||
خط ۷۹: | خط ۷۹: | ||
اماكن زيارتى مكه و مدينه مورد توجه خاص مؤلف بوده و وى تقريباً به بيشتر موارد سرزده است، جز آن كه پس از شيوع وبا در مكه كه در روزهاى يازدهم و دوازدهم ذى حجه آغاز شده، وى در بازگشت از منى، نتوانسته است، اماكن ديگر را زيارت كند. او مىنويسند: «هر چند خيال بود، وضع مكه معظّمه را جهت تفريح خاطر احباب كاملاً توضيح نمايم، ليكن شدّت وبا كه نمونه رستاخيز بود با كسالت و ملالت مانع آمده، توضيح آن به وجه اكمل به عمل نيامد». | اماكن زيارتى مكه و مدينه مورد توجه خاص مؤلف بوده و وى تقريباً به بيشتر موارد سرزده است، جز آن كه پس از شيوع وبا در مكه كه در روزهاى يازدهم و دوازدهم ذى حجه آغاز شده، وى در بازگشت از منى، نتوانسته است، اماكن ديگر را زيارت كند. او مىنويسند: «هر چند خيال بود، وضع مكه معظّمه را جهت تفريح خاطر احباب كاملاً توضيح نمايم، ليكن شدّت وبا كه نمونه رستاخيز بود با كسالت و ملالت مانع آمده، توضيح آن به وجه اكمل به عمل نيامد». | ||
طبعاً بخش مدينه آن مفصلتر و آنچه كه در آن روزگار، زيارت آن مرسوم بوده، زيارت شده است. وى برخى از نكات تازه در اين باب دارد كه از آن جمله اشاره به اين است كه آن وقت، دو مسجدالاجابه در مدينه بوده است، در حالى كه ما يك مسجدالاجابه بيشتر | طبعاً بخش مدينه آن مفصلتر و آنچه كه در آن روزگار، زيارت آن مرسوم بوده، زيارت شده است. وى برخى از نكات تازه در اين باب دارد كه از آن جمله اشاره به اين است كه آن وقت، دو مسجدالاجابه در مدينه بوده است، در حالى كه ما يك مسجدالاجابه بيشتر نمىشناسیم. همين طور از محلى در داخل مسجد قبا به نام طافةالكشف نام برده است. در باره مسجد ثنايا در اُحُد نيز توضيحات جالب توجهى دارد. بنابرين اين سفرنامه، از اين زاويه نيز مىتواند، مورد استفاده قرار گيرد. | ||
نكته ديگر اين سفرنامه آن است كه نويسنده يك كرد است و همراه كردهايى از شهرهاى مختلف كردستان ايران و عراق اين فريضه را انجام داده است. حساسيت وى در داشتن يك جمع متفق، ارتباط با كردهاى ساير شهرها، و حتى تماس گرفتن با كردهايى در حلب و شهرهاى ديگر، نشانگر نوعى حس نيرومند در نويسنده است. البته بخشى از آن هم طبيعى است. وى در قاهره، به دانشگاه الازهر رفته و در آنجا دو روحانى كردستانى آشنا را مىيابد كه سخت از وى و دوستانش استقبال مىكنند. اين وضعيت در بسيارى از شهرهاى ديگر نيز وجود دارد. زمانى هم كه به منى و عرفات رفتهاند، همه با يكديگر بودهاند. | نكته ديگر اين سفرنامه آن است كه نويسنده يك كرد است و همراه كردهايى از شهرهاى مختلف كردستان ايران و عراق اين فريضه را انجام داده است. حساسيت وى در داشتن يك جمع متفق، ارتباط با كردهاى ساير شهرها، و حتى تماس گرفتن با كردهايى در حلب و شهرهاى ديگر، نشانگر نوعى حس نيرومند در نويسنده است. البته بخشى از آن هم طبيعى است. وى در قاهره، به دانشگاه الازهر رفته و در آنجا دو روحانى كردستانى آشنا را مىيابد كه سخت از وى و دوستانش استقبال مىكنند. اين وضعيت در بسيارى از شهرهاى ديگر نيز وجود دارد. زمانى هم كه به منى و عرفات رفتهاند، همه با يكديگر بودهاند. |
ویرایش