۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
(غنی سازی متن) |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۷۱: | خط ۷۱: | ||
ابن طقطقى اثر خود را با حمد و ستايش خداوند متعال شروع و در ضمن اين تحميد به فضل انساب اشاره لطيفى دارند، بعد از اين، مقدمهاى در علم نسب كه مدخلى براى بحث اصلى اين اثر شمرده مىشود، مىآورد. در اين مقدّمه، چند بحث از جمله اهمّيت علم نسب و تاريخ آن، اقسام وضع نسب، معرّفى متبحرين تشجير، ملاك و ضابطه در مشجّر و مبسوط، فرق بين اين دو، اصطلاحات اهل نسب و مؤلف بعد از اين مباحث، مقدّمه خود را با پنج فصل ديگر به پايان مىبرد. اين فصول عبارتند از: تعريف طعن، قدح و غمز و علامات هر كدام در علم انساب، چگونگى اثبات نسب نزد نسّابين، اوصاف و ويژگيهاى نسّابين، مشاهير علم نسب شناسى، طبقات طالبيين و در پايان مؤلف انگيزه خود را از تدوين اين اثر بيان مىكند. | ابن طقطقى اثر خود را با حمد و ستايش خداوند متعال شروع و در ضمن اين تحميد به فضل انساب اشاره لطيفى دارند، بعد از اين، مقدمهاى در علم نسب كه مدخلى براى بحث اصلى اين اثر شمرده مىشود، مىآورد. در اين مقدّمه، چند بحث از جمله اهمّيت علم نسب و تاريخ آن، اقسام وضع نسب، معرّفى متبحرين تشجير، ملاك و ضابطه در مشجّر و مبسوط، فرق بين اين دو، اصطلاحات اهل نسب و مؤلف بعد از اين مباحث، مقدّمه خود را با پنج فصل ديگر به پايان مىبرد. اين فصول عبارتند از: تعريف طعن، قدح و غمز و علامات هر كدام در علم انساب، چگونگى اثبات نسب نزد نسّابين، اوصاف و ويژگيهاى نسّابين، مشاهير علم نسب شناسى، طبقات طالبيين و در پايان مؤلف انگيزه خود را از تدوين اين اثر بيان مىكند. | ||
ابن طقطقى در رابطه با تاريخچه نسب شناسى مىگويد: علم نسب از جمله دانشهايى است كه به اعراب اختصاص دارد و آنها بودهاند كه در حفظ، ثبت و ضبط اصل و نوع خويش اهتمام فراوان داشتهاند. | ابن طقطقى در رابطه با تاريخچه نسب شناسى مىگويد: علم نسب از جمله دانشهايى است كه به اعراب اختصاص دارد و آنها بودهاند كه در حفظ، ثبت و ضبط اصل و نوع خويش اهتمام فراوان داشتهاند.<ref>متن کتاب، ص 29</ref> | ||
وى در مورد اقسام نسب مىگويد: نسب خود بر دو نوع است: 1 مشجّر، 2 مبسوط. تفاوت اين دو در آن است كه مشجّر از بطن پائين آغاز نموده، آنگاه پدر در پدر به بطن بالايين فراز مىرود، و مبسوط از بطن پايين آغاز نموده، آنگاه پسر در پسر به بطن پايين فرود مىآيد. مؤلف اثر خود را به شيوه تشجير تدوين نموده و از منابعى همچون «المجدى» استفاده نموده است. در كيفيّت ثبوت نسب نزد تبارشناس سه راه هست. | وى در مورد اقسام نسب مىگويد: نسب خود بر دو نوع است: 1 مشجّر، 2 مبسوط. تفاوت اين دو در آن است كه مشجّر از بطن پائين آغاز نموده، آنگاه پدر در پدر به بطن بالايين فراز مىرود، و مبسوط از بطن پايين آغاز نموده، آنگاه پسر در پسر به بطن پايين فرود مىآيد. مؤلف اثر خود را به شيوه تشجير تدوين نموده و از منابعى همچون «المجدى» استفاده نموده است. در كيفيّت ثبوت نسب نزد تبارشناس سه راه هست. | ||
1 - خط نسّابه موثق را بشناسد. 2 بيّنه شرعى يا گواه دو مسلمان عادل آزاده. 3 شناسايى پدر يا پسر و اقرار عاقل بر خويشتن | 1 - خط نسّابه موثق را بشناسد. 2 بيّنه شرعى يا گواه دو مسلمان عادل آزاده. 3 شناسايى پدر يا پسر و اقرار عاقل بر خويشتن.<ref>همان، فصل دوم ص 42</ref> | ||
وى در مورد شروط احراز منصب نسّابه مىگويد: 1 نسّاب بايد نقيب باشد. 2 بايد از صفات ناپسند، چون بخل، بىوفايى، عياشى، حماقت و... به دور باشد. 3 نسّاب بايد صادق و از دروغ مبرا باشد. 4 بايد داراى نفسى قوى باشد 5 بايد از خط نيكويى در نگارش برخوردار باشد. | وى در مورد شروط احراز منصب نسّابه مىگويد: 1 نسّاب بايد نقيب باشد. 2 بايد از صفات ناپسند، چون بخل، بىوفايى، عياشى، حماقت و... به دور باشد. 3 نسّاب بايد صادق و از دروغ مبرا باشد. 4 بايد داراى نفسى قوى باشد 5 بايد از خط نيكويى در نگارش برخوردار باشد.<ref>همان، فصل سوم ص 43</ref> | ||
از مشهورترين تبارشناسان مىتوان از: ابوبكر و آن عبدالله بن عثمان تيمى مىباشد. 2 عقيل بن ابى طالب. 3 محمد بن سائب كلبى نام برد. | از مشهورترين تبارشناسان مىتوان از: ابوبكر و آن عبدالله بن عثمان تيمى مىباشد. 2 عقيل بن ابى طالب. 3 محمد بن سائب كلبى نام برد.<ref>همان، فصل 4 ص 44</ref> | ||
ترتيب طبقات طالبيين (فرزندان ابوطالب) به ترتيب [[علی بن ابیطالب(ع)، امام اول|حضرت على(ع)]] شروع، سپس جعفر و بعد عقيل مىباشد. بعد از اين مقدّمه و فصول آن، به معرّفى [[امام على(ع)|اميرالمؤمنين(ع)]] شامل مادر ايشان، ترتيب قرار گرفتن ايشان در بين برادران خود، تاريخ و مكان تولد ذكر بعضى از فضائل و مناقب ايشان، تاريخ شهادت ايشان و در آخر پنج فرزند پسر ايشان به نامهاى امام حسن و حسين(ع)، محمد بن حنفيّه، حضرت عباس(ع) و «عمر اطرف» كه داراى اعقاب هستند، را بر مىشمرد. | ترتيب طبقات طالبيين (فرزندان ابوطالب) به ترتيب [[علی بن ابیطالب(ع)، امام اول|حضرت على(ع)]] شروع، سپس جعفر و بعد عقيل مىباشد. بعد از اين مقدّمه و فصول آن، به معرّفى [[امام على(ع)|اميرالمؤمنين(ع)]] شامل مادر ايشان، ترتيب قرار گرفتن ايشان در بين برادران خود، تاريخ و مكان تولد ذكر بعضى از فضائل و مناقب ايشان، تاريخ شهادت ايشان و در آخر پنج فرزند پسر ايشان به نامهاى امام حسن و حسين(ع)، محمد بن حنفيّه، حضرت عباس(ع) و «عمر اطرف» كه داراى اعقاب هستند، را بر مىشمرد. | ||
خط ۸۵: | خط ۸۵: | ||
در ادامه اثر كه عنوان فرزندان پسر [[امام على(ع)|اميرالمؤمنين(ع)]] كه داراى اعقاب نيستند كه 15 نفر مىباشد، را نام مى برد. سپس به ذكر دختران على(ع) كه 28 نفر مىباشند، مىپردازد. در اين قسمت نام مادران و كسانى كه با آنها ازدواج نمودند، را نام مىبرد. | در ادامه اثر كه عنوان فرزندان پسر [[امام على(ع)|اميرالمؤمنين(ع)]] كه داراى اعقاب نيستند كه 15 نفر مىباشد، را نام مى برد. سپس به ذكر دختران على(ع) كه 28 نفر مىباشند، مىپردازد. در اين قسمت نام مادران و كسانى كه با آنها ازدواج نمودند، را نام مىبرد. | ||
در ادامه اين اثر به معرّفى امام حسن(ع) و فرزندان ذكور او كه داراى اعقاب مىباشند، به نامهاى حسن مثنّى و زيد، مىپردازد. سپس فرزندان حسن مثنّى كه عبدالله محض، ابراهيم قمر، حسن مثلّث، جعفر و داود و فرزندان هر كدام از اينها را به تفضيل بر مىشمرد. در ادامه به معرفى فرزند ديگر امام حسن كه «زيد» باشد، پرداخته مىشود و ايشان چهار فرزند به نامهاى محمد (ايشان از خود فرزندى به جاى نگذاشتهاند)، ابوالحسن يحيى، حسين (كه اعقاب او به احمد سماك بن محمد بن الحسين منتهى مىشود) و حسن امير كه اكثر اعقاب ايشان از فرزندش، قاسم زاهد هستند كه بطور مفصّل نام آنها و فرزندان ايشان در اثر ذكر شده است | در ادامه اين اثر به معرّفى امام حسن(ع) و فرزندان ذكور او كه داراى اعقاب مىباشند، به نامهاى حسن مثنّى و زيد، مىپردازد. سپس فرزندان حسن مثنّى كه عبدالله محض، ابراهيم قمر، حسن مثلّث، جعفر و داود و فرزندان هر كدام از اينها را به تفضيل بر مىشمرد. در ادامه به معرفى فرزند ديگر امام حسن كه «زيد» باشد، پرداخته مىشود و ايشان چهار فرزند به نامهاى محمد (ايشان از خود فرزندى به جاى نگذاشتهاند)، ابوالحسن يحيى، حسين (كه اعقاب او به احمد سماك بن محمد بن الحسين منتهى مىشود) و حسن امير كه اكثر اعقاب ايشان از فرزندش، قاسم زاهد هستند كه بطور مفصّل نام آنها و فرزندان ايشان در اثر ذكر شده است. <ref>همان، فصل 4 ص 136</ref> | ||
فرزند ديگر حضرت اميرالمؤمنين، امام حسين(ع) هستند كه مؤلف به معرّفى مختصر ايشان طى چند روايت مىپردازد. براى ايشان پنج فرزند پسر به نامهاى امام زينالعابدين(ع)، علىاكبر كه در طفّ شهيد شدند و على اصغر و عبدالله كه هر دو در كربلاء شهيد شدند و فرزند پنجم جعفر مىباشد. | فرزند ديگر حضرت اميرالمؤمنين، امام حسين(ع) هستند كه مؤلف به معرّفى مختصر ايشان طى چند روايت مىپردازد. براى ايشان پنج فرزند پسر به نامهاى امام زينالعابدين(ع)، علىاكبر كه در طفّ شهيد شدند و على اصغر و عبدالله كه هر دو در كربلاء شهيد شدند و فرزند پنجم جعفر مىباشد.<ref>همان، فصل 4 ص 143</ref> | ||
حال به معرّفى اجمالى [[امام سجاد(ع)|امام على بن الحسين(ع)]] پرداخته مىشود و از شش فرزند پسر ايشان به نامهاى امام باقر(ع)، عبدالله باهر، زيد شهيد، عمر اشرف، حسين اصغر و على اصغر در ادامه به معرفى مختصر امام محمد بن على(ع) طى چند روايت مىپردازد. براى ايشان فرزندانى پسر به نامهاى: [[امام جعفر صادق(ع)|امام صادق(ع)]]، ابراهيم، عبيدالله، على طاهر (فقط يك دختر به جاى گذاشت) و عبدالله و دخترانى به نامهاى امّسلمه كه با محمد ارقط و دختر ديگر زينب كه با عبدالله بن الحسين بن على بن الحسين بن على بن ابىاطالب ازدواج نمودند. عبدالله بن امام باقر(ع) فقط يك پسر به نام حمزه داشت كه باسم به قتل رسيد و اعقابى از او برجاى نمانده است. | حال به معرّفى اجمالى [[امام سجاد(ع)|امام على بن الحسين(ع)]] پرداخته مىشود و از شش فرزند پسر ايشان به نامهاى امام باقر(ع)، عبدالله باهر، زيد شهيد، عمر اشرف، حسين اصغر و على اصغر در ادامه به معرفى مختصر امام محمد بن على(ع) طى چند روايت مىپردازد. براى ايشان فرزندانى پسر به نامهاى: [[امام جعفر صادق(ع)|امام صادق(ع)]]، ابراهيم، عبيدالله، على طاهر (فقط يك دختر به جاى گذاشت) و عبدالله و دخترانى به نامهاى امّسلمه كه با محمد ارقط و دختر ديگر زينب كه با عبدالله بن الحسين بن على بن الحسين بن على بن ابىاطالب ازدواج نمودند. عبدالله بن امام باقر(ع) فقط يك پسر به نام حمزه داشت كه باسم به قتل رسيد و اعقابى از او برجاى نمانده است. | ||
خط ۹۳: | خط ۹۳: | ||
در ادامه به معرّفى [[امام جعفر صادق(ع)]] و از ايشان رواياتى نقل مىنمايد. ايشان هفت فرزند پسر داشتند كه اعقاب ندارند به نامهاى محسن، يحيى، حسن، جعفر، عباس و عبدالله افطح و پنج فرزند ايشان كه اعقاب از آنها باقى مانده به نامهاى امام موسى كاظم(ع)، محمد مأمون، اسماعيل اعرج، على عريضى و اسحاق مؤتمن مىباشد. ايشان داراى هفت فرزند دختر هم مىباشند. | در ادامه به معرّفى [[امام جعفر صادق(ع)]] و از ايشان رواياتى نقل مىنمايد. ايشان هفت فرزند پسر داشتند كه اعقاب ندارند به نامهاى محسن، يحيى، حسن، جعفر، عباس و عبدالله افطح و پنج فرزند ايشان كه اعقاب از آنها باقى مانده به نامهاى امام موسى كاظم(ع)، محمد مأمون، اسماعيل اعرج، على عريضى و اسحاق مؤتمن مىباشد. ايشان داراى هفت فرزند دختر هم مىباشند. | ||
بعد به معرّفى امام موسى كاظم(ع) مىپردازد و بعضى از فضائل ايشان را متذكر مىشوند. ايشان داراى 24 فرزند دختر و دوازده پسر كه داراى اعقاب هستند به نامهاى [[امام رضا(ع)]]، ابراهيم، عباس، حمزه، زيدالنار، محمد ملقب به زاهد، اسماعيل، حسن، عبيدالله، اسحاق، جعفر خوارى، عبدالله عوكلانى و هارون كه به تفضيل فرزندان آن در اثر نام برده شدهاند و فرزندان ديگر امام(ع) كه اعقاب از خود به جاى نگذاشتهاند به نامهاى يحيى، احمد، عقيل، عبدالرحمان، قاسم، داوود، سليمان و حسين مىباشند. | بعد به معرّفى امام موسى كاظم(ع) مىپردازد و بعضى از فضائل ايشان را متذكر مىشوند. ايشان داراى 24 فرزند دختر و دوازده پسر كه داراى اعقاب هستند به نامهاى [[امام رضا(ع)]]، ابراهيم، عباس، حمزه، زيدالنار، محمد ملقب به زاهد، اسماعيل، حسن، عبيدالله، اسحاق، جعفر خوارى، عبدالله عوكلانى و هارون كه به تفضيل فرزندان آن در اثر نام برده شدهاند و فرزندان ديگر امام(ع) كه اعقاب از خود به جاى نگذاشتهاند به نامهاى يحيى، احمد، عقيل، عبدالرحمان، قاسم، داوود، سليمان و حسين مىباشند.<ref>همان، فصل 4 از صفحه 162 تا 196 </ref> | ||
در ادامه به معرّفى [[امام رضا(ع)]] و طى رواياتى از ورود دعبل بن على وفد به حضور ايشان و گوشهاى از قصيدهاى كه در حضور ايشان خواندند، آورده شده است و تنها فرزندى كه داراى اعقاب مىباشد، از طرف ايشان، امام جواد(ع) مىباشند. امام جواد(ع) داراى سه فرزند به نامهاى امام هادى(ع)، يحيى و موسى مبرقع مىباشند كه ليست فرزندان ايشان و اعقاب آنها در اثر ذكر شده است.<ref>همان، ص 157 </ref> | |||
در ادامه به معرفى امام هادى(ع) پرداخته مىشود. ايشان داراى پنج فرزند پسر به نامهاى [[امام حسن عسکری(ع)]]، جعفر كذّاب، محمد، حسين و موسى داراى عقبهاى نيستند كه سپس نام فرزندان و اعقاب آنها در اين صفحات آمده است.(ص 161 159) در اينجا مؤلف به معرفى [[امام حسن عسکری(ع)]] بطور مختصر مىپردازد و مىگويد: براى اين امام(ع) جزء يك فرزند امام زمان(ع)، فرزند ديگرى ذكر نشده است و در ادامه به معرّفى امام مهدى(ع) پرداخته مىشود. | در ادامه به معرفى امام هادى(ع) پرداخته مىشود. ايشان داراى پنج فرزند پسر به نامهاى [[امام حسن عسکری(ع)]]، جعفر كذّاب، محمد، حسين و موسى داراى عقبهاى نيستند كه سپس نام فرزندان و اعقاب آنها در اين صفحات آمده است.(ص 161 159) در اينجا مؤلف به معرفى [[امام حسن عسکری(ع)]] بطور مختصر مىپردازد و مىگويد: براى اين امام(ع) جزء يك فرزند امام زمان(ع)، فرزند ديگرى ذكر نشده است و در ادامه به معرّفى امام مهدى(ع) پرداخته مىشود. | ||
ادامه كتاب بعد از اين به معرّفى فرزندان ديگر [[امام جعفر صادق(ع)]] كه از اسماعيل اعرج باشد، شروع و بعد محمد مأمون، على عريضى، اسحاق مؤتمن و اعقاب آنها به تفضيل ذكر مىشود. | ادامه كتاب بعد از اين به معرّفى فرزندان ديگر [[امام جعفر صادق(ع)]] كه از اسماعيل اعرج باشد، شروع و بعد محمد مأمون، على عريضى، اسحاق مؤتمن و اعقاب آنها به تفضيل ذكر مىشود.<ref>همان، ص 222 -196 </ref> | ||
بعد از اين معرّفى تفضيلى اعقاب عبدالله باهر، زيد شهيد، عمر اشرف، ابوعبدالله حسين اصغر، ابوالحسن على اصغر ديگر فرزندان امام زيدالعابدين(ع) پرداخته مىشود. | بعد از اين معرّفى تفضيلى اعقاب عبدالله باهر، زيد شهيد، عمر اشرف، ابوعبدالله حسين اصغر، ابوالحسن على اصغر ديگر فرزندان امام زيدالعابدين(ع) پرداخته مىشود.<ref>همان، ص 322-222 </ref> | ||
از اينجا اعقاب محمد بن حنفيّه، حضرت عباس(ع) و عمر اطرف كه ديگر فرزندان [[امام على(ع)|اميرالمؤمنين(ع)]] مىباشند، آمده است (ص 336 322). اينجا طبقه اوّل طالبيين كه حضرت اميرالمؤمنين بود، پايان مىيابد و در ادامه دو طبقه ديگر كه دو برادر ايشان به نام جعفر و عقيل ابىطالب و اعقاب آنها به تفضيل ذكر شده است | از اينجا اعقاب محمد بن حنفيّه، حضرت عباس(ع) و عمر اطرف كه ديگر فرزندان [[امام على(ع)|اميرالمؤمنين(ع)]] مىباشند، آمده است (ص 336 322). اينجا طبقه اوّل طالبيين كه حضرت اميرالمؤمنين بود، پايان مىيابد و در ادامه دو طبقه ديگر كه دو برادر ايشان به نام جعفر و عقيل ابىطالب و اعقاب آنها به تفضيل ذكر شده است.<ref>همان، ص 350-337 </ref> | ||
==گزارش وضعيّت == | ==گزارش وضعيّت == | ||
خط ۱۱۱: | خط ۱۱۲: | ||
صفحات پايانى اثر به فهرستها كه شامل فهرست اعلام، كتب، اماكن و مطالب و عناوين اثر تصاويرى از نسخ موجود از آن، داده شده است. | صفحات پايانى اثر به فهرستها كه شامل فهرست اعلام، كتب، اماكن و مطالب و عناوين اثر تصاويرى از نسخ موجود از آن، داده شده است. | ||
==پانویس == | |||
<references /> | |||
==منابع مقاله == | ==منابع مقاله == | ||
# ديوان نقابت، محمد هادى خالصى | |||
# دائرة المعارف تشيع، ج دوم، ص 547. | |||
ویرایش