۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'صلاح الدين' به 'صلاحالدين') |
جز (جایگزینی متن - 'عماد الدين ' به 'عمادالدين ') |
||
خط ۶۹: | خط ۶۹: | ||
مؤلف در مقدمه كتاب پس از ذكر انگيزه تألیف كتاب، مصادر مهمى كه به هنگام تدوين اين كتاب به آنها اعتماد جسته را بيان كرده است. سپس فصل خاصى را براى دولت نورى قرار داده، اما در اين فصل تنها از قضايا و اتفاقات عام و در مباشرت با نورالدين محمود و صفات شخصى او بحث كرده است. به دنبال اين فصل شعرهايى كه جنبه مدحى داشته و شعراى عصر او سرودهاند، را بيان نموده؛ افرادى مانند محمد بن نصر بن صغير قيسرانى، احمد بن منير طرابلسى و مسلم بن خضر بن قسيم حموى. | مؤلف در مقدمه كتاب پس از ذكر انگيزه تألیف كتاب، مصادر مهمى كه به هنگام تدوين اين كتاب به آنها اعتماد جسته را بيان كرده است. سپس فصل خاصى را براى دولت نورى قرار داده، اما در اين فصل تنها از قضايا و اتفاقات عام و در مباشرت با نورالدين محمود و صفات شخصى او بحث كرده است. به دنبال اين فصل شعرهايى كه جنبه مدحى داشته و شعراى عصر او سرودهاند، را بيان نموده؛ افرادى مانند محمد بن نصر بن صغير قيسرانى، احمد بن منير طرابلسى و مسلم بن خضر بن قسيم حموى. | ||
سپس به حوادثى كه در دوران نورالدين رخ داده بهطور مفصل پرداخته و آنها را با ذكر تاريخ توضيح داده است. وى در سه فصل از ايجاد خانه نورالدين سخن گفته و در ادامه از | سپس به حوادثى كه در دوران نورالدين رخ داده بهطور مفصل پرداخته و آنها را با ذكر تاريخ توضيح داده است. وى در سه فصل از ايجاد خانه نورالدين سخن گفته و در ادامه از عمادالدين زنگى، پدر نورالدين و زمان و جهاد او سخن رانده است (متن كتاب، ص 56). | ||
از آنجايى كه ابوشامه حوادث بعدى دو دولت نورالدين و صلاحالدين را ذكر نكرده است، لذا در كتابى ديگر به نام «المذيل على الرضتين» به تراجم و شرح حال رجال دو قرن شش و هفت هجرى پرداخته است. در قسمت اول از كتاب دوم، به سبط ابن جوزى در كتابى به نام مرآة الزمان استناد كرده، اما بعد از سال 613ق، از مشاهدات شخصى خود با الفاظى چون «قلتُ» و «حضرتُ» ياد كرده است (متن كتاب، ص 81). | از آنجايى كه ابوشامه حوادث بعدى دو دولت نورالدين و صلاحالدين را ذكر نكرده است، لذا در كتابى ديگر به نام «المذيل على الرضتين» به تراجم و شرح حال رجال دو قرن شش و هفت هجرى پرداخته است. در قسمت اول از كتاب دوم، به سبط ابن جوزى در كتابى به نام مرآة الزمان استناد كرده، اما بعد از سال 613ق، از مشاهدات شخصى خود با الفاظى چون «قلتُ» و «حضرتُ» ياد كرده است (متن كتاب، ص 81). |
ویرایش