|
|
خط ۱۴: |
خط ۱۴: |
| |- | | |- |
| |نام پدر | | |نام پدر |
| | data-type="authorfatherName" |سلطان حسین بایقرا | | | data-type="authorfatherName" | |
| |- | | |- |
| |متولد | | |متولد |
| | data-type="authorbirthDate" |969 م | | | data-type="authorbirthDate" | |
| |- | | |- |
| |محل تولد | | |محل تولد |
خط ۲۳: |
خط ۲۳: |
| |- | | |- |
| |رحلت | | |رحلت |
| | data-type="authorDeathDate" |398 هـ.ق یا 1007 م | | | data-type="authorDeathDate" | |
| |- | | |- |
| |اساتید | | |اساتید |
خط ۳۵: |
خط ۳۵: |
| |} | | |} |
| </div> | | </div> |
|
| |
| '''بديع الزمان ميرْزا تِيْمورى''' (920ق1514/م)، از آخرين پادشاهان سلسلۀ تيموريان، فرزند ارشد سلطان حسين بايقرا است كه پس از درگذشت پدرش در 911ق1506/م، مدت كوتاهى به اتفاق برادرش مظفر حسين ميرزا بر تخت پادشاهى نشست.
| |
|
| |
| مادر وى مهد عليا بيگم، دختر ميرزا معزالدين سنجر از اميران تيمورى، و زنى بدخو، تندزبان و عصيانگر بود. عاقبت سلطان حسين بايقرا وى را طلاق داد و او از نهايت ناتوانى و يأس بيمار گرديد و در 893ق1488/م در هرات جان سپرد و در مدرسۀ بديعيه به خاك سپرده شد.
| |
|
| |
| بديع الزمان ظاهراً از حوالى سال 875ق1470/م با حكمرانى استراباد، به عرصۀ سياست وارد شد و چند بار به حكومت استراباد دست يافت. گرچه تاريخ دقيق پايان دورۀ اول فرمانروايى او بر اين شهر معلوم نيست، ولى به طور مسلم در 880ق/ 1475م به جاى پدر در هرات حكومت داشته است. نوبت بعدى حكومت وى بر استراباد، مربوط به سال 896ق1491/م است كه [[خواندمیر، غیاثالدین بن همامالدین|خواندمير]] از آن ياد كرده است.
| |
|
| |
| در شعبان /902آوريل1497 ميان او و پدرش سلطان حسين در حوالى درۀ «پل چراغ» جنگ شد و كار به شكست بديع الزمان انجاميد و وى به قندز گريخت و در اول رمضان همان سال پسرش محمد مؤمن ميرزا هم در استراباد مغلوب و دستگير گرديد و در قلعۀ اختيارالدين زندانى شد و سپس به تحريك مادر مظفر حسين ميرزا، به قتل رسيد. پس از اين واقعه، بديع الزمان ميرزا به انتقام خون فرزند به مخالفت با پدر افزود و چند بار به اردوى او يورش برد، اما نتيجهاى نگرفت، تا در 25 شعبان 903، پس از شكست سختى كه به او وارد آمد، فرار كرد.
| |
|
| |
| سلطان حسين به يارى بديع الزمان شتافت و خان شيبانى عقب نشست. حوادث ديگر زندگى بديع الزمان در اين دوره، جنگها و نبردهاى مكرر او با امراى تيمورى در شهرهاى ديگر و گهگاه با پدر بود. وى سرانجام در جمادى الاول /910اكتبر 1504 وارد هرات شد و مورد عفو پدر قرار گرفت.
| |
|
| |
| وى در سالهاى آخر عمر سرگردان بود و از آذربايجان به هند رفت و مدتى در شهر تته اقامت كرد. در 919ق1513/م به خراسان بازگشت و به شاه اسماعيل صفوى پيوست و همراه او به آذربايجان رفت و در شنب غازان متوطن شد. در رجب /920سپتامبر 1514 كه سلطان سليم عثمانى بر شاه اسماعيل غلبه كرد و مدتى در تبريز ماند، چون خواست بازگردد، او را با خود به استانبول برد و او هم اميد داشت كه با يارى سلطان عثمانى تاج و تختِ از دست رفته را بازيابد؛ اما از ورود او به پايتخت عثمانىها اندكى نگذشته بود كه به بيمارى طاعون گرفتار شد و درگذشت.
| |
|
| |
| وى شاهزادهاى هنرمند و دانشمند بود. ذوق شعرگويى و شعرشناسى داشت، چنانكه بيشتر تذكرهنويسان آن روزگار نام او را در عداد شعرا و سرايندگان عصر آورده و ابياتى از وى نقل كردهاند. از اشعار دلپذير او قطعهاى است كه در واقعۀ قتل پسرش سروده است. وى هنرمندان و شاعران عصر خود را مىنواخت، چنانكه هاتفى خرجردى شاعر مشهور آن روزگار به دستور او شاهنامۀ مفصل منظومى به نام «تَمُرنامه» به نظم درآورد.
| |
|
| |
| == منابع ==
| |
|
| |
|
| |
| دائرةالمعارف بزرگ اسلامى جلد 11، ص591.
| |
|
| |
|
|
| |
|