پرش به محتوا

مکتب تفسیر اشاری: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - ' .' به '.'
جز (جایگزینی متن - ' ]]' به ']]')
جز (جایگزینی متن - ' .' به '.')
برچسب‌ها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه
خط ۶۷: خط ۶۷:
نویسنده در فصل دوم کتاب به موضوع گسترش تفسیر اشارى با اندیشه عشق الهى و فنا فى الله، پرداخته است. بخش اول از این فصل پیرامون نظام یافتن تفسیر اشارى است؛ نویسنده معتقد است بعد از دوره تابعین و تبّع تابعین چون جریان زهد گسترده شد و به عشق الهى متمایل گشت، تفسیر اشارى هم به‌موازات آن گسترش یافت و بر تفسیر این سویى به همراه زهد و تقوى اندیشه فنا فى الله هم حاکم شد؛ در این مرتبه سه متصوف بزرگ را مى‌بینیم که در توسعه و نظام یافتن تفسیر صوفیانه بزرگ‌ترین نقش را داشته‌اند. اینان سهل بن عبدالله تسترى، جنید بغدادى و ابوبکر محمد بن موسى واسطى بودند<ref>ر.ک: همان، ص56-58</ref>.
نویسنده در فصل دوم کتاب به موضوع گسترش تفسیر اشارى با اندیشه عشق الهى و فنا فى الله، پرداخته است. بخش اول از این فصل پیرامون نظام یافتن تفسیر اشارى است؛ نویسنده معتقد است بعد از دوره تابعین و تبّع تابعین چون جریان زهد گسترده شد و به عشق الهى متمایل گشت، تفسیر اشارى هم به‌موازات آن گسترش یافت و بر تفسیر این سویى به همراه زهد و تقوى اندیشه فنا فى الله هم حاکم شد؛ در این مرتبه سه متصوف بزرگ را مى‌بینیم که در توسعه و نظام یافتن تفسیر صوفیانه بزرگ‌ترین نقش را داشته‌اند. اینان سهل بن عبدالله تسترى، جنید بغدادى و ابوبکر محمد بن موسى واسطى بودند<ref>ر.ک: همان، ص56-58</ref>.


بخش دوم در مورد توسعه بزرگ در تفسیر اشاری است؛ در اواخر قرن چهارم هجرى گسترش وسیعى در تفسیر اشارى دیده مى‌شود. تفسیرهایى که شفاهى نقل مى‌شد، جاى خود را به کتاب‌های مستقل‌ تفسیر داد. مؤلف در ادامه به تشریح زندگینامه و آثار دانشمندانی می‌پردازد که در توسعه و گسترش تفسیر اشاری مؤثر بوده‌اند همچون: [[سلمی، محمد بن حسین|ابو عبدالرحمن محمد بن حسین بن محمد بن موسى آزدى سلمى]](412-325ق)، [[ثعلبی، احمد بن محمد|ابواسحاق احمد بن محمد بن ابراهیم ثعلبى]](427 ق)، [[قشیری، عبدالکریم بن هوازن|ابوالقاسم عبدالکریم بن هوازن قشیرى]](465-376ق)، [[انصاری، عبدالله بن محمد|شیخ‌الاسلام ابو اسماعیل عبدالله بن محمد بن على انصارى هروى]](481-396ق) و ...<ref>ر.ک: همان، ص83-160</ref>.
بخش دوم در مورد توسعه بزرگ در تفسیر اشاری است؛ در اواخر قرن چهارم هجرى گسترش وسیعى در تفسیر اشارى دیده مى‌شود. تفسیرهایى که شفاهى نقل مى‌شد، جاى خود را به کتاب‌های مستقل‌ تفسیر داد. مؤلف در ادامه به تشریح زندگینامه و آثار دانشمندانی می‌پردازد که در توسعه و گسترش تفسیر اشاری مؤثر بوده‌اند همچون: [[سلمی، محمد بن حسین|ابو عبدالرحمن محمد بن حسین بن محمد بن موسى آزدى سلمى]](412-325ق)، [[ثعلبی، احمد بن محمد|ابواسحاق احمد بن محمد بن ابراهیم ثعلبى]](427 ق)، [[قشیری، عبدالکریم بن هوازن|ابوالقاسم عبدالکریم بن هوازن قشیرى]](465-376ق)، [[انصاری، عبدالله بن محمد|شیخ‌الاسلام ابو اسماعیل عبدالله بن محمد بن على انصارى هروى]](481-396ق) و...<ref>ر.ک: همان، ص83-160</ref>.


فصل سوم کتاب در مورد سیطره وحدت وجود بر تفسیر اشارى است، مهم‌ترین شخصیت در عرصه تفسیر اشارى صوفیانه [[ابن عربی، محمد بن علی|محی‌الدین عربى]] است. تفسیر اشارى با او کاملاً تحت تأثیر فلسفه وحدت وجود قرارگرفته و تأویلات بسیار افراطى آغاز شده است. ابن عربى با احاطه وسیع خود در تصوّف و تفسیر اشارى راهى نو گشوده است. پس از وى به‌جای تفاسیر ساده و زاهدانه دوره تأویلات نظرى از جهت وحدت وجود و تفاسیر فلسفى بى‌نهایت پیچیده آغاز شده است<ref>ر.ک: همان، ص161-187</ref>.
فصل سوم کتاب در مورد سیطره وحدت وجود بر تفسیر اشارى است، مهم‌ترین شخصیت در عرصه تفسیر اشارى صوفیانه [[ابن عربی، محمد بن علی|محی‌الدین عربى]] است. تفسیر اشارى با او کاملاً تحت تأثیر فلسفه وحدت وجود قرارگرفته و تأویلات بسیار افراطى آغاز شده است. ابن عربى با احاطه وسیع خود در تصوّف و تفسیر اشارى راهى نو گشوده است. پس از وى به‌جای تفاسیر ساده و زاهدانه دوره تأویلات نظرى از جهت وحدت وجود و تفاسیر فلسفى بى‌نهایت پیچیده آغاز شده است<ref>ر.ک: همان، ص161-187</ref>.
۴۲۵٬۲۲۵

ویرایش