۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
|||
خط ۱: | خط ۱: | ||
<div class= | <div class="wikiInfo"> | ||
[[پرونده:NUR13008J1.jpg|بندانگشتی|مکتب تفسیر اشاری]] | [[پرونده:NUR13008J1.jpg|بندانگشتی|مکتب تفسیر اشاری]] | ||
{| class="wikitable aboutBookTable" style="text-align:Right" | {| class="wikitable aboutBookTable" style="text-align:Right" | ||
|+ | |+ | ||
|- | |- | ||
! نام کتاب!! data-type= | ! نام کتاب!! data-type="bookName" |مکتب تفسیر اشاری | ||
|- | |- | ||
|نام های دیگر کتاب | |نام های دیگر کتاب | ||
|data-type= | | data-type="otherBookNames" | | ||
|- | |- | ||
|پدیدآورندگان | |پدیدآورندگان | ||
|data-type= | | data-type="authors" |[[آتش، سليمان ]] (نويسنده) | ||
|- | |- | ||
|زبان | |زبان | ||
|data-type= | | data-type="language" | فارسی | ||
|- | |- | ||
|کد کنگره | |کد کنگره | ||
|data-type= | | data-type="congeressCode" style="direction:ltr" |BP 100 /آ2م7 | ||
|- | |- | ||
|موضوع | |موضوع | ||
|data-type= | | data-type="subject" |تفاسير عرفاني - نقد و تفسير | ||
عرفان - جنبههاي قرآني | عرفان - جنبههاي قرآني | ||
خط ۲۶: | خط ۲۶: | ||
|- | |- | ||
|ناشر | |ناشر | ||
|data-type= | | data-type="publisher" |مرکز نشر دانشگاهي | ||
|- | |- | ||
|مکان نشر | |مکان نشر | ||
|data-type= | | data-type="publishPlace" | ايران - تهران | ||
|- | |- | ||
||سال نشر | ||سال نشر | ||
|ata-type= | | ata-type="publishYear" |مجلد1: 1381ش , | ||
|-class= | |- class="articleCode" | ||
|کد اتوماسیون | |کد اتوماسیون | ||
|data-type= | | data-type="automationCode" |AUTOMATIONCODE13008AUTOMATIONCODE | ||
|} | |} | ||
</div> | </div> | ||
خط ۴۴: | خط ۴۴: | ||
==ساختار کتاب== | ==ساختار کتاب== | ||
در ابتدای کتاب مقدمه مترجم، پیشگفتار نویسنده و یک مدخل آمده است. سپس متن کتاب در ضمن چهار فصل ارائه شده است. منابعی که نویسنده در تهیه این کتاب از آنها بهره برده است شامل کشف | در ابتدای کتاب مقدمه مترجم، پیشگفتار نویسنده و یک مدخل آمده است. سپس متن کتاب در ضمن چهار فصل ارائه شده است. منابعی که نویسنده در تهیه این کتاب از آنها بهره برده است شامل [[كشف الظنون عن أسامي الكتب و الفنون|کشف الظنون]]، کتاب [[بروکلمان، کارل|بروکلمان]] و کتابهای تذکره است<ref>ر.ک: همان، ص2</ref>. | ||
==گزارش محتوا== | ==گزارش محتوا== | ||
خط ۶۷: | خط ۶۷: | ||
نویسنده در فصل دوم کتاب به موضوع گسترش تفسیر اشارى با اندیشه عشق الهى و فنا فى الله، پرداخته است. بخش اول از این فصل پیرامون نظام یافتن تفسیر اشارى است؛ نویسنده معتقد است بعد از دوره تابعین و تبّع تابعین چون جریان زهد گسترده شد و به عشق الهى متمایل گشت، تفسیر اشارى هم بهموازات آن گسترش یافت و بر تفسیر این سویى به همراه زهد و تقوى اندیشه فنا فى الله هم حاکم شد؛ در این مرتبه سه متصوف بزرگ را مىبینیم که در توسعه و نظام یافتن تفسیر صوفیانه بزرگترین نقش را داشتهاند. اینان سهل بن عبدالله تسترى، جنید بغدادى و ابوبکر محمد بن موسى واسطى بودند<ref>ر.ک: همان، ص56-58</ref>. | نویسنده در فصل دوم کتاب به موضوع گسترش تفسیر اشارى با اندیشه عشق الهى و فنا فى الله، پرداخته است. بخش اول از این فصل پیرامون نظام یافتن تفسیر اشارى است؛ نویسنده معتقد است بعد از دوره تابعین و تبّع تابعین چون جریان زهد گسترده شد و به عشق الهى متمایل گشت، تفسیر اشارى هم بهموازات آن گسترش یافت و بر تفسیر این سویى به همراه زهد و تقوى اندیشه فنا فى الله هم حاکم شد؛ در این مرتبه سه متصوف بزرگ را مىبینیم که در توسعه و نظام یافتن تفسیر صوفیانه بزرگترین نقش را داشتهاند. اینان سهل بن عبدالله تسترى، جنید بغدادى و ابوبکر محمد بن موسى واسطى بودند<ref>ر.ک: همان، ص56-58</ref>. | ||
بخش دوم در مورد توسعه بزرگ در تفسیر اشاری است؛ در اواخر قرن چهارم هجرى گسترش وسیعى در تفسیر اشارى دیده مىشود. تفسیرهایى که شفاهى نقل مىشد، جاى خود را به کتابهای مستقل تفسیر داد. مؤلف در ادامه به تشریح زندگینامه و آثار دانشمندانی میپردازد که در توسعه و گسترش تفسیر اشاری مؤثر بودهاند همچون: ابو عبدالرحمن محمد بن حسین بن محمد بن موسى آزدى سلمى(412-325ق)، ابواسحاق احمد بن محمد بن ابراهیم ثعلبى(427 ق)، ابوالقاسم عبدالکریم بن هوازن قشیرى(465-376ق)، شیخالاسلام ابو اسماعیل عبدالله بن محمد بن على انصارى هروى(481-396ق) و ...<ref>ر.ک: همان، ص83-160</ref>. | بخش دوم در مورد توسعه بزرگ در تفسیر اشاری است؛ در اواخر قرن چهارم هجرى گسترش وسیعى در تفسیر اشارى دیده مىشود. تفسیرهایى که شفاهى نقل مىشد، جاى خود را به کتابهای مستقل تفسیر داد. مؤلف در ادامه به تشریح زندگینامه و آثار دانشمندانی میپردازد که در توسعه و گسترش تفسیر اشاری مؤثر بودهاند همچون: [[سلمی، محمد بن حسین|ابو عبدالرحمن محمد بن حسین بن محمد بن موسى آزدى سلمى]](412-325ق)، [[ثعلبی، احمد بن محمد|ابواسحاق احمد بن محمد بن ابراهیم ثعلبى]](427 ق)، [[قشیری، عبدالکریم بن هوازن|ابوالقاسم عبدالکریم بن هوازن قشیرى]](465-376ق)، [[انصاری، عبدالله بن محمد|شیخالاسلام ابو اسماعیل عبدالله بن محمد بن على انصارى هروى]](481-396ق) و ...<ref>ر.ک: همان، ص83-160</ref>. | ||
فصل سوم کتاب در مورد سیطره وحدت وجود بر تفسیر اشارى است، مهمترین شخصیت در عرصه تفسیر اشارى صوفیانه محیالدین عربى است. تفسیر اشارى با او کاملاً تحت تأثیر فلسفه وحدت وجود قرارگرفته و تأویلات بسیار افراطى آغاز شده است. ابن عربى با احاطه وسیع خود در تصوّف و تفسیر اشارى راهى نو گشوده است. پس از وى بهجای تفاسیر ساده و زاهدانه دوره تأویلات نظرى از جهت وحدت وجود و تفاسیر فلسفى بىنهایت پیچیده آغاز شده است<ref>ر.ک: همان، ص161-187</ref>. | فصل سوم کتاب در مورد سیطره وحدت وجود بر تفسیر اشارى است، مهمترین شخصیت در عرصه تفسیر اشارى صوفیانه [[ابن عربی، محمد بن علی|محیالدین عربى]] است. تفسیر اشارى با او کاملاً تحت تأثیر فلسفه وحدت وجود قرارگرفته و تأویلات بسیار افراطى آغاز شده است. ابن عربى با احاطه وسیع خود در تصوّف و تفسیر اشارى راهى نو گشوده است. پس از وى بهجای تفاسیر ساده و زاهدانه دوره تأویلات نظرى از جهت وحدت وجود و تفاسیر فلسفى بىنهایت پیچیده آغاز شده است<ref>ر.ک: همان، ص161-187</ref>. | ||
بعد از ابن عربى اندیشههاى او بازتابهای وسیعى برانگیخت. فلسفه وحدت وجود بر تفسیر حاکم شد، همچنین رسم جستجوى قهرمانان رویدادهاى قرون گذشته دنیا در انفس مخصوصاً رواج یافت. صوفیان مشهورى چون نجمالدین | بعد از [[ابن عربی، محمد بن علی|ابن عربى]] اندیشههاى او بازتابهای وسیعى برانگیخت. فلسفه وحدت وجود بر تفسیر حاکم شد، همچنین رسم جستجوى قهرمانان رویدادهاى قرون گذشته دنیا در انفس مخصوصاً رواج یافت. صوفیان مشهورى چون [[نجم رازی، عبدالله بن محمد|نجمالدین دایه]]، صدرالدین قونیوى، [[کاشانی، عبدالرزاق|عبدالرزاق کاشانى]] و [[علاءالدوله سمنانی، احمد بن محمد|علاءالدوله سمنانى]] این شیوه را ادامه دادند. | ||
بعدازآن تفسیر اشارى اصالت خود را از دست مىدهد و مفسّرى اصیل، پرورده نمىشود. تصوّف به نماز و روزه و اوراد منحصر مىشود. تفسیرهاى نوشتهشده، هیچ مطلب جدیدى بر تفاسیر پیشین اضافه نمىکند و حتّى از سطح فکرى آنها بسیار پایینتر مىماند<ref>ر.ک: همان، ص187-257</ref>. | بعدازآن تفسیر اشارى اصالت خود را از دست مىدهد و مفسّرى اصیل، پرورده نمىشود. تصوّف به نماز و روزه و اوراد منحصر مىشود. تفسیرهاى نوشتهشده، هیچ مطلب جدیدى بر تفاسیر پیشین اضافه نمىکند و حتّى از سطح فکرى آنها بسیار پایینتر مىماند<ref>ر.ک: همان، ص187-257</ref>. |
ویرایش