۶۱٬۱۸۹
ویرایش
جز (جایگزینی متن - '....<ref>' به '.<ref>') |
|||
خط ۴۷: | خط ۴۷: | ||
در این اثر، با نفوذ تشیع در ایران، زمینههای گسترش آن و نیز با حکومتهای شیعی ایران تا قرن هفتم آشنا میشویم. شهرهای شیعهنشین در ایران، بخشهای دیگری از این کتابند. | در این اثر، با نفوذ تشیع در ایران، زمینههای گسترش آن و نیز با حکومتهای شیعی ایران تا قرن هفتم آشنا میشویم. شهرهای شیعهنشین در ایران، بخشهای دیگری از این کتابند. | ||
در این کتاب ابتدا از گونهها مختلف تشیع و عوامل گسترش و نفوذ آن سخن به میان آمده، سپس وضعیت تشیع از قرن اول تا نهم، بررسی شده است. بخش پایانی نیز به نحوه رسمیت یافتن تشیع در ایران در دوره صفوی و دشواریهای آن اختصاص دارد | در این کتاب ابتدا از گونهها مختلف تشیع و عوامل گسترش و نفوذ آن سخن به میان آمده، سپس وضعیت تشیع از قرن اول تا نهم، بررسی شده است. بخش پایانی نیز به نحوه رسمیت یافتن تشیع در ایران در دوره صفوی و دشواریهای آن اختصاص دارد.<ref>ر.ک: فهرست کتابهای منتشرشده بهمنماه 1377</ref> | ||
این پژوهش نشان میدهد گستره مکتب تشیع در زمان صفویان بهصورتی فراگیر در ایران رواج یافت و هم در این زمان مذهب شیعه، مذهب رسمی ایران اعلام گردید | این پژوهش نشان میدهد گستره مکتب تشیع در زمان صفویان بهصورتی فراگیر در ایران رواج یافت و هم در این زمان مذهب شیعه، مذهب رسمی ایران اعلام گردید.<ref>همان</ref> | ||
در مقدمه، به بیان چند نکته پیرامون تاریخ تشیع در ایران پرداخته شده است | در مقدمه، به بیان چند نکته پیرامون تاریخ تشیع در ایران پرداخته شده است.<ref>مقدمه، ج1، ص16-13</ref> | ||
در فصل اول، گونههای مختلف تشیع اعم از تشیع عراقی، تشیع در معنای دوستی اهلبیت(ع)، تشیع غالی و تشیع معتزلی و عوامل نفوذ و گسترش آن مورد بحث و بررسی قرار گرفته است | در فصل اول، گونههای مختلف تشیع اعم از تشیع عراقی، تشیع در معنای دوستی اهلبیت(ع)، تشیع غالی و تشیع معتزلی و عوامل نفوذ و گسترش آن مورد بحث و بررسی قرار گرفته است.<ref>متن کتاب، ص96-19</ref> | ||
نویسنده، محبوبیت علویان در میان مردم را یکى از دلایل اصلى نفوذ تشیع در سرزمینهاى مختلف شمرده است. به اعتقاد وی، این دوستى در درجه نخست برگرفته از اعتناى قرآن به «ذويالقربى» و «آیه تطهیر» بود که مىتوانست وجههاى استثنایى براى اهلبیت(ع) در میان مردم پدید آورد. علاوه بر قرآن، روایات فراوانى هم در فضائل اهلبیت(ع)، بهخصوص [[امام على(ع)|امیرالمؤمنین(ع)]] توسط صحابه و تابعین در نقاط مختلف جهان اسلام، بهخصوص عراق نقل مىشد و زمینه را براى دوستى بیشتر آنان نسبت به اهلبیت(ع) فراهم مىکرد. به نظر وی، مسئله محبوبیت علویان در مورد عراق، افزون بر آنکه ناشى از دوستى اهلبیت(ع) بود، جنبه سیاسى نیز داشت. اهالى کوفه، علویان را با پیشینهاى که از حکومت على(ع) داشتند، لایق رهبرى مىدیدند. براى بسیارى از نقاط دیگر و در ادوار بعد، طبیعى چنان بود که وقتى مردم، پیامبر(ص) را ندیده اما مىشنیدند که کسى از اهلبیت(ع) او بهسوى آنان مىآید، نسبت به وى علاقه نشان دهند. این نکته جالب است که محبوبیت علویان در طول تاریخ اسلام، حتى ذرهاى کاهش نیافت و هر زمان که یک علوى در نقطهاى قیام مىکرد و زمینه مساعد بود، مردم گرد او فراهم مىآمدند. کسان دیگرى نیز که اندیشه قیام بر ضد حکومت را در سر داشتند (مانند ابوالسرایا) از وجود آنان بهره مىگرفتند | نویسنده، محبوبیت علویان در میان مردم را یکى از دلایل اصلى نفوذ تشیع در سرزمینهاى مختلف شمرده است. به اعتقاد وی، این دوستى در درجه نخست برگرفته از اعتناى قرآن به «ذويالقربى» و «آیه تطهیر» بود که مىتوانست وجههاى استثنایى براى اهلبیت(ع) در میان مردم پدید آورد. علاوه بر قرآن، روایات فراوانى هم در فضائل اهلبیت(ع)، بهخصوص [[امام على(ع)|امیرالمؤمنین(ع)]] توسط صحابه و تابعین در نقاط مختلف جهان اسلام، بهخصوص عراق نقل مىشد و زمینه را براى دوستى بیشتر آنان نسبت به اهلبیت(ع) فراهم مىکرد. به نظر وی، مسئله محبوبیت علویان در مورد عراق، افزون بر آنکه ناشى از دوستى اهلبیت(ع) بود، جنبه سیاسى نیز داشت. اهالى کوفه، علویان را با پیشینهاى که از حکومت على(ع) داشتند، لایق رهبرى مىدیدند. براى بسیارى از نقاط دیگر و در ادوار بعد، طبیعى چنان بود که وقتى مردم، پیامبر(ص) را ندیده اما مىشنیدند که کسى از اهلبیت(ع) او بهسوى آنان مىآید، نسبت به وى علاقه نشان دهند. این نکته جالب است که محبوبیت علویان در طول تاریخ اسلام، حتى ذرهاى کاهش نیافت و هر زمان که یک علوى در نقطهاى قیام مىکرد و زمینه مساعد بود، مردم گرد او فراهم مىآمدند. کسان دیگرى نیز که اندیشه قیام بر ضد حکومت را در سر داشتند (مانند ابوالسرایا) از وجود آنان بهره مىگرفتند.<ref>ر.ک: همان، ص89</ref> | ||
در فصل دوم، تشیع و ایرانیان ساکن عراق در قرن نخست هجری مورد بررسی قرار گرفته است. نویسنده عراق را پایگاه تشیع دانسته و معتقد است سرزمین عراق از آغاز خلافت على(ع) بهعنوان مرکز رشد و نمو تشیع مطرح بوده است. این منطقه در مدت بیش از چهار سال، شاهد حکومت عدل امام على(ع) بوده و عموم مردم بهطور مستمر در پرتو رهنمودهاى على(ع) از زاویه نگرش اعتقادى و سیاسى پرورش یافتند. این شرایط، اساس و پایه فکر شیعى را در عراق پى افکند و پس از شهادت امام، زمینه را براى رشد تشیع در جامعه عراق فراهم مىکرد. اضافه بر این، زندگى اسلامى و نمونه امام على(ع)، محبوبیت او را بیشتر کرده و شخصیت او را بهعنوان سمبل اصولگرایى دینى به تصویر کشیده بود؛ بهعلاوه، تجربه عینى مردم در فاصله جنگ با ناکثین و قاسطین و بعدها با خوارج بهطور طبیعى، مرزبندى اعتقادى را بهگونهاى معین مىکرد که تشیع در مقابل اندیشهها و مواضع عثمانى و خارجى قرار گرفت. بنابراین، از جهت کلى، حامیان امام على(ع) کسانى شدند که در مقابل عقائد و اندیشه عثمانى و خارجى جبههگیرى مىکردند. نویسنده این عوامل را زمینه رشد تشیع عراقى دانسته که به عبارتى مىتوان از آن با عنوان تشیع سیاسى نیز یاد کرد؛ این تشیعى بود که گرچه منتقد دو خلیفه نخست بود، اما آنها را مىپذیرفت، درحالىکه عثمان را قبول نداشت. افزون بر این، توضیحات گسترده امام در مورد اهلبیت(ع) که نهج البلاغة، مشحون از آنهاست و طرح اهلبیت(ع) بهعنوان محور و اساس جامعه اسلامى و نیز خردهگیرىهاى آن حضرت از شکل اداره جامعه بهنحوى صریح و آشکار، پایه امامت شیعى را در عراق تقویت کرد؛ از این دید بود که تشیع اعتقادى - امامتى در عراق رشد کرد | در فصل دوم، تشیع و ایرانیان ساکن عراق در قرن نخست هجری مورد بررسی قرار گرفته است. نویسنده عراق را پایگاه تشیع دانسته و معتقد است سرزمین عراق از آغاز خلافت على(ع) بهعنوان مرکز رشد و نمو تشیع مطرح بوده است. این منطقه در مدت بیش از چهار سال، شاهد حکومت عدل امام على(ع) بوده و عموم مردم بهطور مستمر در پرتو رهنمودهاى على(ع) از زاویه نگرش اعتقادى و سیاسى پرورش یافتند. این شرایط، اساس و پایه فکر شیعى را در عراق پى افکند و پس از شهادت امام، زمینه را براى رشد تشیع در جامعه عراق فراهم مىکرد. اضافه بر این، زندگى اسلامى و نمونه امام على(ع)، محبوبیت او را بیشتر کرده و شخصیت او را بهعنوان سمبل اصولگرایى دینى به تصویر کشیده بود؛ بهعلاوه، تجربه عینى مردم در فاصله جنگ با ناکثین و قاسطین و بعدها با خوارج بهطور طبیعى، مرزبندى اعتقادى را بهگونهاى معین مىکرد که تشیع در مقابل اندیشهها و مواضع عثمانى و خارجى قرار گرفت. بنابراین، از جهت کلى، حامیان امام على(ع) کسانى شدند که در مقابل عقائد و اندیشه عثمانى و خارجى جبههگیرى مىکردند. نویسنده این عوامل را زمینه رشد تشیع عراقى دانسته که به عبارتى مىتوان از آن با عنوان تشیع سیاسى نیز یاد کرد؛ این تشیعى بود که گرچه منتقد دو خلیفه نخست بود، اما آنها را مىپذیرفت، درحالىکه عثمان را قبول نداشت. افزون بر این، توضیحات گسترده امام در مورد اهلبیت(ع) که نهج البلاغة، مشحون از آنهاست و طرح اهلبیت(ع) بهعنوان محور و اساس جامعه اسلامى و نیز خردهگیرىهاى آن حضرت از شکل اداره جامعه بهنحوى صریح و آشکار، پایه امامت شیعى را در عراق تقویت کرد؛ از این دید بود که تشیع اعتقادى - امامتى در عراق رشد کرد.<ref>همان</ref> | ||
در فصل سوم، تشیع در ایران در قرن دوم و سوم مورد بحث قرار گرفته است. نویسنده، شهر قم را نخستین شهر شیعى در حوزهاى دانسته که به نام ایران شناخته مىشود؛ چراکه معتقد است پیشینه تشیع آن به ربع آخر قرن اول هجرى، بازمىگردد و بر این باور است که درحالىکه ایران، هنوز گرفتار کشمکش بین پذیرش اسلام و باقى ماندن بر دین آبا و اجدادى خود بود، قم با سکونت اعراب اشعرى در آن، مشى مذهبى خود را هم برگزید | در فصل سوم، تشیع در ایران در قرن دوم و سوم مورد بحث قرار گرفته است. نویسنده، شهر قم را نخستین شهر شیعى در حوزهاى دانسته که به نام ایران شناخته مىشود؛ چراکه معتقد است پیشینه تشیع آن به ربع آخر قرن اول هجرى، بازمىگردد و بر این باور است که درحالىکه ایران، هنوز گرفتار کشمکش بین پذیرش اسلام و باقى ماندن بر دین آبا و اجدادى خود بود، قم با سکونت اعراب اشعرى در آن، مشى مذهبى خود را هم برگزید.<ref>ر.ک: همان، ص173</ref> | ||
در قرن سوم نیز ورود [[امام رضا(ع)]] به خراسان، عامل مهمی در شیعه شدن ایران شمرده شده است. مزار [[امام رضا(ع)]] در خراسان، محبوب تمامى مسلمانان آن نواحى در طول قرون بود و افزون بر شیعیان که از همان آغاز به زیارت قبر آن حضرت(ع) مىرفتند و در اینباره، اصرار فراوان داشتند، سنیان نیز به زیارت بقعه مبارک ایشان علاقهمند بوده و آن را زیارت مىکردند که در این فصل چند تن از عالمان و دانشمندان مشهور سنى که تا قرن ششم به زیارت مرقد مطهر امام(ع) رفتهاند، معرفى شدهاند، از جمله آنها عبارتند از: ابوبکر بن خزیمه نیشابوری (311-223ق)، ابوحاتم محمد بن حبان بستی (م 354ق) و ابومنصور محمد بن عبدالرزاق | در قرن سوم نیز ورود [[امام رضا(ع)]] به خراسان، عامل مهمی در شیعه شدن ایران شمرده شده است. مزار [[امام رضا(ع)]] در خراسان، محبوب تمامى مسلمانان آن نواحى در طول قرون بود و افزون بر شیعیان که از همان آغاز به زیارت قبر آن حضرت(ع) مىرفتند و در اینباره، اصرار فراوان داشتند، سنیان نیز به زیارت بقعه مبارک ایشان علاقهمند بوده و آن را زیارت مىکردند که در این فصل چند تن از عالمان و دانشمندان مشهور سنى که تا قرن ششم به زیارت مرقد مطهر امام(ع) رفتهاند، معرفى شدهاند، از جمله آنها عبارتند از: ابوبکر بن خزیمه نیشابوری (311-223ق)، ابوحاتم محمد بن حبان بستی (م 354ق) و ابومنصور محمد بن عبدالرزاق.<ref>ر.ک: همان، ص229-228</ref> | ||
در فصل چهارم، ابتدا تشیع در شهرهای ایران در قرن چهارم، از جمله فارس، اصفهان، خراسان و سیستان، جبال، کرمان، خوزستان، طبرستان، مورد بحث قرار گرفته و سپس، اسماعیلیان، دولت علویان و آل بویه، بررسی شده است | در فصل چهارم، ابتدا تشیع در شهرهای ایران در قرن چهارم، از جمله فارس، اصفهان، خراسان و سیستان، جبال، کرمان، خوزستان، طبرستان، مورد بحث قرار گرفته و سپس، اسماعیلیان، دولت علویان و آل بویه، بررسی شده است.<ref>ر.ک: همان، ص368-317</ref> | ||
به باور نویسنده، بر اساس اطلاعاتى که منابع جغرافى این دوره به دست دادهاند، تقریبا بهراحتى مىتوان جغرافیاى دینى شهرهاى مختلف ایران را به دست آورد. وی معتقد است تفصیلىترین آگاهىها توسط مقدسى به دست داده شده است، اما پیش از نقل آنچه مقدسى و دیگر جغرافیدانان این قرن درباره وضعیت شیعه و سایر مذاهب در بلاد مختلف آوردهاند، عبارت ابوبکر خوارزمى، ادیب برجسته شیعى این قرن را که جنبههاى برجسته مذهبى شهرهاى دنیاى اسلام و نیز نوع افراط در هر مذهبى را آورده، نقل کرده است | به باور نویسنده، بر اساس اطلاعاتى که منابع جغرافى این دوره به دست دادهاند، تقریبا بهراحتى مىتوان جغرافیاى دینى شهرهاى مختلف ایران را به دست آورد. وی معتقد است تفصیلىترین آگاهىها توسط مقدسى به دست داده شده است، اما پیش از نقل آنچه مقدسى و دیگر جغرافیدانان این قرن درباره وضعیت شیعه و سایر مذاهب در بلاد مختلف آوردهاند، عبارت ابوبکر خوارزمى، ادیب برجسته شیعى این قرن را که جنبههاى برجسته مذهبى شهرهاى دنیاى اسلام و نیز نوع افراط در هر مذهبى را آورده، نقل کرده است.<ref>ر.ک: همان، ص329</ref> | ||
تشیع ایران در قرن پنجم، در فصل پنجم مورد بحث قرار گرفته است. نویسنده، معتقد است هر مقدار که تشیع با روى کار آمدن آلبویه در مرکز ایران و نیز عراق توسعه یافت، پیروزى غزنوىها در شرق، بر تسنن کهن این دیار افزود. ظهور سلطان محمود غزنوى، همراه با سختگیرى القادر بالله (خلافت تا 422ق) و احیاى اصول حنبلىگرى توسط وى در بغداد، سدى استوار در برابر رشد تشیع بود. انشعاب غزنویها از این دولت در شرایطى بود که گرایشهای اسماعیلى در میان دولتمردان سامانى پدید آمد و سبب شد تا غزنویها درست برعکس آن موضعگیرى کنند. آنها با تشیع، در هر شکل و صورتى به مبارزه برخاستند | تشیع ایران در قرن پنجم، در فصل پنجم مورد بحث قرار گرفته است. نویسنده، معتقد است هر مقدار که تشیع با روى کار آمدن آلبویه در مرکز ایران و نیز عراق توسعه یافت، پیروزى غزنوىها در شرق، بر تسنن کهن این دیار افزود. ظهور سلطان محمود غزنوى، همراه با سختگیرى القادر بالله (خلافت تا 422ق) و احیاى اصول حنبلىگرى توسط وى در بغداد، سدى استوار در برابر رشد تشیع بود. انشعاب غزنویها از این دولت در شرایطى بود که گرایشهای اسماعیلى در میان دولتمردان سامانى پدید آمد و سبب شد تا غزنویها درست برعکس آن موضعگیرى کنند. آنها با تشیع، در هر شکل و صورتى به مبارزه برخاستند.<ref>ر.ک: همان، ص385</ref> | ||
در فصل ششم، تشیع ایران در قرن ششم مورد برسی قرار گرفته است. در این فصل به این نکته اشاره شده است که شاهان و امیران سلجوقى همانند غزنویان و سامانیان که از افغانستان و شرق دور برخاسته بودند، نوعا جانبدار تسنن حنفى و خلافت عباسى بوده و با تشیع درگیر بودند. گرچه این درگیرى بهصورت رسمى با اسماعیلیه و باطنیه بود که مدعى حکومت و امامت بودند، اما شیعه امامى نیز که در شهرها مىزیست، مورد تهاجم و فشار قرار داشت. درعینحال تشیع که در منطقه جبال ریشه عمیقى داشت، بهزودى خود را با شرایط جدید وفق داد و حتى در دوره سلجوقى توانست رشد قابل ملاحظهاى داشته باشد. در این دوره یکى از ارکان رشد تشیع، نفوذ شیعیان امامىمذهب، در ساختار ادارى دولت سلجوقى بود، نفوذى که با سپر تقیه و با استفاده از دیگر مجوزهاى شرعى صورت مىگرفت و نتایج مهمى را براى شیعیان و دفاع از آنها در برابر سرداران ترک در بر داشت | در فصل ششم، تشیع ایران در قرن ششم مورد برسی قرار گرفته است. در این فصل به این نکته اشاره شده است که شاهان و امیران سلجوقى همانند غزنویان و سامانیان که از افغانستان و شرق دور برخاسته بودند، نوعا جانبدار تسنن حنفى و خلافت عباسى بوده و با تشیع درگیر بودند. گرچه این درگیرى بهصورت رسمى با اسماعیلیه و باطنیه بود که مدعى حکومت و امامت بودند، اما شیعه امامى نیز که در شهرها مىزیست، مورد تهاجم و فشار قرار داشت. درعینحال تشیع که در منطقه جبال ریشه عمیقى داشت، بهزودى خود را با شرایط جدید وفق داد و حتى در دوره سلجوقى توانست رشد قابل ملاحظهاى داشته باشد. در این دوره یکى از ارکان رشد تشیع، نفوذ شیعیان امامىمذهب، در ساختار ادارى دولت سلجوقى بود، نفوذى که با سپر تقیه و با استفاده از دیگر مجوزهاى شرعى صورت مىگرفت و نتایج مهمى را براى شیعیان و دفاع از آنها در برابر سرداران ترک در بر داشت.<ref>همان، ص471</ref> | ||
در سایر فصول کتاب نیز به همین ترتیب، به تاریخ تشیع در ایران تا قرن دهم هجری پرداخته شده است. | در سایر فصول کتاب نیز به همین ترتیب، به تاریخ تشیع در ایران تا قرن دهم هجری پرداخته شده است. | ||
خط ۷۵: | خط ۷۵: | ||
فهرست مطالب در آغاز جلد اول و فهرست منابع و مآخذ و نامهای اشخاص و جایها، در انتهای جلد دوم آمده است. | فهرست مطالب در آغاز جلد اول و فهرست منابع و مآخذ و نامهای اشخاص و جایها، در انتهای جلد دوم آمده است. | ||
در پاورقیها علاوه بر ذکر منابع | در پاورقیها علاوه بر ذکر منابع.<ref>ر.ک: پاورقی، ج1، ص175</ref>، توضیحات جامع و مفصلی پیرامون برخی از مطالب متن داده شده است.<ref>ر.ک: همان، ص174</ref> | ||
==پانویس == | ==پانویس == |
ویرایش