۶۱٬۱۸۹
ویرایش
جز (جایگزینی متن - ' ....<ref>' به '.<ref>') |
جز (جایگزینی متن - '....<ref>' به '.<ref>') |
||
خط ۴۳: | خط ۴۳: | ||
خوشطبعی این پدر و شوخطبعی آن پسر، در این حاشیه فنی و در خلال مباحث تخصصی آن نیز جایی برای بروز گشوده و عاقبت عیان ساخته است که ورود مردمانی ظریف چون شیخ و پدرش در اینگونه مباحث با محدثان صرف و اذهان تکرشتهای چه تفاوتی دارد! حتی در لحن کلام. | خوشطبعی این پدر و شوخطبعی آن پسر، در این حاشیه فنی و در خلال مباحث تخصصی آن نیز جایی برای بروز گشوده و عاقبت عیان ساخته است که ورود مردمانی ظریف چون شیخ و پدرش در اینگونه مباحث با محدثان صرف و اذهان تکرشتهای چه تفاوتی دارد! حتی در لحن کلام. | ||
درباره ابراهیم بن هاشم مینویسد: «... هو غير مصرح بتوثيقه في كتب الرجال إلا أن مدحه متظافر، حتی أن والدي (طاب ثراه) كان يقول: إني أستحي أن أخرج حديثه من سلك الصحاح!...» | درباره ابراهیم بن هاشم مینویسد: «... هو غير مصرح بتوثيقه في كتب الرجال إلا أن مدحه متظافر، حتی أن والدي (طاب ثراه) كان يقول: إني أستحي أن أخرج حديثه من سلك الصحاح!...».<ref>همان، ص75</ref> | ||
در عبارتی از فقیه آمده است: «و أكبر ما يقع في البئر الإنسان...» | در عبارتی از فقیه آمده است: «و أكبر ما يقع في البئر الإنسان...».<ref>همان، ص131</ref>در بعض نسخ «أكثر» نوشته شده و شیخ گرایش به «أكثر» را نتیجه عدم توجه به آن دانسته که «أكبر» بودن انسان ناظر به «نزح عددی» است و... القصه مینویسد: «من اعترض عليه بأن الثور أكبر من الآدمي، ففيه نوع من الثورية».<ref>همان: ص132</ref> | ||
شیخ در این حاشیه داستان جالبی را از یک شکار شاه صفوی و مکالمه فقهی خود با شاه و سپس بحثی را که در باب ابن سینا و کتاب قانون با یکی از اطبا کرده، آورده که هم خواندنی است و هم سزاوار تدبر؛ بهویژه چون شیخ بلاتردید ثقه است، بل در اوج وثاقت جای دارد، ولذا در صحت ماوقع تردیدی نیست، مسئله مورد بحث او و شاه صفوی را همچنان میتوان بهجد گرفت و مورد موشکافی قرار داد.<ref>همان، ص97-99</ref> | شیخ در این حاشیه داستان جالبی را از یک شکار شاه صفوی و مکالمه فقهی خود با شاه و سپس بحثی را که در باب ابن سینا و کتاب قانون با یکی از اطبا کرده، آورده که هم خواندنی است و هم سزاوار تدبر؛ بهویژه چون شیخ بلاتردید ثقه است، بل در اوج وثاقت جای دارد، ولذا در صحت ماوقع تردیدی نیست، مسئله مورد بحث او و شاه صفوی را همچنان میتوان بهجد گرفت و مورد موشکافی قرار داد.<ref>همان، ص97-99</ref> | ||
خط ۶۳: | خط ۶۳: | ||
اولا، تفاوت این صور با «نشخار» صرفا کتابتی (املائی) نیست و تلفظی (زبانی) هم هست؛ ثانیا، این صور لزوما «امروزینه» نیستند و در متون کهن هم دیده میشوند؛ ثالثا، از قضا صورت تلفظی رایج این کلمه در فارسی معیار و امروزینه، همان است که در متن کتاب آمده است. | اولا، تفاوت این صور با «نشخار» صرفا کتابتی (املائی) نیست و تلفظی (زبانی) هم هست؛ ثانیا، این صور لزوما «امروزینه» نیستند و در متون کهن هم دیده میشوند؛ ثالثا، از قضا صورت تلفظی رایج این کلمه در فارسی معیار و امروزینه، همان است که در متن کتاب آمده است. | ||
در پایان نسخه حاضر فهارس فنی از قبیل: فهرست آیات، روایات، آثار و اقوال، اعلام، فرق و طوائف و مذاهب، حیوانات، کتب مذکور در متن، مصادر تحقیق و موضوعات آمده است | در پایان نسخه حاضر فهارس فنی از قبیل: فهرست آیات، روایات، آثار و اقوال، اعلام، فرق و طوائف و مذاهب، حیوانات، کتب مذکور در متن، مصادر تحقیق و موضوعات آمده است.<ref>همان، ص152 تا 200</ref> | ||
==پانویس == | ==پانویس == |
ویرایش