۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'مسايل ' به 'مسائل ') |
جز (جایگزینی متن - ' ' به ' ') |
||
خط ۵۹: | خط ۵۹: | ||
نام تفسير نشاندهنده انگيزه و شيوه تفسيرى وى است. نام آن ا ز دو جزء تشكيل يافته است: مفاتيح الاسرار و مصابيح الابرار. اول مفاتيح الاسرار است. مراد از آن همانگونه كه گذشت علوم اهل بيت(ع) است. وى بيان مىكند كه اين اسرار، علومى است كه رسول خدا(ص) نزد على(ع) به وديعت نهاد. از على(ع) به ائمه(ع)منتقل شد.در اينجا حديثى از اهل سنت نقل مىكند كه رسالت داراى اسرارى است كه على(ع) واجد آن بود. | نام تفسير نشاندهنده انگيزه و شيوه تفسيرى وى است. نام آن ا ز دو جزء تشكيل يافته است: مفاتيح الاسرار و مصابيح الابرار. اول مفاتيح الاسرار است. مراد از آن همانگونه كه گذشت علوم اهل بيت(ع) است. وى بيان مىكند كه اين اسرار، علومى است كه رسول خدا(ص) نزد على(ع) به وديعت نهاد. از على(ع) به ائمه(ع)منتقل شد.در اينجا حديثى از اهل سنت نقل مىكند كه رسالت داراى اسرارى است كه على(ع) واجد آن بود. | ||
طبرانى با اسنادش به سلمان فارسى مىرساند كه گفت: رسول خدا(ص) فرمود: جانشين و قرارگاه و صندوقچه اسرار من و بهترين كسى كه در ميان شما مىگذارم كه دعوتم را محكم و دينم را مستحكم مىكند [[امام على(ع)|على بن ابىطالب]] | طبرانى با اسنادش به سلمان فارسى مىرساند كه گفت: رسول خدا(ص) فرمود: جانشين و قرارگاه و صندوقچه اسرار من و بهترين كسى كه در ميان شما مىگذارم كه دعوتم را محكم و دينم را مستحكم مىكند [[امام على(ع)|على بن ابىطالب]] است. جزء دوم «مصابيح الابرار» است. | ||
ذهنى كه با احاديث و تفسير مأنوس است از شنيدن ابرار، جز اهل بيت(ع) ديگرى را بياد نمىآورد. اهل تفسير و حديث در تفسير آيه 5 تا 22 سوره دهر ''' «إنّ الابرار يشربون من كأس كان مزاجها كافورا» ''' آوردهاند كه اين سوره در شأن و منزلت على، فاطمه و حسنين(ع)فرود آمد. مناسبت آن نذر سه روز روزه به شكرانه سلامتى حسنين(ع)و ايثار افطار به مسكين، يتيم و اسير بود. از آنچه كه گذشت سازگارى نام تفسير با انگيزه تفسير به خوبى روشن مىشود. | ذهنى كه با احاديث و تفسير مأنوس است از شنيدن ابرار، جز اهل بيت(ع) ديگرى را بياد نمىآورد. اهل تفسير و حديث در تفسير آيه 5 تا 22 سوره دهر ''' «إنّ الابرار يشربون من كأس كان مزاجها كافورا» ''' آوردهاند كه اين سوره در شأن و منزلت على، فاطمه و حسنين(ع)فرود آمد. مناسبت آن نذر سه روز روزه به شكرانه سلامتى حسنين(ع)و ايثار افطار به مسكين، يتيم و اسير بود. از آنچه كه گذشت سازگارى نام تفسير با انگيزه تفسير به خوبى روشن مىشود. | ||
خط ۷۲: | خط ۷۲: | ||
به نظم و ترتيب بين آيات و مناسبت ميان آنها اشاره مىكند. اسباب نزول و مسائل فقهى را بيان مىكند. آراء متكلمان و انديشههاى گروهاى اسلامى را يادآور مىشود. | به نظم و ترتيب بين آيات و مناسبت ميان آنها اشاره مىكند. اسباب نزول و مسائل فقهى را بيان مىكند. آراء متكلمان و انديشههاى گروهاى اسلامى را يادآور مىشود. | ||
و نظر خود را پيرامون آنها اظهار مىكند. در معانى قرآن وجوه گوناگون واژگان قرآنى را بهطور تفصيل ذكر مىكند. معانى را از فراء، ابن فارس، قفال و حسين بن فضل بجلّى نقل مىكند. معانى را مستقيم از آثار آنان نقل مىكند. از پرداختن گسترده به آراء مفسران روشن مىشود كه وى با تفسير به رأى مخالف است. موافق تفسير روايى است.در بيان اسرار عرفانى آيه همانگونه كه دريافته، آنرا نقل مىكند؛ زيرا معتقد است كه اين اسرار، علوم رسول خداست كه نزد اهل بيت(ع) به وديعت نهاده است. نظم و تناسب آيات، علم جداگانهاى است كه قرآنپژوهان ابواب خاصى را به آن اختصاص دادهاند. اين علم بهترتيب توقيفى قرآن مرتبط است. مفسرى كه از مناسبات آيات بحث مىكند بايد به وجود ارتباط بين آيات اعتقاد داشته باشد. اين ارتباط بهدست نمىآيد مگر با توجيه خاص ميان آيات. از اينجا روشن مىشود كه شهرستانى معتقد است كه ترتيب فعلى قرآن توقيفى و به دستور پيامبر(ص) بوده است. از ميان مفسران قفال اهتمام فراوانى به علم مناسبات بين آيات داشته است. حتى ميان آياتى كه ديگران به سختى مناسبت مىيافتند، او به راحتى مناسبت ذكر كرده است ...<ref>تفسير كبير قفال، 30،223</ref>بعيد نيست شهرستانى مناسبات را از قفال نقل كرده زيرا به آن بسيار اعتماد كرده ا ست. در اسباب نزول كليه قراين دور و نزديك را بيان مىكند. در احكام فقهى اطلاعات گستردهاى نسبت به فقه اسلامى از نظر مذاهب چهارگانه دارد. در فقه شافعى تخصص دارد.اين امر به شاگردى وى نزد فقهاى شافعى بهويژه احمد خوافى برمىگردد. لازم به يادآورى است كه آراء فقهى شيعى را نياورده است. بيشتر به آراء [[ابن حیون، نعمان بن محمد|ابوحنيفه]] | و نظر خود را پيرامون آنها اظهار مىكند. در معانى قرآن وجوه گوناگون واژگان قرآنى را بهطور تفصيل ذكر مىكند. معانى را از فراء، ابن فارس، قفال و حسين بن فضل بجلّى نقل مىكند. معانى را مستقيم از آثار آنان نقل مىكند. از پرداختن گسترده به آراء مفسران روشن مىشود كه وى با تفسير به رأى مخالف است. موافق تفسير روايى است.در بيان اسرار عرفانى آيه همانگونه كه دريافته، آنرا نقل مىكند؛ زيرا معتقد است كه اين اسرار، علوم رسول خداست كه نزد اهل بيت(ع) به وديعت نهاده است. نظم و تناسب آيات، علم جداگانهاى است كه قرآنپژوهان ابواب خاصى را به آن اختصاص دادهاند. اين علم بهترتيب توقيفى قرآن مرتبط است. مفسرى كه از مناسبات آيات بحث مىكند بايد به وجود ارتباط بين آيات اعتقاد داشته باشد. اين ارتباط بهدست نمىآيد مگر با توجيه خاص ميان آيات. از اينجا روشن مىشود كه شهرستانى معتقد است كه ترتيب فعلى قرآن توقيفى و به دستور پيامبر(ص) بوده است. از ميان مفسران قفال اهتمام فراوانى به علم مناسبات بين آيات داشته است. حتى ميان آياتى كه ديگران به سختى مناسبت مىيافتند، او به راحتى مناسبت ذكر كرده است ...<ref>تفسير كبير قفال، 30،223</ref>بعيد نيست شهرستانى مناسبات را از قفال نقل كرده زيرا به آن بسيار اعتماد كرده ا ست. در اسباب نزول كليه قراين دور و نزديك را بيان مىكند. در احكام فقهى اطلاعات گستردهاى نسبت به فقه اسلامى از نظر مذاهب چهارگانه دارد. در فقه شافعى تخصص دارد.اين امر به شاگردى وى نزد فقهاى شافعى بهويژه احمد خوافى برمىگردد. لازم به يادآورى است كه آراء فقهى شيعى را نياورده است. بيشتر به آراء [[ابن حیون، نعمان بن محمد|ابوحنيفه]] و شافعى مىپردازد. البته در پارهاى از موارد به آراء فقهى [[امام جعفر صادق(ع)|امام صادق(ع)]] اشاره مىكند. ولى آنرا از مصادر فقهى معروف شيعه نقل نمىكند. | ||
== مصادر تفسيرى == | == مصادر تفسيرى == | ||
خط ۷۹: | خط ۷۹: | ||
شهرستانى در لغت به معانى القرآن فراء، زجاج، كسايى، ابوعبيده، اخفش، ابوعبيد قاسم بن سلاّم، مؤرج سروسى، نضر بن شميل، [[ابن قتیبه، عبدالله بن مسلم|ابن قتيبه دينورى]] و مراجعه مىكند. در تفسير به نظم القرآن حسن بن يحيى جرجانى و تفسير كبير محمد بن قفّال شاشى معروف به قفّال كبير و تفسير مسلم بن بحر اصفهانى رجوع مىكند. تهذيب اللغة ازهرى، صحاح اللغة جوهرى، [[العين]] خليل، و مقائيس اللغة ابن فارس و جامع البيان طبرى جزو مصادر لغوى اوست. | شهرستانى در لغت به معانى القرآن فراء، زجاج، كسايى، ابوعبيده، اخفش، ابوعبيد قاسم بن سلاّم، مؤرج سروسى، نضر بن شميل، [[ابن قتیبه، عبدالله بن مسلم|ابن قتيبه دينورى]] و مراجعه مىكند. در تفسير به نظم القرآن حسن بن يحيى جرجانى و تفسير كبير محمد بن قفّال شاشى معروف به قفّال كبير و تفسير مسلم بن بحر اصفهانى رجوع مىكند. تهذيب اللغة ازهرى، صحاح اللغة جوهرى، [[العين]] خليل، و مقائيس اللغة ابن فارس و جامع البيان طبرى جزو مصادر لغوى اوست. | ||
مباحث ادبى را از مصادرى نقل مىكند كه طبرسى در [[مجمع البيان في تفسير القرآن|مجمع البيان]] | مباحث ادبى را از مصادرى نقل مىكند كه طبرسى در [[مجمع البيان في تفسير القرآن|مجمع البيان]] نقل كرده است. | ||
در ترتيب نقل اقوال از بزرگان نحو و ابواب مسائل ادبى بين مفاتيح الاسرار و [[مجمع البيان في تفسير القرآن|مجمع البيان]] | در ترتيب نقل اقوال از بزرگان نحو و ابواب مسائل ادبى بين مفاتيح الاسرار و [[مجمع البيان في تفسير القرآن|مجمع البيان]] شباهت بسيار است. اختلاف آندو در تفصيل و اجمال است وگرنه مصادر ادبى هر دو يكى است. پوشيده نباشد كه طبرسى عميقتر از شهرستانى به مباحث ادبى پرداخته است. قرائات را به همان ترتيبى كه طبرسى در [[مجمع البيان في تفسير القرآن|مجمع البيان]] از مصادر نقل مىكند، نقل كرده است.شهرستانى بسيار مختصر نقل كرده و گاهى حجت قرائات را نقل مىكند و گاهى نقل نمىكند. تفسير و معانى دو عنوانى است كه در تفسير از آن استفاده كرده است. | ||
گاهى براى تفسير عنوان مستقلى قرار مىدهد و گاهى عنوان تفسير و معانى را قرار مىدهد. | گاهى براى تفسير عنوان مستقلى قرار مىدهد و گاهى عنوان تفسير و معانى را قرار مىدهد. |
ویرایش