۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - '،د' به '، د') |
جز (جایگزینی متن - '،ز' به '، ز') |
||
خط ۵۱: | خط ۵۱: | ||
واقدى در سال 180 ه.ق.از مدينه به قصد عراق بيرون آمد. [[خطيب بغدادى]] از قول واقدى نقل مىكند كه مىگفت: «در مدينه گندم مىفروختم، صد هزار درهم سرمايه مردم در دست من بود كه با آن كار مىكردم و حق العمل برمىداشتم و آن سرمايه از دست رفت و آهنگ عراق كردم و پيش يحيى بن خالد برمكى آمدم». ابن سعد هم مىگويد: «واقدى به واسطۀ اينكه وامدار شده بود به عراق رفت». چنين به نظر مىرسد كه سبب اصلى مسافرت واقدى به عراق رغبت او به ديدار يحيى بن خالد برمكى | واقدى در سال 180 ه.ق.از مدينه به قصد عراق بيرون آمد. [[خطيب بغدادى]] از قول واقدى نقل مىكند كه مىگفت: «در مدينه گندم مىفروختم، صد هزار درهم سرمايه مردم در دست من بود كه با آن كار مىكردم و حق العمل برمىداشتم و آن سرمايه از دست رفت و آهنگ عراق كردم و پيش يحيى بن خالد برمكى آمدم». ابن سعد هم مىگويد: «واقدى به واسطۀ اينكه وامدار شده بود به عراق رفت». چنين به نظر مىرسد كه سبب اصلى مسافرت واقدى به عراق رغبت او به ديدار يحيى بن خالد برمكى است، زيرا در سفر حج همت والاى يحيى در وجود واقدى كششى نسبت به او ايجاد كرده بود و واقدى مىخواست براى تحقق بخشيدن به آرزوهاى مادى و معنوى خود در محيط راحت ترى قرار گيرد.در آن هنگام دريچههاى نور و اميد در بغداد بود-مخصوصا در دورۀ هارون. | ||
ابن سعد در جاى ديگر مطلبى مىنويسد كه مؤيد اين نظريه است، مىگويد: «واقدى مىگفت:روزگار دندان بما نشان داد و همسرم ام عبداللّٰه به من اعتراض كرد و گفت چرا كوتاهى مىكنى؟وزير خليفه تو را مىشناسد و از تو خواسته است كه پيش او بروى و او داراى مقام ارزنده است.اين بود كه از مدينه كوچيدم». | ابن سعد در جاى ديگر مطلبى مىنويسد كه مؤيد اين نظريه است، مىگويد: «واقدى مىگفت:روزگار دندان بما نشان داد و همسرم ام عبداللّٰه به من اعتراض كرد و گفت چرا كوتاهى مىكنى؟وزير خليفه تو را مىشناسد و از تو خواسته است كه پيش او بروى و او داراى مقام ارزنده است.اين بود كه از مدينه كوچيدم». | ||
خط ۶۳: | خط ۶۳: | ||
ظاهرا در اينكه واقدى هنگام مرگ قاضى ناحيۀ شرقى بغداد بوده است شكى نيست، ولى پيش از آنكه مأمون او را به سمت قضاوت ناحيۀ شرقى منصوب كند، در ناحيۀ غربى سكونت داشته است و بسيارى از مصادر اين موضوع را تصريح كردهاند. هنگامى كه واقدى از جانب غربى بغداد به جانب شرقى آن مىكوچيد كتابهايش را در يكصد و بيست بستۀ سنگين حمل كرد. | ظاهرا در اينكه واقدى هنگام مرگ قاضى ناحيۀ شرقى بغداد بوده است شكى نيست، ولى پيش از آنكه مأمون او را به سمت قضاوت ناحيۀ شرقى منصوب كند، در ناحيۀ غربى سكونت داشته است و بسيارى از مصادر اين موضوع را تصريح كردهاند. هنگامى كه واقدى از جانب غربى بغداد به جانب شرقى آن مىكوچيد كتابهايش را در يكصد و بيست بستۀ سنگين حمل كرد. | ||
ياقوت مىنويسد: «هارون الرشيد سمت قضاوت منطقۀ شرقى بغداد را به واقدى داده است، پيش از آنكه مأمون او را به منصب قضاوت عسكر مهدى منصوب كند.» و اين به صواب نزديكتر | ياقوت مىنويسد: «هارون الرشيد سمت قضاوت منطقۀ شرقى بغداد را به واقدى داده است، پيش از آنكه مأمون او را به منصب قضاوت عسكر مهدى منصوب كند.» و اين به صواب نزديكتر است، زيرا واقدى با هارون رابطۀ صميمى داشته است، و اين امكان فراهم بوده است و دليلى نداريم كه بگوييم انتصاب او به قضاوت آن همه به تأخير افتاده باشد كه مأمون از خراسان برگردد. با وجود پيوند دوستى استوارى كه ميان واقدى و يحيى بن خالد و ديگر برمكيان بود، مأمون نه تنها همچنان سمت قضاوت به واقدى داد بلكه پس از نكبت و بدبختى برامكه، در بزرگداشت و رعايت حال واقدى كوتاهى نكرد و مناصب مهم ديگرى هم به او واگذار كرد.چنانكه در آن منصب از طرفدارى مأمون برخوردار بود.[[ابن حجر عسقلانی، احمد بن علی|ابن حجر عسقلانى]] دربارۀ واقدى مىگويد: «يكى از بزرگان علماى دربار و قاضى بغداد و عراق بوده است. سهمى هم ضمن بيان شرح حال اشعث بن هلال، كه قاضى گرگان بوده است، مىنويسد:واقدى از بغداد او را به سمت قاضى گرگان منصوب ساخته است. در مدت چهار سال آخر عمر، واقدى سمت قضاء ناحيۀ عسكر مهدى را داشته است. | ||
واقدى با همۀ بخششها و پاداشهاى فراوانى كه از طرف هارون و وزيرش يحيى بن خالد و فرزندش مأمون دريافت مىكرد، به هنگام مرگ چيزى نداشت-حتى كفن آمادهاى كه او را كفن كنند و مأمون براى او كفن فرستاد. واقدى از مأمون تقاضا كرده بود تا وامهاى او را بپردازد و او پذيرفت و وام او را پرداخت كرد. | واقدى با همۀ بخششها و پاداشهاى فراوانى كه از طرف هارون و وزيرش يحيى بن خالد و فرزندش مأمون دريافت مىكرد، به هنگام مرگ چيزى نداشت-حتى كفن آمادهاى كه او را كفن كنند و مأمون براى او كفن فرستاد. واقدى از مأمون تقاضا كرده بود تا وامهاى او را بپردازد و او پذيرفت و وام او را پرداخت كرد. |
ویرایش