پرش به محتوا

تفسير نورالثقلين: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - '،ف' به '، ف'
جز (جایگزینی متن - ')ع' به ') ع ')
جز (جایگزینی متن - '،ف' به '، ف')
خط ۱۰۰: خط ۱۰۰:
الف) تكرار روايت با همان مرجع به سبب تشابه موضوع و الفاظ يا آيات.به عنوان نمونه:
الف) تكرار روايت با همان مرجع به سبب تشابه موضوع و الفاظ يا آيات.به عنوان نمونه:


#جلد 1 صفحۀ 310 ذيل آيه 4 سورۀ آل عمران حديث 5 در علت نامگذارى قرآن به «فرقان» از علل الشرايع از پيامبر اكرم «صلّى اللّه عليه و آله و سلّم»فقال:لم سمى الفرقان،فرقانا؟قال، لانه متفرق‌الآيات و السور انزلت في غير الالواح و غير المصحف و التوراة و الانجيل و الزبورانزلت كلها جملة في الالواح و الورق و الحديث طويل اخذنا منه موضع الحاجة. مشابه همين حديث را در جلد 4 صفحۀ 2 ذيل آيه 1 سورۀ فرقان عينا تكرار مى‌نمايد و علت آن بكار بردن كلمۀ فرقان در آيه است.
#جلد 1 صفحۀ 310 ذيل آيه 4 سورۀ آل عمران حديث 5 در علت نامگذارى قرآن به «فرقان» از علل الشرايع از پيامبر اكرم «صلّى اللّه عليه و آله و سلّم»فقال:لم سمى الفرقان، فرقانا؟قال، لانه متفرق‌الآيات و السور انزلت في غير الالواح و غير المصحف و التوراة و الانجيل و الزبورانزلت كلها جملة في الالواح و الورق و الحديث طويل اخذنا منه موضع الحاجة. مشابه همين حديث را در جلد 4 صفحۀ 2 ذيل آيه 1 سورۀ فرقان عينا تكرار مى‌نمايد و علت آن بكار بردن كلمۀ فرقان در آيه است.
#ذيل آيه 59 سورۀ فرقان جلد 4 صفحۀ 25 حديث 83 به مناسبت فراز'''«الذى خلق السموات و الارض و ما بينهما في ستة ايام»'''حديثى از روضۀ كافى به نقل از [[امام صادق]] عليه‌السلام روايت كرده است كه همان حديث را در سورۀ هود 7 ذيل فراز'''«هو الذى خلق السموات و الارض في ستة ايام»'''در جلد دوم صفحۀ 337 ح 14 از روضۀ كافى نقل كرده بود.
#ذيل آيه 59 سورۀ فرقان جلد 4 صفحۀ 25 حديث 83 به مناسبت فراز'''«الذى خلق السموات و الارض و ما بينهما في ستة ايام»'''حديثى از روضۀ كافى به نقل از [[امام صادق]] عليه‌السلام روايت كرده است كه همان حديث را در سورۀ هود 7 ذيل فراز'''«هو الذى خلق السموات و الارض في ستة ايام»'''در جلد دوم صفحۀ 337 ح 14 از روضۀ كافى نقل كرده بود.


خط ۱۱۸: خط ۱۱۸:
البته مصنف خود بر اين تكرار واقف بوده و موارد متعددى از آن جلوگيرى كرده است. بعنوان نمونه:
البته مصنف خود بر اين تكرار واقف بوده و موارد متعددى از آن جلوگيرى كرده است. بعنوان نمونه:


#در بعضى احاديث طولانى، اقدام به تقطيع مطالب نموده است و در هر مكان،فقط مطلب مربوط به آن را مى‌آورند، مانند ج 5 صفحۀ 3 حديث 10 راجع به وجوه كفر فرازى كه مربوط به آيه 24 سورۀ جاثية'''«و ما يهلكنا الا الدهر»'''مى‌باشد مى‌آورد. همين حديث را در ج 1 صفحۀ 32 حديث 14 ذيل آيۀ 6 سوره بقره آورده است امّا با فرازى كه مربوط به آيه مى‌شود.بارها مى‌گويد: «و الحديث طويل اخذنا منه موضع الحاجة»
#در بعضى احاديث طولانى، اقدام به تقطيع مطالب نموده است و در هر مكان، فقط مطلب مربوط به آن را مى‌آورند، مانند ج 5 صفحۀ 3 حديث 10 راجع به وجوه كفر فرازى كه مربوط به آيه 24 سورۀ جاثية'''«و ما يهلكنا الا الدهر»'''مى‌باشد مى‌آورد. همين حديث را در ج 1 صفحۀ 32 حديث 14 ذيل آيۀ 6 سوره بقره آورده است امّا با فرازى كه مربوط به آيه مى‌شود.بارها مى‌گويد: «و الحديث طويل اخذنا منه موضع الحاجة»
#در بعضى موارد براى جلوگيرى از تكرار، ارجاع مى‌دهد، مى‌فرمايد: «نقلنا عنهم(ع)فى اول آل عمران ما فيه الكفاية لمن اراد الوقوف على الفرق بين القرآن و الفرقان،فمن اراده فليطلبه هناك»ج 4 صفحه 2 بعد از حديث 3.يا مى‌فرمايد: «ستسمع لهذه الآيه مزيد بيان في هود عند قوله... و في طه عنه قوله...»ج 2 صفحۀ 39-يا مى‌فرمايد:سبق له بيان في القصة و فيما نقلناه عن [[مجمع البيان في تفسير القرآن|مجمع البيان]]   
#در بعضى موارد براى جلوگيرى از تكرار، ارجاع مى‌دهد، مى‌فرمايد: «نقلنا عنهم(ع)فى اول آل عمران ما فيه الكفاية لمن اراد الوقوف على الفرق بين القرآن و الفرقان، فمن اراده فليطلبه هناك»ج 4 صفحه 2 بعد از حديث 3.يا مى‌فرمايد: «ستسمع لهذه الآيه مزيد بيان في هود عند قوله... و في طه عنه قوله...»ج 2 صفحۀ 39-يا مى‌فرمايد:سبق له بيان في القصة و فيما نقلناه عن [[مجمع البيان في تفسير القرآن|مجمع البيان]]   
#گاهى براى جلوگيرى از تكرار فقط مرجع حديث را ذكر مى‌كند و متن آن را نمى‌آورد.عباراتى از قبيل «و في الكافى مثله»گوياى اين مطلب است.يا مى‌فرمايد: «و في رواية اخرى عنه».
#گاهى براى جلوگيرى از تكرار فقط مرجع حديث را ذكر مى‌كند و متن آن را نمى‌آورد.عباراتى از قبيل «و في الكافى مثله»گوياى اين مطلب است.يا مى‌فرمايد: «و في رواية اخرى عنه».


خط ۱۳۱: خط ۱۳۱:
[[معرفت، محمد هادی|آيت‌اللّه معرفت]] در ج 2«التفسير و المفسرون»صفحۀ 327 مى‌فرمايد: «كان على مشرب الاخبارية» مشرب ايشان، مشرب اخبارى بوده است.
[[معرفت، محمد هادی|آيت‌اللّه معرفت]] در ج 2«التفسير و المفسرون»صفحۀ 327 مى‌فرمايد: «كان على مشرب الاخبارية» مشرب ايشان، مشرب اخبارى بوده است.


[[ایازی، محمدعلی|سيد محمد على ايازى]] در كتاب «المفسرون حياتهم و منهجهم»صفحه 730 مى‌آورد:او معاصر [[حر عاملی، محمد بن حسن|شيخ حر عاملى]] صاحب كتاب «[[تفصیل وسائل الشیعة إلی تحصیل مسائل الشریعة|وسائل الشيعة]]» و بحرانى صاحب تفسير «البرهان» مى‌باشد، اين دسته علماء، در شريعت،فقه، حديث، اصول و تفسير،ديدگاه خاصى داشته‌اند كه نزد اماميه «اخبارى» ناميده مى‌شد.
[[ایازی، محمدعلی|سيد محمد على ايازى]] در كتاب «المفسرون حياتهم و منهجهم»صفحه 730 مى‌آورد:او معاصر [[حر عاملی، محمد بن حسن|شيخ حر عاملى]] صاحب كتاب «[[تفصیل وسائل الشیعة إلی تحصیل مسائل الشریعة|وسائل الشيعة]]» و بحرانى صاحب تفسير «البرهان» مى‌باشد، اين دسته علماء، در شريعت، فقه، حديث، اصول و تفسير،ديدگاه خاصى داشته‌اند كه نزد اماميه «اخبارى» ناميده مى‌شد.


آثار اين ديدگاه در تفسير با آثار آن در فقه و اصول متفاوت است، مى‌توان گفت در تفسير،در حد عدم توجه به اسانيد روايات، و عدم جرح و تعديل و نفى صريح بعضى از آنهاست.
آثار اين ديدگاه در تفسير با آثار آن در فقه و اصول متفاوت است، مى‌توان گفت در تفسير،در حد عدم توجه به اسانيد روايات، و عدم جرح و تعديل و نفى صريح بعضى از آنهاست.
خط ۱۷۴: خط ۱۷۴:
#:اما در روايت 298 به نقل از كتاب خصال از [[امام صادق]] عليه‌السلام از جد بزرگوارشان نقل مى‌شود كه:ان المسوخ من بنى آدم ثلثة عشر الى ان قال:و اما الزهرة فكانت امرأة فتنت هاروت و ماروت فمسخها اللّه كوكبا.
#:اما در روايت 298 به نقل از كتاب خصال از [[امام صادق]] عليه‌السلام از جد بزرگوارشان نقل مى‌شود كه:ان المسوخ من بنى آدم ثلثة عشر الى ان قال:و اما الزهرة فكانت امرأة فتنت هاروت و ماروت فمسخها اللّه كوكبا.
#:مى‌فرمايد:انسانهاى مسخ شده، سيزده تن مى‌باشد و در مقام شمارش،زهره را نيز جزء آنها محسوب مى‌نمايند.در احاديث 299،300،301 و 302 نيز همين مضمون تكرار مى‌شود.در واقع اعتقادى كه مردم داشتند و از طرف [[امام صادق]] و امام رضا «عليهما‌السلام» در دو حديث اوّل نفى شده بود، توسط اين احاديث تأييد مى‌گردد.
#:مى‌فرمايد:انسانهاى مسخ شده، سيزده تن مى‌باشد و در مقام شمارش،زهره را نيز جزء آنها محسوب مى‌نمايند.در احاديث 299،300،301 و 302 نيز همين مضمون تكرار مى‌شود.در واقع اعتقادى كه مردم داشتند و از طرف [[امام صادق]] و امام رضا «عليهما‌السلام» در دو حديث اوّل نفى شده بود، توسط اين احاديث تأييد مى‌گردد.
#:در حديث 304 كه از تفسير قمى از امام باقر «عليه السّلام» نقل مى‌كند آمده است: «مسأله عطار و نحن بمكه، عن هاروت و ماروت فقال ابوجعفر «عليه السّلام»...كه ملائكۀ مأمور نوشتن اعمال زمينيان (انس و جن) از گناهان آنها به تنگ آمده، به خداوند اعتراض نمودند، خداوند به آنها فرمود نماينده‌اى انتخاب نمائيد تا به زمين بفرستم، آنان، هاروت و ماروت را كه منتقدترين ملائكه به اعمال زمينيان بودند، انتخاب كردند، خداوند آنها را به زمين فرستاد و فرمود:طبايع و لذايذ آدمى را در وجود شما تعبيه كردم، به زمين برويد اما شرك نورزيد،قتل ننمائيد، خمر نياشاميد و زنا نكنيد.در ناحيه بابل به شكل آدمى،فرود آمدند، با زنى زيبارو،زينت آراسته، و خوشبو مواجه شدند،دل به او دادند، تقاضاى كام نمودند.
#:در حديث 304 كه از تفسير قمى از امام باقر «عليه السّلام» نقل مى‌كند آمده است: «مسأله عطار و نحن بمكه، عن هاروت و ماروت فقال ابوجعفر «عليه السّلام»...كه ملائكۀ مأمور نوشتن اعمال زمينيان (انس و جن) از گناهان آنها به تنگ آمده، به خداوند اعتراض نمودند، خداوند به آنها فرمود نماينده‌اى انتخاب نمائيد تا به زمين بفرستم، آنان، هاروت و ماروت را كه منتقدترين ملائكه به اعمال زمينيان بودند، انتخاب كردند، خداوند آنها را به زمين فرستاد و فرمود:طبايع و لذايذ آدمى را در وجود شما تعبيه كردم، به زمين برويد اما شرك نورزيد،قتل ننمائيد، خمر نياشاميد و زنا نكنيد.در ناحيه بابل به شكل آدمى، فرود آمدند، با زنى زيبارو،زينت آراسته، و خوشبو مواجه شدند،دل به او دادند، تقاضاى كام نمودند.
#:در پاسخ آنان،زن گفت بايد به دين من درآييد و معبود من بپرستيد،صنمى را نشان داد و تقاضاى سجده بر آن كرد، تقاضا پذيرفتند، و حاضر شدند به جهت تقرب به آن بت شراب نيز بياشامند، به قصد كام بردن، آماده شدند، ناگهان سائلى، آن صحنه بديد، زن گفت:بايد او را بكشيد تا اين امر فاش نشود.رفتند و كشتند و برگشتند اما از زن خبرى نبود، خداوند به آنها فرمود:من ساعتى شما را به حال آدميان در زمين رها كردم، عصيان كرديد.بين عذاب دنيا و آخرت،يكى را بگزينيد، عذاب دنيا را گزيدند.بدين جهت در سرزمين بابل به انسانها، سحر آموختند.
#:در پاسخ آنان،زن گفت بايد به دين من درآييد و معبود من بپرستيد،صنمى را نشان داد و تقاضاى سجده بر آن كرد، تقاضا پذيرفتند، و حاضر شدند به جهت تقرب به آن بت شراب نيز بياشامند، به قصد كام بردن، آماده شدند، ناگهان سائلى، آن صحنه بديد، زن گفت:بايد او را بكشيد تا اين امر فاش نشود.رفتند و كشتند و برگشتند اما از زن خبرى نبود، خداوند به آنها فرمود:من ساعتى شما را به حال آدميان در زمين رها كردم، عصيان كرديد.بين عذاب دنيا و آخرت،يكى را بگزينيد، عذاب دنيا را گزيدند.بدين جهت در سرزمين بابل به انسانها، سحر آموختند.
#:اين روايت، مضمونى، مخالف دو حديث اول دارد، و در واقع تأييدى است بر مطالبى كه امام‌عليه‌السلام آنها را تكذيب نموده بود.
#:اين روايت، مضمونى، مخالف دو حديث اول دارد، و در واقع تأييدى است بر مطالبى كه امام‌عليه‌السلام آنها را تكذيب نموده بود.
خط ۲۳۵: خط ۲۳۵:


#رمز بودن:براى نمونه،در معنای «الم»ج 1 صفحۀ 26 حديث 4 معانى الاخبار از [[امام صادق]] عليه‌السلام «الم»فى اول البقرة: فمعناه انا اللّه الملك.
#رمز بودن:براى نمونه،در معنای «الم»ج 1 صفحۀ 26 حديث 4 معانى الاخبار از [[امام صادق]] عليه‌السلام «الم»فى اول البقرة: فمعناه انا اللّه الملك.
#اسم اعظم الهى:در معنای «الم»ج 1 صفحۀ 26 حديث 5 معانى الاخبار از [[امام صادق]] «عليه السّلام» قال: «الم»هو حرف من حروف اسم اللّه الاعظم المقطّع في القرآن.الذى يؤلّفه النبی «صلّى اللّه عليه و آله و سلّم»،فاذا دعى به اجيب.
#اسم اعظم الهى:در معنای «الم»ج 1 صفحۀ 26 حديث 5 معانى الاخبار از [[امام صادق]] «عليه السّلام» قال: «الم»هو حرف من حروف اسم اللّه الاعظم المقطّع في القرآن.الذى يؤلّفه النبی «صلّى اللّه عليه و آله و سلّم»، فاذا دعى به اجيب.
#:از [[امام صادق]]«عليه السّلام» نقل مى‌شود كه: «الم» حرفى است از حروف مقطع اسم اعظم خداوند در قرآن مى‌باشد كه پيامبر(ص)با آن آشناست، و اگر با آن دعا شود، به استجابت خواهد رسيد.
#:از [[امام صادق]]«عليه السّلام» نقل مى‌شود كه: «الم» حرفى است از حروف مقطع اسم اعظم خداوند در قرآن مى‌باشد كه پيامبر(ص)با آن آشناست، و اگر با آن دعا شود، به استجابت خواهد رسيد.
#اشاره به بقاء امتها و عمر اقوام(با استفاده از حساب ابجد):مانند ج 1 صفحۀ 26 به نقل از معانى الاخبار از امام باقرعليه‌السلام حديث 6
#اشاره به بقاء امتها و عمر اقوام(با استفاده از حساب ابجد):مانند ج 1 صفحۀ 26 به نقل از معانى الاخبار از امام باقرعليه‌السلام حديث 6
#اعجاز قرآن:جلد 1 صفحۀ 27، معانى الاخبار از امام علی‌عليه‌السلام:يا محمد(ص)هذا الكتاب الذى انزلناه عليك هو الحروف المقطعة التى منها «الف، لام، ميم» و هى بلغتكم و حروف هجائكم،فأتوا بمثله ان كنتم صادقين.
#اعجاز قرآن:جلد 1 صفحۀ 27، معانى الاخبار از امام علی‌عليه‌السلام:يا محمد(ص)هذا الكتاب الذى انزلناه عليك هو الحروف المقطعة التى منها «الف، لام، ميم» و هى بلغتكم و حروف هجائكم، فأتوا بمثله ان كنتم صادقين.
#:از حضرت علی «عليه السّلام» نقل مى‌كند كه خداوند مى‌فرمايد:اى پيامبر(ص)قرآنى كه بر تو نازل كرديم از همين حروف مقطعه‌اى است كه «الف، لام و ميم»جزو آن مى‌باشند، همين لغت شماست كه متشكل از حروف الفباى زبان شماست، اگر مخالفان مى‌توانند و راست مى‌گويند، مانندى براى آن بياورند.
#:از حضرت علی «عليه السّلام» نقل مى‌كند كه خداوند مى‌فرمايد:اى پيامبر(ص)قرآنى كه بر تو نازل كرديم از همين حروف مقطعه‌اى است كه «الف، لام و ميم»جزو آن مى‌باشند، همين لغت شماست كه متشكل از حروف الفباى زبان شماست، اگر مخالفان مى‌توانند و راست مى‌گويند، مانندى براى آن بياورند.
# از متشابهات است و علم آن نزد ائمه «عليه‌السلام» مى‌باشد.ج 1 صفحۀ 30 حديث 8 به نقل از [[مجمع البيان في تفسير القرآن|مجمع البيان]]  از حضرت امام علی «عليه السّلام»:لكل كتاب صفوة و صفوة هذا الكتاب حروف التهجى.
# از متشابهات است و علم آن نزد ائمه «عليه‌السلام» مى‌باشد.ج 1 صفحۀ 30 حديث 8 به نقل از [[مجمع البيان في تفسير القرآن|مجمع البيان]]  از حضرت امام علی «عليه السّلام»:لكل كتاب صفوة و صفوة هذا الكتاب حروف التهجى.
خط ۲۴۶: خط ۲۴۶:
در معنای «ق»:جلد 5 صفحۀ 104 حديث 3 از معانى الاخبار از [[امام صادق]] عليه‌السلام: و امّا «ق»فهو الجبل المحيط بالارض.
در معنای «ق»:جلد 5 صفحۀ 104 حديث 3 از معانى الاخبار از [[امام صادق]] عليه‌السلام: و امّا «ق»فهو الجبل المحيط بالارض.


در معنای «ن»جلد 5 ص 387 حديث 4 از خصال به نقل از امام باقرعليه‌السلام:ان «يس» لرسول اللّه(ص) ع شرة اسماء، خمسة في القرآن و خمسة ليست في القرآن،فامّا التى في القرآن، محمد، احمد، عبداللّه،يس و ن.
در معنای «ن»جلد 5 ص 387 حديث 4 از خصال به نقل از امام باقرعليه‌السلام:ان «يس» لرسول اللّه(ص) ع شرة اسماء، خمسة في القرآن و خمسة ليست في القرآن، فامّا التى في القرآن، محمد، احمد، عبداللّه،يس و ن.


و جلد 5 صفحۀ 387 حديث 5 از علل الشرايع از [[امام صادق]] عليه‌السلام:...و امّا «ان» فكان نهرا في الجنة».
و جلد 5 صفحۀ 387 حديث 5 از علل الشرايع از [[امام صادق]] عليه‌السلام:...و امّا «ان» فكان نهرا في الجنة».
۴۲۵٬۲۲۵

ویرایش