۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'نعليهالسلام' به 'نعليهالسلام') |
جز (جایگزینی متن - '،ص' به '، ص') |
||
خط ۴۹: | خط ۴۹: | ||
وى در مقدمۀ ترجمهاش چنين مىنگارد: «و نام اين كتاب، فتح الرحمن بترجمة القرآن مقرر كرده شد، و نام مصنف اين كتاب احمد بن عبدالرحيم است و لقب مشهور ولى اللّه الدهلوى وطنا، العمرى نسبا، احسن اللّه اليه و الى مشايخه و والديه». فتح الرحمن بترجمة القرآن، | وى در مقدمۀ ترجمهاش چنين مىنگارد: «و نام اين كتاب، فتح الرحمن بترجمة القرآن مقرر كرده شد، و نام مصنف اين كتاب احمد بن عبدالرحيم است و لقب مشهور ولى اللّه الدهلوى وطنا، العمرى نسبا، احسن اللّه اليه و الى مشايخه و والديه». فتح الرحمن بترجمة القرآن، مقدمه، صفحۀ «ب» و «ج»، لاهور | ||
از تحقيقاتى كه برخى از تاريخ نگاران پيرامون شرح حال وى به عمل آوردهاند برمىآيد كه وى خود را پيرو مذهب خاصى از مذاهب چهارگانۀ اهل سنت نمىدانسته، بلكه به مجموع آنها گرايش داشته و معتقد بوده است كه بايد براى حل اختلافات محدّثان و پيروان چهار امام، يك راه حل عملى را دنبال كرد و هرگز منصفانه نيست كه كفۀ ترازو را فقط به يك طرف كج كنيم و نسبت به طرف ديگر كاملا بىاعتنا باشيم. تاريخ فلسفه در اسلام، به كوشش ميان محمد شريف، چاپ مركز نشر دانشگاهى، ج4، ص167-168 | از تحقيقاتى كه برخى از تاريخ نگاران پيرامون شرح حال وى به عمل آوردهاند برمىآيد كه وى خود را پيرو مذهب خاصى از مذاهب چهارگانۀ اهل سنت نمىدانسته، بلكه به مجموع آنها گرايش داشته و معتقد بوده است كه بايد براى حل اختلافات محدّثان و پيروان چهار امام، يك راه حل عملى را دنبال كرد و هرگز منصفانه نيست كه كفۀ ترازو را فقط به يك طرف كج كنيم و نسبت به طرف ديگر كاملا بىاعتنا باشيم. تاريخ فلسفه در اسلام، به كوشش ميان محمد شريف، چاپ مركز نشر دانشگاهى، ج4، ص167-168 | ||
خط ۶۳: | خط ۶۳: | ||
مترجم دربارۀ امتيازاتى كه ترجمهاش از آنها برخوردار است چنين مىگويد: «و اين ترجمه ممتاز است از ترجمههاى ديگر بچند وجه: يكى آنكه نظم قرآن را بمثل مقدار آن از فارسى متعارف ترجمه كرده شد با اظهار مراد و لطافت تعبير و از آنچه در ترجمههاى ديگر يافته مىشود از اطناب عبارت ترجمه و ركاكت تعبير و اعجام مراد، بقدر امكان احتراز نموده شد. ديگر آنكه سائر تراجم از دو حالت خالى نيست: يا ترك كردهاند قصص متعلقه بقرآن مطلقا، يا استيفاء جميع آن نمودهاند. و در اين ترجمه راه متوسط اختيار نموده شد. پس جائى كه معنى آيه موقوف است بر قصّه، بقدر ضرورت دو سه كلمه از آن انتخاب كرده آورده شد، و جائى كه معنى آيه موقوف بر قصّه نبود ترك نموده آمد. سوم آنكه از توجيهات متنوّعه، توجيه اقوى باعتبار عربيّت و اصحّ باعتبار علم حديث و علم فقه و اخلّ در صرف از ظاهر اختيار نموده شد و كسى كه تفسير وجيز و تفسير جلالين كه بمنزلۀ اصل اين ترجمهاند بنابر تفاسير مطالعه كند درين حرف شك ندارد. و چهارم آنكه اين ترجمه به وجهى واقع شده است كه شناسندۀ نحو از آن اعراب قرآن و تعيين محذوف و مرجع ضمير و محل لفظى كه در عبارت مقدم و مؤخر كرده شده است مىتواند دانست، و آنكه شناسندۀ نحو نيست از اصل غرض محروم نماند.پنجم آنكه ترجمهها خالى از دو حالت نيستند: يا ترجمۀ تحت اللفظ مىباشند،يا ترجمۀ حاصل المعنى، و در هر يكى وجوه خلل بسيار در مىيابد. و اين ترجمه جامع است در هر دو طريق، و هر خللى را از آن خللها علاجى مقرر كرده شد، و اين سخن دراز است، در رسالۀ قواعد ترجمۀ بيان كرده آيد». همان، صفحۀ «د» و «ه» | مترجم دربارۀ امتيازاتى كه ترجمهاش از آنها برخوردار است چنين مىگويد: «و اين ترجمه ممتاز است از ترجمههاى ديگر بچند وجه: يكى آنكه نظم قرآن را بمثل مقدار آن از فارسى متعارف ترجمه كرده شد با اظهار مراد و لطافت تعبير و از آنچه در ترجمههاى ديگر يافته مىشود از اطناب عبارت ترجمه و ركاكت تعبير و اعجام مراد، بقدر امكان احتراز نموده شد. ديگر آنكه سائر تراجم از دو حالت خالى نيست: يا ترك كردهاند قصص متعلقه بقرآن مطلقا، يا استيفاء جميع آن نمودهاند. و در اين ترجمه راه متوسط اختيار نموده شد. پس جائى كه معنى آيه موقوف است بر قصّه، بقدر ضرورت دو سه كلمه از آن انتخاب كرده آورده شد، و جائى كه معنى آيه موقوف بر قصّه نبود ترك نموده آمد. سوم آنكه از توجيهات متنوّعه، توجيه اقوى باعتبار عربيّت و اصحّ باعتبار علم حديث و علم فقه و اخلّ در صرف از ظاهر اختيار نموده شد و كسى كه تفسير وجيز و تفسير جلالين كه بمنزلۀ اصل اين ترجمهاند بنابر تفاسير مطالعه كند درين حرف شك ندارد. و چهارم آنكه اين ترجمه به وجهى واقع شده است كه شناسندۀ نحو از آن اعراب قرآن و تعيين محذوف و مرجع ضمير و محل لفظى كه در عبارت مقدم و مؤخر كرده شده است مىتواند دانست، و آنكه شناسندۀ نحو نيست از اصل غرض محروم نماند.پنجم آنكه ترجمهها خالى از دو حالت نيستند: يا ترجمۀ تحت اللفظ مىباشند،يا ترجمۀ حاصل المعنى، و در هر يكى وجوه خلل بسيار در مىيابد. و اين ترجمه جامع است در هر دو طريق، و هر خللى را از آن خللها علاجى مقرر كرده شد، و اين سخن دراز است، در رسالۀ قواعد ترجمۀ بيان كرده آيد». همان، صفحۀ «د» و «ه» | ||
وى پس از آن كه وجوه اعراب را اندكى توضيح مىدهد و براى هر كدام نمونه و مثالى مىآورد، در پايان مقدمه چنين مىنگارد: «بالجمله دقائق فن ترجمه بسيار است و مقصود اين جا بيان انموذجى است، چون اين فقير خوض در ترجمه بدون معاونت كسى و بدون رجوع بكتابى كرده است، و در اوقات مختلفه با وجود اشتغال بال بسائر علوم، محرّر نموده، احتمال دارد كه در بعض مواضع وفا با اين التزامات متحقق نشده باشد. ياران سعادتمند كه آن قواعد را مستحضر داشته باشند به حكم اخوت دينى نصيحت را منظور نظر دارند و در اصلاح آن كوشند». | وى پس از آن كه وجوه اعراب را اندكى توضيح مىدهد و براى هر كدام نمونه و مثالى مىآورد، در پايان مقدمه چنين مىنگارد: «بالجمله دقائق فن ترجمه بسيار است و مقصود اين جا بيان انموذجى است، چون اين فقير خوض در ترجمه بدون معاونت كسى و بدون رجوع بكتابى كرده است، و در اوقات مختلفه با وجود اشتغال بال بسائر علوم، محرّر نموده، احتمال دارد كه در بعض مواضع وفا با اين التزامات متحقق نشده باشد. ياران سعادتمند كه آن قواعد را مستحضر داشته باشند به حكم اخوت دينى نصيحت را منظور نظر دارند و در اصلاح آن كوشند».همان، صفحۀ «و» | ||
== روش ترجمه == | == روش ترجمه == |
ویرایش