۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - ' ]]' به ']]') |
جز (جایگزینی متن - 'صحیح بخاری' به 'صحيح البخاري ') |
||
خط ۵۵: | خط ۵۵: | ||
نویسنده در فصل دوم، با عنوان مراحل دگرگونی و انتقال، به اتفاقی که در سال 61 هجری در سرزمین طف (کربلا) اتفاق افتاده، اشاره میکند و میگوید: مسئله شهادت امام حسین(ع) را با دوستان خویش دائما در میان میگذاشتم و به دنبال تفسیری مناسب برای مظلومیت امام حسین(ع) بودم و میگفتم چگونه است که سلف صالح، دست به کشتار آلالبیت(ع) زدند؟<ref>ر.ک: همان، ص62</ref>؛ لذا برای دستیابی به پاسخ مناسب، متحمل مشقات بسیاری شدم و فقر و هجرت و اذیت را تحمل نمودم و این سختیها و مشقات باعث سستی من نشد، بلکه ایمان و اصرار بیشتر برایم به دنبال داشت و فرمایش مشهور [[امام على(ع)|حضرت علی(ع)]] را به یاد آوردم (آن حضرت در پاسخ به شخصی که عرض کرد: من تو را دوست میدارم، فرمود: بنابراین خود را برای فقری فراگیر آماده کن)<ref>ر.ک: همان</ref>. | نویسنده در فصل دوم، با عنوان مراحل دگرگونی و انتقال، به اتفاقی که در سال 61 هجری در سرزمین طف (کربلا) اتفاق افتاده، اشاره میکند و میگوید: مسئله شهادت امام حسین(ع) را با دوستان خویش دائما در میان میگذاشتم و به دنبال تفسیری مناسب برای مظلومیت امام حسین(ع) بودم و میگفتم چگونه است که سلف صالح، دست به کشتار آلالبیت(ع) زدند؟<ref>ر.ک: همان، ص62</ref>؛ لذا برای دستیابی به پاسخ مناسب، متحمل مشقات بسیاری شدم و فقر و هجرت و اذیت را تحمل نمودم و این سختیها و مشقات باعث سستی من نشد، بلکه ایمان و اصرار بیشتر برایم به دنبال داشت و فرمایش مشهور [[امام على(ع)|حضرت علی(ع)]] را به یاد آوردم (آن حضرت در پاسخ به شخصی که عرض کرد: من تو را دوست میدارم، فرمود: بنابراین خود را برای فقری فراگیر آماده کن)<ref>ر.ک: همان</ref>. | ||
در این میان یک نفر از نزدیکانم به من گفت: چه کسی تو را شیعه نمود و به چه کتابهایی اعتماد نمودی؟ در جوابش گفتم: اما نسبت به این سؤال که چه کسی مرا شیعه نمود باید بگویم: آن شخص جدم حسین(ع) و فاجعه ناگواری بود که برای او اتفاق افتاد و اما نسبت به این سؤال که به چه کتابی در اینباره اعتماد کردم، باید بگویم که مرا | در این میان یک نفر از نزدیکانم به من گفت: چه کسی تو را شیعه نمود و به چه کتابهایی اعتماد نمودی؟ در جوابش گفتم: اما نسبت به این سؤال که چه کسی مرا شیعه نمود باید بگویم: آن شخص جدم حسین(ع) و فاجعه ناگواری بود که برای او اتفاق افتاد و اما نسبت به این سؤال که به چه کتابی در اینباره اعتماد کردم، باید بگویم که مرا [[صحيح البخاري]] و صحاح دیگر، شیعه نمودند. او سؤال کرد: این چگونه ممکن است؟ به او گفتم: صحاح را مطالعه کن و از تناقضات آن مگذر، جز آنکه آنها را شماره نمایی و نیز از کلامی مگذر، جز آنکه در آن تأمل کنی... در این هنگام به آرزوی خود خواهی رسید<ref>ر.ک: همان، ص63؛ رضوانی، علیاصغر، ص22-23</ref>. | ||
بهطور حتم امتی که حسین(ع) را به قتل رساندند و اهل بیت طاهرین او را به اسارت بردند، هرگز قابل اعتماد نیستند و هرگز برای من امکان توجیه و تأویل این رخدادها نیست؛ چنانکه من نمیتوانم خون پاک را به آب طبیعی تأویل نمایم. این خونهایی که جاری شد آبهای نهر نبود، بلکه خونهای شریفترین کسانی بود که پیامبر(ص)، امت را درباره آنان سفارش نمود. این امت خود باعث شدند که اعتبارشان را در نزد من از دست بدهند و هرچه بگویند نمیتوانند مرا قانع کنند که خون حسین(ع) به دست مسلمانانی که بر امت اسلامی حکمرانی کردند و علمای اهل سنت و جماعت با آنان رفتار خوبی داشتند، ریخته نشد<ref>ر.ک: همان، ص64؛ همان، ص23</ref>. | بهطور حتم امتی که حسین(ع) را به قتل رساندند و اهل بیت طاهرین او را به اسارت بردند، هرگز قابل اعتماد نیستند و هرگز برای من امکان توجیه و تأویل این رخدادها نیست؛ چنانکه من نمیتوانم خون پاک را به آب طبیعی تأویل نمایم. این خونهایی که جاری شد آبهای نهر نبود، بلکه خونهای شریفترین کسانی بود که پیامبر(ص)، امت را درباره آنان سفارش نمود. این امت خود باعث شدند که اعتبارشان را در نزد من از دست بدهند و هرچه بگویند نمیتوانند مرا قانع کنند که خون حسین(ع) به دست مسلمانانی که بر امت اسلامی حکمرانی کردند و علمای اهل سنت و جماعت با آنان رفتار خوبی داشتند، ریخته نشد<ref>ر.ک: همان، ص64؛ همان، ص23</ref>. |
ویرایش