پرش به محتوا

مصادر حديث الطير و موارد نقله و توثيق رواته عند أهل السنة: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - 'ابن مردویه' به 'ابن مردویه '
جز (جایگزینی متن - '|data-type='language'|عربي' به '|data-type='language'|عربی')
جز (جایگزینی متن - 'ابن مردویه' به 'ابن مردویه ')
خط ۴۲: خط ۴۲:


==گزارش محتوا==
==گزارش محتوا==
در مقدمه نویسنده، به این نکته اشاره گردیده که از جمله احادیث معروفی که شهرت فراوانی میان محدثین دارد، روایتی است معروف به «حدیث طیر مشوی» که خوارزمی (متوفی 568ق)، آن را در کتاب معروف «مقتل الحسين(ع)» از ابن مردویه (متوفی 498ق)، به 120 سند، ذکر کرده و این امر دلالت بر اهمیت این حدیث شریف دارد<ref>ر.ک: مقدمه، ص5</ref>.
در مقدمه نویسنده، به این نکته اشاره گردیده که از جمله احادیث معروفی که شهرت فراوانی میان محدثین دارد، روایتی است معروف به «حدیث طیر مشوی» که خوارزمی (متوفی 568ق)، آن را در کتاب معروف «مقتل الحسين(ع)» از [[ابن مردویه، احمد بن موسی|ابن مردویه]]  (متوفی 498ق)، به 120 سند، ذکر کرده و این امر دلالت بر اهمیت این حدیث شریف دارد<ref>ر.ک: مقدمه، ص5</ref>.


بنا بر محتوای این حدیث، انس، پرند‌ه‌ای بریان را خدمت پیامبر(ص)، تقدیم می‌کند. آن حضرت نام خدا را می‌برد و مقداری از آن را تناول می‌کند. سپس عرض می‌کند: خدایا محبوب‌ترین فرد نزد خودت و نزد مرا، در اینجا حاضر کن. در همین هنگام، علی(ع) در می‌زند و انس می‌پرسد کیست و آن حضرت نام خود را می‌برد و انس عذر می‌آورد که پیامبر(ص) مشغول کاری است. چند مرتبه این ماجرا تکرار می‌شود. سرانجام حضرت امیر(ع) در می‌زند و صدای خود را بالا می‌برد و پیامبر(ص) می‌گوید: انس در را باز کن. وقتی پیامبر(ص) چشمش به علی(ع) می‌خورد، خندان می‌شود و ماجرای دعای خود را بازگو می‌کند و می‌گوید آن‌که من خواهان حاضر شدنش بودم، تو بودی...<ref>ر.ک: همان، ص5-6</ref>.
بنا بر محتوای این حدیث، انس، پرند‌ه‌ای بریان را خدمت پیامبر(ص)، تقدیم می‌کند. آن حضرت نام خدا را می‌برد و مقداری از آن را تناول می‌کند. سپس عرض می‌کند: خدایا محبوب‌ترین فرد نزد خودت و نزد مرا، در اینجا حاضر کن. در همین هنگام، علی(ع) در می‌زند و انس می‌پرسد کیست و آن حضرت نام خود را می‌برد و انس عذر می‌آورد که پیامبر(ص) مشغول کاری است. چند مرتبه این ماجرا تکرار می‌شود. سرانجام حضرت امیر(ع) در می‌زند و صدای خود را بالا می‌برد و پیامبر(ص) می‌گوید: انس در را باز کن. وقتی پیامبر(ص) چشمش به علی(ع) می‌خورد، خندان می‌شود و ماجرای دعای خود را بازگو می‌کند و می‌گوید آن‌که من خواهان حاضر شدنش بودم، تو بودی...<ref>ر.ک: همان، ص5-6</ref>.
۴۲۵٬۲۲۵

ویرایش