پرش به محتوا

تاریخ علم کلام در ایران و جهان اسلام: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - 'على بن ابى‌طالب' به 'على بن ابى‌طالب '
جز (جایگزینی متن - ' ق ' به 'ق ')
جز (جایگزینی متن - 'على بن ابى‌طالب' به 'على بن ابى‌طالب ')
خط ۸۷: خط ۸۷:
#در بيان اين است كه آيا قرآن كه كلام الهى است، مخلوق است يا قديم، كه اين بحث از جمله مسائل اختلافى اشعرى، كه قائل به قديم بودن صفات الهى از جمله قرآن، كه كلام خدا است، با مذهب معتزلى كه قائل به عينيت صفات و كلام خدا با ذاتش هستند، مى‌باشد.
#در بيان اين است كه آيا قرآن كه كلام الهى است، مخلوق است يا قديم، كه اين بحث از جمله مسائل اختلافى اشعرى، كه قائل به قديم بودن صفات الهى از جمله قرآن، كه كلام خدا است، با مذهب معتزلى كه قائل به عينيت صفات و كلام خدا با ذاتش هستند، مى‌باشد.
#شرح حال زندگى متكلمان بزرگ اسلامى كه در ساختن انديشه‌ها و مذاهب كلامى مسلمانان به نحوى تاثير داشتند و آثار حدود 60 تن از آنان مى‌پردازد. از ميان اين بزرگان به [[حلی، حسن بن یوسف|علامه حلى]] مى‌توان اشاره كرد كه مؤلف، اين كتاب را براى فهماندن كتاب باب الحادى عشر [[حلی، حسن بن یوسف|علامه حلى]] نوشته است. [[حلی، حسن بن یوسف|علامه حلى]] تنها عالم اسلامى است كه در تاريخ اسلام به لقب "آیت‌الله" مشهور شده است. در عهد سلطنت سلطان محمد اوليجو، پنجمين ايلخان مغول، به سلطانيه رفت و نزد وى تقرب يافت. اوليجو در آغاز به دين مسيحيت علاقه داشت، بعدا مذهب تسنن را اختيار نمود؛ ولى بر اثر مباحثات علمى علامه با علماى سنت در حضور خان مذكور و تفوق او در بحث و روشنى دلايل او، سرانجام به مذهب شيعه در آمد، و براى نخستين بار اين مذهب، كيش رسمى مردم ايران گشت، و نام حضرت على در سكه‌ها به عنوان "على ولى الله" زده شد.
#شرح حال زندگى متكلمان بزرگ اسلامى كه در ساختن انديشه‌ها و مذاهب كلامى مسلمانان به نحوى تاثير داشتند و آثار حدود 60 تن از آنان مى‌پردازد. از ميان اين بزرگان به [[حلی، حسن بن یوسف|علامه حلى]] مى‌توان اشاره كرد كه مؤلف، اين كتاب را براى فهماندن كتاب باب الحادى عشر [[حلی، حسن بن یوسف|علامه حلى]] نوشته است. [[حلی، حسن بن یوسف|علامه حلى]] تنها عالم اسلامى است كه در تاريخ اسلام به لقب "آیت‌الله" مشهور شده است. در عهد سلطنت سلطان محمد اوليجو، پنجمين ايلخان مغول، به سلطانيه رفت و نزد وى تقرب يافت. اوليجو در آغاز به دين مسيحيت علاقه داشت، بعدا مذهب تسنن را اختيار نمود؛ ولى بر اثر مباحثات علمى علامه با علماى سنت در حضور خان مذكور و تفوق او در بحث و روشنى دلايل او، سرانجام به مذهب شيعه در آمد، و براى نخستين بار اين مذهب، كيش رسمى مردم ايران گشت، و نام حضرت على در سكه‌ها به عنوان "على ولى الله" زده شد.
#:بحث در سياست علامه را بايستى در آثار كلامى او جستجو كرد، بحث‌هاى كلامى وى نمايانگر كامل عقيده شيعى مبنى بر اين كه ديانت و سياست همزادند، مى‌باشد. وى در باب حادى عشر، فصل نبوت درباره نبى مى‌گويد: پيامبر عبارت از انسانى كه از خداى تعالى، بى‌واسطه بشرى ديگر خبر مى‌دهد و آنگاه مى‌گويد بر خلاف قول براهمه كه معتقدند، بر انگيختن پيامبران حسنى ندارد، مى‌گويد: ما در برانگيختن آنها اين فائده را قائليم كه نواقص و اشتباهات عقل ما را تكميل و تصحيح مى‌كنند؛ و هم بر خلاف اشاعره كه بعثت پيامبران را واجب نمى‌دانند ما آن را واجب مى‌دانيم؛ و دليل ما برآن اين است كه چون مقصود از آفرينش خلق عبارت از مصلحت و منفعتى كه بدان نايل شوند، لذا بر آوردن حاجت آنان به وسيله‌اى كه مصالح آنان در آن است، در حكمت الهى واجب است و اين كار بر آوردن حاجت، در احوال معيشت و زندگانى دنيوى ايشان است، و يا در احوال معاد و آخرت ايشان. پس براى جلوگيرى از پيكار و تباه گشتن مردم، و عدل الهى، وجود شخص عادلى را كه شريعتى را وضع كند تا ميان نوع انسانى روان باشد و به منع او باز ايستد، اقتضا مى‌كند. علامه در مبحث پنجم از فصل ششم كتابش امام بعد از رسول خدا را على بن ابى‌طالب مى‌داند و با ذكر ادله بر مطلب خويش استناد مى‌كند.
#:بحث در سياست علامه را بايستى در آثار كلامى او جستجو كرد، بحث‌هاى كلامى وى نمايانگر كامل عقيده شيعى مبنى بر اين كه ديانت و سياست همزادند، مى‌باشد. وى در باب حادى عشر، فصل نبوت درباره نبى مى‌گويد: پيامبر عبارت از انسانى كه از خداى تعالى، بى‌واسطه بشرى ديگر خبر مى‌دهد و آنگاه مى‌گويد بر خلاف قول براهمه كه معتقدند، بر انگيختن پيامبران حسنى ندارد، مى‌گويد: ما در برانگيختن آنها اين فائده را قائليم كه نواقص و اشتباهات عقل ما را تكميل و تصحيح مى‌كنند؛ و هم بر خلاف اشاعره كه بعثت پيامبران را واجب نمى‌دانند ما آن را واجب مى‌دانيم؛ و دليل ما برآن اين است كه چون مقصود از آفرينش خلق عبارت از مصلحت و منفعتى كه بدان نايل شوند، لذا بر آوردن حاجت آنان به وسيله‌اى كه مصالح آنان در آن است، در حكمت الهى واجب است و اين كار بر آوردن حاجت، در احوال معيشت و زندگانى دنيوى ايشان است، و يا در احوال معاد و آخرت ايشان. پس براى جلوگيرى از پيكار و تباه گشتن مردم، و عدل الهى، وجود شخص عادلى را كه شريعتى را وضع كند تا ميان نوع انسانى روان باشد و به منع او باز ايستد، اقتضا مى‌كند. علامه در مبحث پنجم از فصل ششم كتابش امام بعد از رسول خدا را [[امام على(ع)|على بن ابى‌طالب]]  مى‌داند و با ذكر ادله بر مطلب خويش استناد مى‌كند.
#فصل آخر كتاب تاريخ كلام، بحثى است در كلام مسيحى؛ كه منظور از علم كلام را در فرهنگ مسيحيان، عبارت از بررسى خدا و بررسى انسان و جهان در ارتباط با خدا مى‌شمرد و پيرامون كلام يهود و اسلام، تقابلى را مطرح مى‌كند. پايان كتاب برخى از تصحيحات و استدراكات درباره‌ى متن را مطرح شده است.
#فصل آخر كتاب تاريخ كلام، بحثى است در كلام مسيحى؛ كه منظور از علم كلام را در فرهنگ مسيحيان، عبارت از بررسى خدا و بررسى انسان و جهان در ارتباط با خدا مى‌شمرد و پيرامون كلام يهود و اسلام، تقابلى را مطرح مى‌كند. پايان كتاب برخى از تصحيحات و استدراكات درباره‌ى متن را مطرح شده است.


۴۲۵٬۲۲۵

ویرایش