پرش به محتوا

حديث الروافض: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - ' ' به ' '
جز (جایگزینی متن - 'ابن تیمیه' به 'ابن تیمیه ')
جز (جایگزینی متن - ' ' به ' ')
خط ۴۴: خط ۴۴:
   
   
==گزارش محتوا==
==گزارش محتوا==
از شبهات مطرح شده در فصل اول شبهه‌ای است که با روایت «اصحابی کالنجوم» مرتبط است، [[کراجکی، محمد بن علی|علامه کراجکی]] بر این روایت ردیه‌ای نوشته است و می‌گوید: یکی از امور عجیب، غلو اهل سنت در بزرگ نمودن صحابه و افراط در تعظیم آن‌ها است چنان‌که می‌گویند: کسی که یکی از صحابه را تنقیص کند به بهشت نمی‌رود و کسی که سخن زشتی را از آن‌ها روایت کند مسلمان نیست. و می‌گویند ما از آن‌ها عیبی سراغ نداریم و گناهی از آن‌ها سر نزده است و کسی را که در این موضوع با آن‌ها مخالفت کند زندیق است و کسی که با آن‌ها به مناظره بپردازد و از آن‌ها دلیل بخواهد، بدعت‌گذار شریر رافضی است. این در حالی است که اهل سنت درباره رسولان برگزیده و انبیای برتر، که خداوند متعال به ایشان بر جهانیان احتجاج کرده، سخنانی می‌گویند که لرزه بر اندام انسان می‌اندازد. سؤال اینجاست که چگونه اتهام باطل به انبیا، اسلام و حیا و طعنه به حق زدن بر برخی صحابه منافق ضلالت و کفر است؟ چگونه طعنه‌زننده بر انبیای برگزیده، راست‌گو و کسی که عیبی بر یکی از صحابه غیر معصوم بگیرد رافضی زندیق است؟<ref>ر.ک: همان، ص17-16</ref>
از شبهات مطرح شده در فصل اول شبهه‌ای است که با روایت «اصحابی کالنجوم» مرتبط است، [[کراجکی، محمد بن علی|علامه کراجکی]] بر این روایت ردیه‌ای نوشته است و می‌گوید: یکی از امور عجیب، غلو اهل سنت در بزرگ نمودن صحابه و افراط در تعظیم آن‌ها است چنان‌که می‌گویند: کسی که یکی از صحابه را تنقیص کند به بهشت نمی‌رود و کسی که سخن زشتی را از آن‌ها روایت کند مسلمان نیست. و می‌گویند ما از آن‌ها عیبی سراغ نداریم و گناهی از آن‌ها سر نزده است و کسی را که در این موضوع با آن‌ها مخالفت کند زندیق است و کسی که با آن‌ها به مناظره بپردازد و از آن‌ها دلیل بخواهد، بدعت‌گذار شریر رافضی است. این در حالی است که اهل سنت درباره رسولان برگزیده و انبیای برتر، که خداوند متعال به ایشان بر جهانیان احتجاج کرده، سخنانی می‌گویند که لرزه بر اندام انسان می‌اندازد. سؤال اینجاست که چگونه اتهام باطل به انبیا، اسلام و حیا و طعنه به حق زدن بر برخی صحابه منافق ضلالت و کفر است؟ چگونه طعنه‌زننده بر انبیای برگزیده، راست‌گو و کسی که عیبی بر یکی از صحابه غیر معصوم بگیرد رافضی زندیق است؟<ref>ر.ک: همان، ص17-16</ref>


در دومین فصل کتاب چنین می‌خوانیم که صراط مستقیم [[امام على(ع)|امیرالمؤمنین علی(ع)]] است نه کس دیگری. ترمذی در المناقب المرتضویة از [[امام على(ع)]] چنین نقل کرده است: «من کسی هستم که رسول‌الله(ص) به او فرمود یا علی راه، راه توست و موضع، موضع توست». [[حسکانی، عبیدالله بن عبدالله|حافظ حاکم حسکانی]] در [[شواهد التنزيل]] ، به اسنادش از ابوزبیر از جابر بن عبدالله نقل کرده که رسول‌الله(ص) فرمود: «خداوند علی و زوجه و فرزندانش را حجت‌های خداوند بر خلقش قرار داد؛ ایشان ابواب علم در امت من هستند. کسی که به ایشان هدایت جوید به صراط مستقیم هدایت می‌شود»<ref>ر.ک: همان، ص70-65</ref>  
در دومین فصل کتاب چنین می‌خوانیم که صراط مستقیم [[امام على(ع)|امیرالمؤمنین علی(ع)]] است نه کس دیگری. ترمذی در المناقب المرتضویة از [[امام على(ع)]] چنین نقل کرده است: «من کسی هستم که رسول‌الله(ص) به او فرمود یا علی راه، راه توست و موضع، موضع توست». [[حسکانی، عبیدالله بن عبدالله|حافظ حاکم حسکانی]] در [[شواهد التنزيل]] ، به اسنادش از ابوزبیر از جابر بن عبدالله نقل کرده که رسول‌الله(ص) فرمود: «خداوند علی و زوجه و فرزندانش را حجت‌های خداوند بر خلقش قرار داد؛ ایشان ابواب علم در امت من هستند. کسی که به ایشان هدایت جوید به صراط مستقیم هدایت می‌شود»<ref>ر.ک: همان، ص70-65</ref>  


در بخش دیگری از این فصل شمه‌ای از فضائل آنحضرت ذکر شده است: ازجمله نعمت‌های خداوند بر [[امام على(ع)|علی بن ابی‌طالب(ع)]] پرورش یافتن در دامن رسول‌الله(ص) بود. آنحضرت اولین کسی بود که به رسول‌الله(ص) ایمان آورد و در سن دوازده سالگی آنچه را که از جانب خداوند آورده بود تصدیق نمود<ref>ر.ک: همان، ص99</ref>
در بخش دیگری از این فصل شمه‌ای از فضائل آنحضرت ذکر شده است: ازجمله نعمت‌های خداوند بر [[امام على(ع)|علی بن ابی‌طالب(ع)]] پرورش یافتن در دامن رسول‌الله(ص) بود. آنحضرت اولین کسی بود که به رسول‌الله(ص) ایمان آورد و در سن دوازده سالگی آنچه را که از جانب خداوند آورده بود تصدیق نمود<ref>ر.ک: همان، ص99</ref>


سومین فصل کتاب نیز با مطلبی درباره صحابه آغاز شده است. نویسنده هم‌نشینی و مصاحبت با رسول‌الله(ص) را فضیلتی بزرگ و شرفی عظیم برای کسی می‌داند که قدر آن را بشناسد، اما این هم‌نشینی سبب عصمت از گناه نمی‌شود چراکه در میان صحابه، اولیا، اصفیا، صدیقان و علما و نیز افراد مجهول‌الحال و منافقین اهل جنایات و توطئه‌چینی نسبت به اسلام و مسلمین وجود داشتند. نویسنده در رابطه گروه اول چنین اظهارنظر می‌کند که صحابه عادل بر همه مسلمین حجت هستند. کسانی هم مخفیانه و علنی نسبت به اسلام خدعه می‌کردند مانند خالد بن ولید نه خودشان ارزشی دارند و نه اخبارشان. اظهارنظر درباره افراد مجهول‌الحال را نیز به بعد موکول می‌کند.
سومین فصل کتاب نیز با مطلبی درباره صحابه آغاز شده است. نویسنده هم‌نشینی و مصاحبت با رسول‌الله(ص) را فضیلتی بزرگ و شرفی عظیم برای کسی می‌داند که قدر آن را بشناسد، اما این هم‌نشینی سبب عصمت از گناه نمی‌شود چراکه در میان صحابه، اولیا، اصفیا، صدیقان و علما و نیز افراد مجهول‌الحال و منافقین اهل جنایات و توطئه‌چینی نسبت به اسلام و مسلمین وجود داشتند. نویسنده در رابطه گروه اول چنین اظهارنظر می‌کند که صحابه عادل بر همه مسلمین حجت هستند. کسانی هم مخفیانه و علنی نسبت به اسلام خدعه می‌کردند مانند خالد بن ولید نه خودشان ارزشی دارند و نه اخبارشان. اظهارنظر درباره افراد مجهول‌الحال را نیز به بعد موکول می‌کند.
خط ۵۸: خط ۵۸:
در بخشی از فصل پنجم کتاب فتوای وهابیان در قتل شیعه و هدر خون ایشان مورد نقد قرار گرفته است. این مطلب به نقل از روزنامه «الاصالة» چنین آمده است: اندک زمانی پیش حادثه عجیبی در یکی از دول اسلامی اتفاق افتاد. در 16 ذی‌القعده امسال گروهی متشکل از 38 نفر از اساتید وهابی تکفیری در دانشگاه‌های دینی سعودی بیانیه‌ای را منتشر کردند که به‌منزله فتوا به قتل شیعه عراق بود و پس از ملاحظه قرائن حالی و عقلی معلوم می‌شود که این فتوا ریختن خون هر شیعه‌ای در دنیا را - با این استدلال که شیعیان روافض، صفویان، قسم خورده آمریکا، مدافع اسرائیل و اقدام کننده بر ضد اهل سنت هستند- مباح می‌شمارد. در بندهای پنج‌گانه این بیانیه به اقدامات مختلف بر ضد شیعیان تشویق شده است. نویسنده سپس در نقد این بیانیه ضد شیعی چنین می‌نویسد که هیچ گروهی از علمای اهل سنت در کل تاریخ اسلام مثل این فتوا صادر نکرده است که مسلمانان را بر جنگ داخلی که منجر به ریختن خون تعداد زیادی از مسلمانان می‌شود تشویق کند. این در حالی است که در مقابل، شیعه ریختن حتی یک قطره از خون شیعه یا سنی را حرام می‌داند و آن را از گناهان کبیره‌ای می‌داند که بخشیده نمی‌شود<ref>ر.ک: همان، ص 181-180</ref>
در بخشی از فصل پنجم کتاب فتوای وهابیان در قتل شیعه و هدر خون ایشان مورد نقد قرار گرفته است. این مطلب به نقل از روزنامه «الاصالة» چنین آمده است: اندک زمانی پیش حادثه عجیبی در یکی از دول اسلامی اتفاق افتاد. در 16 ذی‌القعده امسال گروهی متشکل از 38 نفر از اساتید وهابی تکفیری در دانشگاه‌های دینی سعودی بیانیه‌ای را منتشر کردند که به‌منزله فتوا به قتل شیعه عراق بود و پس از ملاحظه قرائن حالی و عقلی معلوم می‌شود که این فتوا ریختن خون هر شیعه‌ای در دنیا را - با این استدلال که شیعیان روافض، صفویان، قسم خورده آمریکا، مدافع اسرائیل و اقدام کننده بر ضد اهل سنت هستند- مباح می‌شمارد. در بندهای پنج‌گانه این بیانیه به اقدامات مختلف بر ضد شیعیان تشویق شده است. نویسنده سپس در نقد این بیانیه ضد شیعی چنین می‌نویسد که هیچ گروهی از علمای اهل سنت در کل تاریخ اسلام مثل این فتوا صادر نکرده است که مسلمانان را بر جنگ داخلی که منجر به ریختن خون تعداد زیادی از مسلمانان می‌شود تشویق کند. این در حالی است که در مقابل، شیعه ریختن حتی یک قطره از خون شیعه یا سنی را حرام می‌داند و آن را از گناهان کبیره‌ای می‌داند که بخشیده نمی‌شود<ref>ر.ک: همان، ص 181-180</ref>


علمای مذاهب چهارگانه اهل سنت در دمشق فتوا به زندقه و کفر و زندانی کردن [[ابن تیمیه، احمد بن عبدالحلیم|ابن تیمیه]] دادند و او در زندان قلعه دمشق از دنیا رفت. این مطلب در منابع مختلف ذکر شده است که نویسنده در فصل هشتم 90 کتاب را برای مراجعه محققین معرفی کرده است<ref>ر.ک: همان، ص 232-225</ref> علمای اهل سنت، الفاظ و تعبیرات مختلفی برای [[ابن تیمیه، احمد بن عبدالحلیم|ابن تیمیه]] به‌کار برده‌اند که از آن جمله است: کافر، منافق، مبتدع، زندیق، ناصبی، منحرف و جاهل<ref>ر.ک: همان، ص 181-179</ref>
علمای مذاهب چهارگانه اهل سنت در دمشق فتوا به زندقه و کفر و زندانی کردن [[ابن تیمیه، احمد بن عبدالحلیم|ابن تیمیه]] دادند و او در زندان قلعه دمشق از دنیا رفت. این مطلب در منابع مختلف ذکر شده است که نویسنده در فصل هشتم 90 کتاب را برای مراجعه محققین معرفی کرده است<ref>ر.ک: همان، ص 232-225</ref> علمای اهل سنت، الفاظ و تعبیرات مختلفی برای [[ابن تیمیه، احمد بن عبدالحلیم|ابن تیمیه]] به‌کار برده‌اند که از آن جمله است: کافر، منافق، مبتدع، زندیق، ناصبی، منحرف و جاهل<ref>ر.ک: همان، ص 181-179</ref>


در فصل دیگری از کتاب، احادیث دروغینی که شیعه را به «روافض» معرفی می‌کند مورد نقد و بررسی قرار گرفته است. نویسنده معتقد است که این احادیث بر دو رکن اساسی استوار است: اول این‌که شیعه، به سلف اول طعنه می‌زند و از صحابه و همسران پیامبر(ص) بدگویی می‌کند. دوم این‌که شیعیان دین ندارند و هیچ ارتباطی به اسلام نداشته و کفاری هستند که تظاهر به اسلام می‌کنند درحالی‌که از اسلام دورند. قتل شیعه و نابودی ایشان برحسب این حدیث دروغین واجب است. نام‌گذاری شیعه به رافضه در احادیث دروغین اهل سنت، از سوی تعدادی از صحابه که دو تن از آن‌ها از اهل‌بیت(ع) هستند ذکر شده است: ام سلمه، معاذ بن جبل، [[امام على(ع)|علی بن ابی‌طالب(ع)]]، [[ابن‌عباس، عبدالله بن عباس|ابن عباس]]، فاطمه(س) و ابن عمر<ref>ر.ک: همان، ص 276</ref>
در فصل دیگری از کتاب، احادیث دروغینی که شیعه را به «روافض» معرفی می‌کند مورد نقد و بررسی قرار گرفته است. نویسنده معتقد است که این احادیث بر دو رکن اساسی استوار است: اول این‌که شیعه، به سلف اول طعنه می‌زند و از صحابه و همسران پیامبر(ص) بدگویی می‌کند. دوم این‌که شیعیان دین ندارند و هیچ ارتباطی به اسلام نداشته و کفاری هستند که تظاهر به اسلام می‌کنند درحالی‌که از اسلام دورند. قتل شیعه و نابودی ایشان برحسب این حدیث دروغین واجب است. نام‌گذاری شیعه به رافضه در احادیث دروغین اهل سنت، از سوی تعدادی از صحابه که دو تن از آن‌ها از اهل‌بیت(ع) هستند ذکر شده است: ام سلمه، معاذ بن جبل، [[امام على(ع)|علی بن ابی‌طالب(ع)]]، [[ابن‌عباس، عبدالله بن عباس|ابن عباس]]، فاطمه(س) و ابن عمر<ref>ر.ک: همان، ص 276</ref>
۴۲۵٬۲۲۵

ویرایش