۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'علامه کراجکی' به 'علامه کراجکی ') |
جز (جایگزینی متن - 'ابن تیمیه' به 'ابن تیمیه ') |
||
خط ۵۲: | خط ۵۲: | ||
سومین فصل کتاب نیز با مطلبی درباره صحابه آغاز شده است. نویسنده همنشینی و مصاحبت با رسولالله(ص) را فضیلتی بزرگ و شرفی عظیم برای کسی میداند که قدر آن را بشناسد، اما این همنشینی سبب عصمت از گناه نمیشود چراکه در میان صحابه، اولیا، اصفیا، صدیقان و علما و نیز افراد مجهولالحال و منافقین اهل جنایات و توطئهچینی نسبت به اسلام و مسلمین وجود داشتند. نویسنده در رابطه گروه اول چنین اظهارنظر میکند که صحابه عادل بر همه مسلمین حجت هستند. کسانی هم مخفیانه و علنی نسبت به اسلام خدعه میکردند مانند خالد بن ولید نه خودشان ارزشی دارند و نه اخبارشان. اظهارنظر درباره افراد مجهولالحال را نیز به بعد موکول میکند. | سومین فصل کتاب نیز با مطلبی درباره صحابه آغاز شده است. نویسنده همنشینی و مصاحبت با رسولالله(ص) را فضیلتی بزرگ و شرفی عظیم برای کسی میداند که قدر آن را بشناسد، اما این همنشینی سبب عصمت از گناه نمیشود چراکه در میان صحابه، اولیا، اصفیا، صدیقان و علما و نیز افراد مجهولالحال و منافقین اهل جنایات و توطئهچینی نسبت به اسلام و مسلمین وجود داشتند. نویسنده در رابطه گروه اول چنین اظهارنظر میکند که صحابه عادل بر همه مسلمین حجت هستند. کسانی هم مخفیانه و علنی نسبت به اسلام خدعه میکردند مانند خالد بن ولید نه خودشان ارزشی دارند و نه اخبارشان. اظهارنظر درباره افراد مجهولالحال را نیز به بعد موکول میکند. | ||
سپس میافزاید سازندگان حدیث و ناصبیها که قرنها پس از وفات رسولالله(ص) آمدند مانند ابن تیمیه، ابن حزم و مانند آنها از عوامل بنیامیه و بنیعباس که هزاران حدیث به پیامبر(ص) و اهلبیت(ع) ائمه طاهرین(ع) نسبت دادهاند، اسلام را از مسیر صحیحش منحرف کرده اگرچه لفظ صحابه و تابعین بر آنها اطلاق شود<ref>ر.ک: همان، ص120-119</ref> | سپس میافزاید سازندگان حدیث و ناصبیها که قرنها پس از وفات رسولالله(ص) آمدند مانند [[ابن تیمیه، احمد بن عبدالحلیم|ابن تیمیه]] ، ابن حزم و مانند آنها از عوامل بنیامیه و بنیعباس که هزاران حدیث به پیامبر(ص) و اهلبیت(ع) ائمه طاهرین(ع) نسبت دادهاند، اسلام را از مسیر صحیحش منحرف کرده اگرچه لفظ صحابه و تابعین بر آنها اطلاق شود<ref>ر.ک: همان، ص120-119</ref> | ||
اسکافی در این رابطه چنین مینویسد: معاویه گروهی از صحابه و تابعین ضعیفالنفس را مأمور نمود که اخبار قبیحی را درباره علی(ع) روایت کنند که مشتمل بر طعن و برائت از آنحضرت باشد و برای آنها دستمزدی را قرار داد که به این کار تشویق شوند. آنها هم احادیثی را برای او ساختند که او را راضی کند. ابوهریره، عمرو بن عاص و مغیرة بن شعبه و از تابعین عروة بن زبیر از آن جمله بودند. اسکافی سپس به این واقعه اشاره میکند که زمانی که ابوهریره با معاویه در عامالجماعه (سال 41ق که حسن بن علی(ع) خلافت را به معاویه واگذار کرد) به عراق آمد، به مسجد کوفه رفت. همینکه کثرت استقبال مردم را دید دو زانو نشست و چند بار به پیشانی خود زد و گفت: ای اهل عراق آیا گمان میکنید که من بر خدا و رسولش دروغ میبندم و خودم را به آتش میسوزانم. به خداوند سوگند از رسول خدا(ص) شنیدم: برای هر پیامبری حرمی است و مدینه حرم من است، پس هر کس در آن بدعتی ایجاد کند، لعنت خدا و ملائکه و همه مردم بر او باد. سپس ابوهریره گفت: و من به خداوند سوگند یاد میکنم که علی در آن بدعت ایجاد کرد؛ زمانی که این خبر به معاویه رسید او را اکرام کرد و او را به حکومت مدینه گماشت<ref>ر.ک: همان، ص 133</ref> | اسکافی در این رابطه چنین مینویسد: معاویه گروهی از صحابه و تابعین ضعیفالنفس را مأمور نمود که اخبار قبیحی را درباره علی(ع) روایت کنند که مشتمل بر طعن و برائت از آنحضرت باشد و برای آنها دستمزدی را قرار داد که به این کار تشویق شوند. آنها هم احادیثی را برای او ساختند که او را راضی کند. ابوهریره، عمرو بن عاص و مغیرة بن شعبه و از تابعین عروة بن زبیر از آن جمله بودند. اسکافی سپس به این واقعه اشاره میکند که زمانی که ابوهریره با معاویه در عامالجماعه (سال 41ق که حسن بن علی(ع) خلافت را به معاویه واگذار کرد) به عراق آمد، به مسجد کوفه رفت. همینکه کثرت استقبال مردم را دید دو زانو نشست و چند بار به پیشانی خود زد و گفت: ای اهل عراق آیا گمان میکنید که من بر خدا و رسولش دروغ میبندم و خودم را به آتش میسوزانم. به خداوند سوگند از رسول خدا(ص) شنیدم: برای هر پیامبری حرمی است و مدینه حرم من است، پس هر کس در آن بدعتی ایجاد کند، لعنت خدا و ملائکه و همه مردم بر او باد. سپس ابوهریره گفت: و من به خداوند سوگند یاد میکنم که علی در آن بدعت ایجاد کرد؛ زمانی که این خبر به معاویه رسید او را اکرام کرد و او را به حکومت مدینه گماشت<ref>ر.ک: همان، ص 133</ref> | ||
خط ۵۸: | خط ۵۸: | ||
در بخشی از فصل پنجم کتاب فتوای وهابیان در قتل شیعه و هدر خون ایشان مورد نقد قرار گرفته است. این مطلب به نقل از روزنامه «الاصالة» چنین آمده است: اندک زمانی پیش حادثه عجیبی در یکی از دول اسلامی اتفاق افتاد. در 16 ذیالقعده امسال گروهی متشکل از 38 نفر از اساتید وهابی تکفیری در دانشگاههای دینی سعودی بیانیهای را منتشر کردند که بهمنزله فتوا به قتل شیعه عراق بود و پس از ملاحظه قرائن حالی و عقلی معلوم میشود که این فتوا ریختن خون هر شیعهای در دنیا را - با این استدلال که شیعیان روافض، صفویان، قسم خورده آمریکا، مدافع اسرائیل و اقدام کننده بر ضد اهل سنت هستند- مباح میشمارد. در بندهای پنجگانه این بیانیه به اقدامات مختلف بر ضد شیعیان تشویق شده است. نویسنده سپس در نقد این بیانیه ضد شیعی چنین مینویسد که هیچ گروهی از علمای اهل سنت در کل تاریخ اسلام مثل این فتوا صادر نکرده است که مسلمانان را بر جنگ داخلی که منجر به ریختن خون تعداد زیادی از مسلمانان میشود تشویق کند. این در حالی است که در مقابل، شیعه ریختن حتی یک قطره از خون شیعه یا سنی را حرام میداند و آن را از گناهان کبیرهای میداند که بخشیده نمیشود<ref>ر.ک: همان، ص 181-180</ref> | در بخشی از فصل پنجم کتاب فتوای وهابیان در قتل شیعه و هدر خون ایشان مورد نقد قرار گرفته است. این مطلب به نقل از روزنامه «الاصالة» چنین آمده است: اندک زمانی پیش حادثه عجیبی در یکی از دول اسلامی اتفاق افتاد. در 16 ذیالقعده امسال گروهی متشکل از 38 نفر از اساتید وهابی تکفیری در دانشگاههای دینی سعودی بیانیهای را منتشر کردند که بهمنزله فتوا به قتل شیعه عراق بود و پس از ملاحظه قرائن حالی و عقلی معلوم میشود که این فتوا ریختن خون هر شیعهای در دنیا را - با این استدلال که شیعیان روافض، صفویان، قسم خورده آمریکا، مدافع اسرائیل و اقدام کننده بر ضد اهل سنت هستند- مباح میشمارد. در بندهای پنجگانه این بیانیه به اقدامات مختلف بر ضد شیعیان تشویق شده است. نویسنده سپس در نقد این بیانیه ضد شیعی چنین مینویسد که هیچ گروهی از علمای اهل سنت در کل تاریخ اسلام مثل این فتوا صادر نکرده است که مسلمانان را بر جنگ داخلی که منجر به ریختن خون تعداد زیادی از مسلمانان میشود تشویق کند. این در حالی است که در مقابل، شیعه ریختن حتی یک قطره از خون شیعه یا سنی را حرام میداند و آن را از گناهان کبیرهای میداند که بخشیده نمیشود<ref>ر.ک: همان، ص 181-180</ref> | ||
علمای مذاهب چهارگانه اهل سنت در دمشق فتوا به زندقه و کفر و زندانی کردن ابن تیمیه دادند و او در زندان قلعه دمشق از دنیا رفت. این مطلب در منابع مختلف ذکر شده است که نویسنده در فصل هشتم 90 کتاب را برای مراجعه محققین معرفی کرده است<ref>ر.ک: همان، ص 232-225</ref> علمای اهل سنت، الفاظ و تعبیرات مختلفی برای ابن تیمیه بهکار بردهاند که از آن جمله است: کافر، منافق، مبتدع، زندیق، ناصبی، منحرف و جاهل<ref>ر.ک: همان، ص 181-179</ref> | علمای مذاهب چهارگانه اهل سنت در دمشق فتوا به زندقه و کفر و زندانی کردن [[ابن تیمیه، احمد بن عبدالحلیم|ابن تیمیه]] دادند و او در زندان قلعه دمشق از دنیا رفت. این مطلب در منابع مختلف ذکر شده است که نویسنده در فصل هشتم 90 کتاب را برای مراجعه محققین معرفی کرده است<ref>ر.ک: همان، ص 232-225</ref> علمای اهل سنت، الفاظ و تعبیرات مختلفی برای [[ابن تیمیه، احمد بن عبدالحلیم|ابن تیمیه]] بهکار بردهاند که از آن جمله است: کافر، منافق، مبتدع، زندیق، ناصبی، منحرف و جاهل<ref>ر.ک: همان، ص 181-179</ref> | ||
در فصل دیگری از کتاب، احادیث دروغینی که شیعه را به «روافض» معرفی میکند مورد نقد و بررسی قرار گرفته است. نویسنده معتقد است که این احادیث بر دو رکن اساسی استوار است: اول اینکه شیعه، به سلف اول طعنه میزند و از صحابه و همسران پیامبر(ص) بدگویی میکند. دوم اینکه شیعیان دین ندارند و هیچ ارتباطی به اسلام نداشته و کفاری هستند که تظاهر به اسلام میکنند درحالیکه از اسلام دورند. قتل شیعه و نابودی ایشان برحسب این حدیث دروغین واجب است. نامگذاری شیعه به رافضه در احادیث دروغین اهل سنت، از سوی تعدادی از صحابه که دو تن از آنها از اهلبیت(ع) هستند ذکر شده است: ام سلمه، معاذ بن جبل، [[امام على(ع)|علی بن ابیطالب(ع)]]، [[ابنعباس، عبدالله بن عباس|ابن عباس]]، فاطمه(س) و ابن عمر<ref>ر.ک: همان، ص 276</ref> | در فصل دیگری از کتاب، احادیث دروغینی که شیعه را به «روافض» معرفی میکند مورد نقد و بررسی قرار گرفته است. نویسنده معتقد است که این احادیث بر دو رکن اساسی استوار است: اول اینکه شیعه، به سلف اول طعنه میزند و از صحابه و همسران پیامبر(ص) بدگویی میکند. دوم اینکه شیعیان دین ندارند و هیچ ارتباطی به اسلام نداشته و کفاری هستند که تظاهر به اسلام میکنند درحالیکه از اسلام دورند. قتل شیعه و نابودی ایشان برحسب این حدیث دروغین واجب است. نامگذاری شیعه به رافضه در احادیث دروغین اهل سنت، از سوی تعدادی از صحابه که دو تن از آنها از اهلبیت(ع) هستند ذکر شده است: ام سلمه، معاذ بن جبل، [[امام على(ع)|علی بن ابیطالب(ع)]]، [[ابنعباس، عبدالله بن عباس|ابن عباس]]، فاطمه(س) و ابن عمر<ref>ر.ک: همان، ص 276</ref> |
ویرایش