۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'امام صادق(ع)' به 'امام صادق(ع) ') |
جز (جایگزینی متن - ' ' به ' ') |
||
خط ۴۱: | خط ۴۱: | ||
==معرفی اجمالی== | ==معرفی اجمالی== | ||
'''الاستنصار في النص علی الأئمة الأطهار و يليه مقتضب الأثر في النص علی الأئمة الاثنيعشر''' مشتمل بر دو کتاب «الاستنصار» تألیف [[کراجکی، محمد بن علی|علامه محمد بن علی بن عثمان کراجکی]] (متوفی 446/449ق) و «مقتضب الأثر» اثر احمد بن محمد بن عبدالله جوهری (متوفی 401ق) مشهور به ابن عیاش است. هر دو کتاب از یک موضوع بحث میکنند که عبارت است از نصّ بر ائمه اطهار(ع) و اخباری که شیعیان و اهل سنت در رابطه با امامت بیان کردهاند. الاستنصار، در موضوع خود از جمله کتب حدیثی معتبر در نزد علمای بزرگی همچون [[ابن طاووس، علی بن موسی|سید بن طاووس]] | '''الاستنصار في النص علی الأئمة الأطهار و يليه مقتضب الأثر في النص علی الأئمة الاثنيعشر''' مشتمل بر دو کتاب «الاستنصار» تألیف [[کراجکی، محمد بن علی|علامه محمد بن علی بن عثمان کراجکی]] (متوفی 446/449ق) و «مقتضب الأثر» اثر احمد بن محمد بن عبدالله جوهری (متوفی 401ق) مشهور به ابن عیاش است. هر دو کتاب از یک موضوع بحث میکنند که عبارت است از نصّ بر ائمه اطهار(ع) و اخباری که شیعیان و اهل سنت در رابطه با امامت بیان کردهاند. الاستنصار، در موضوع خود از جمله کتب حدیثی معتبر در نزد علمای بزرگی همچون [[ابن طاووس، علی بن موسی|سید بن طاووس]] و [[مجلسی، محمدباقر|علامه مجلسی]] بوده و مورد تجلیل آنها قرار گرفته است.<ref>حافظیان بابلی، ابوالفضل، ص195</ref> | ||
==ساختار== | ==ساختار== | ||
خط ۵۱: | خط ۵۱: | ||
در ابتدای این کتاب در دو باب جداگانه روایاتی که در منابع شیعه و سنی نص صریح بر امامان دوازدهگانه دارند ذکر شده است. | در ابتدای این کتاب در دو باب جداگانه روایاتی که در منابع شیعه و سنی نص صریح بر امامان دوازدهگانه دارند ذکر شده است. | ||
در اولین فصل از باب اول کتاب به نقل از [[مفید، محمد بن محمد|شیخ مفید]] با ذکر سلسله سندی که به [[امام على(ع)|امیرالمؤمنین علی(ع)]] | در اولین فصل از باب اول کتاب به نقل از [[مفید، محمد بن محمد|شیخ مفید]] با ذکر سلسله سندی که به [[امام على(ع)|امیرالمؤمنین علی(ع)]] میرسد تعداد صاحبان امر (ولاة امر) در دوازده تن منحصر شده است؛ در این روایت آن حضرت به [[ابنعباس، عبدالله بن عباس|ابن عباس]] فرمود: شب قدر در هر سالی است و در آن شب، امر سال نازل میشود و برای آن امر بعد از رسولالله(ص) صاحبانی است. [[ابنعباس، عبدالله بن عباس|ابن عباس]] میپرسد که اینان کیستند؟ آن حضرت خود و یازده تن از نسلشان را امامان محدث (مورد خطاب فرشتگان) و صاحب این امر معرفی میکند.<ref>ر.ک: متن کتاب اول، ص14</ref> این روایت در مقتضب الأثر نیز از ابوسهل احمد بن محمد بن زیاد قطان با سند دیگری از آن حضرت با اندک تفاوتی در متن نقل شده است.<ref>ر.ک: متن کتاب دوم، ص34</ref> | ||
نویسنده در اولین فصل از باب دوم نیز که در رابطه با روایات منابع اهل سنت است، تأکید میکند که نص بر ائمه(ع) با ذکر نام و ذکر عدد در احادیث اهل سنت بسیار فراوان است. وی در اولین فصل این باب این نکته را مطرح میکند که تصریح بر ائمه(ع) از متقدمین پیش از بعثت نبی(ص) نیز وجود دارد؛ مثلاً در سفر اول از تورات در بشارت خداوند به ابراهیم بر ولادت فرزندش اسماعیل(ع) به ولادت دوازده تن شریف از نسل اسماعیل تصریح شده است. نویسنده معتقد است که رتبه تعظیم و تشریف مخصوص به این عده منصوص جز درباره امامان شیعه از بین جمیع فرزندان اسماعیل وجود ندارد. وی سپس به احتجاج گروهی از بزرگان شیعه به این سفر از تورات اشاره کرده است. در ادامه شبهه یکی از مسترشدین اهل سنت را مطرح کرده که چگونه ممکن است به مطلبی از تورات استناد شود، درحالیکه به شرع اسلام منسوخ است و تحریف شده است. پاسخ بهاختصار این است که نسخ در اوامر و نواهی صحیح است نه اخبار. درباره تغییر و تحریف نیز افزایش اموری که دال بر فضیلت اسلام و اهلبیت(ع) باشد، ممکن نیست؛ چراکه آنچه از یهود انتظار میرود حذف مطالب دال بر فضیلت آنها و افزودن مطلبی در نفی و برخلاف آن است؛ پس اگر مطلبی در دست آنها مییابیم که نص بر فضیلت رسولالله(ص) یا اهلبیت(ع) است یقین پیدا میکنیم که خداوند یهود را از حذف آن منصرف کرده است.<ref>ر.ک: همان، ص29-26</ref> | نویسنده در اولین فصل از باب دوم نیز که در رابطه با روایات منابع اهل سنت است، تأکید میکند که نص بر ائمه(ع) با ذکر نام و ذکر عدد در احادیث اهل سنت بسیار فراوان است. وی در اولین فصل این باب این نکته را مطرح میکند که تصریح بر ائمه(ع) از متقدمین پیش از بعثت نبی(ص) نیز وجود دارد؛ مثلاً در سفر اول از تورات در بشارت خداوند به ابراهیم بر ولادت فرزندش اسماعیل(ع) به ولادت دوازده تن شریف از نسل اسماعیل تصریح شده است. نویسنده معتقد است که رتبه تعظیم و تشریف مخصوص به این عده منصوص جز درباره امامان شیعه از بین جمیع فرزندان اسماعیل وجود ندارد. وی سپس به احتجاج گروهی از بزرگان شیعه به این سفر از تورات اشاره کرده است. در ادامه شبهه یکی از مسترشدین اهل سنت را مطرح کرده که چگونه ممکن است به مطلبی از تورات استناد شود، درحالیکه به شرع اسلام منسوخ است و تحریف شده است. پاسخ بهاختصار این است که نسخ در اوامر و نواهی صحیح است نه اخبار. درباره تغییر و تحریف نیز افزایش اموری که دال بر فضیلت اسلام و اهلبیت(ع) باشد، ممکن نیست؛ چراکه آنچه از یهود انتظار میرود حذف مطالب دال بر فضیلت آنها و افزودن مطلبی در نفی و برخلاف آن است؛ پس اگر مطلبی در دست آنها مییابیم که نص بر فضیلت رسولالله(ص) یا اهلبیت(ع) است یقین پیدا میکنیم که خداوند یهود را از حذف آن منصرف کرده است.<ref>ر.ک: همان، ص29-26</ref> | ||
خط ۵۸: | خط ۵۸: | ||
این اثر حاوی مجموعهای از احادیث - عمدتاً از طریق اهل سنت - در اثبات ائمه اثناعشر(ع) است. این کتاب از نخستین آثار امامیه در اینباره بود و خزاز قمی شاگرد ابن عیاش تا حد زیادی از آن تأثیر گرفته و در واقع باید كفاية الأثر وی را کوششی در جهت تکمیل کار استاد دانست. از آنجا که مؤلف در مقتضب الأثر از ابن حمزه طبری نقل کرده و ابن حمزه در 356ق / 976م، وارد بغداد شده، تألیف این کتاب باید مربوط به بعد از سال مزبور باشد.<ref>پاکتچی، احمد، ص349</ref> | این اثر حاوی مجموعهای از احادیث - عمدتاً از طریق اهل سنت - در اثبات ائمه اثناعشر(ع) است. این کتاب از نخستین آثار امامیه در اینباره بود و خزاز قمی شاگرد ابن عیاش تا حد زیادی از آن تأثیر گرفته و در واقع باید كفاية الأثر وی را کوششی در جهت تکمیل کار استاد دانست. از آنجا که مؤلف در مقتضب الأثر از ابن حمزه طبری نقل کرده و ابن حمزه در 356ق / 976م، وارد بغداد شده، تألیف این کتاب باید مربوط به بعد از سال مزبور باشد.<ref>پاکتچی، احمد، ص349</ref> | ||
در یکی از روایات این کتاب، ابان بن عمر نقل میکند که خدمت [[امام جعفر صادق(ع)|امام صادق(ع)]] | در یکی از روایات این کتاب، ابان بن عمر نقل میکند که خدمت [[امام جعفر صادق(ع)|امام صادق(ع)]] بودم که سفیان بن مصعب عبدی بر آن حضرت وارد شد و گفت فدایت شوم چه میفرمایید درباره کلام خداوند «وَ عَلَى الْأَعْرَافِ رِجَالٌ يعْرِفُونَ کُلاًّ بِسِيمَاهُمْ» (الأعراف: 46)؛ «و بر اعراف، مردانى هستند که هریک [از آن دو دسته] را از سیمایشان مىشناسند». فرمود آنها اوصیا از آل محمد(ص)، ائمه دوازدهگانه هستند. خدا را نمیشناسد جز کسی که آنها را بشناسد و آنها او را بشناسند. عرض کردم فدایت شوم پس اعراف چیست؟ فرمود تلی از مشک که پیامبر و اوصیا بر آن هستند همه را از چهرههایشان میشناسند.<ref>ر.ک: متن کتاب دوم، ص52</ref> | ||
==وضعیت کتاب== | ==وضعیت کتاب== |
ویرایش