۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'علامه مجلسی' به 'علامه مجلسی ') |
جز (جایگزینی متن - 'امام صادق(ع)' به 'امام صادق(ع) ') |
||
خط ۵۸: | خط ۵۸: | ||
این اثر حاوی مجموعهای از احادیث - عمدتاً از طریق اهل سنت - در اثبات ائمه اثناعشر(ع) است. این کتاب از نخستین آثار امامیه در اینباره بود و خزاز قمی شاگرد ابن عیاش تا حد زیادی از آن تأثیر گرفته و در واقع باید كفاية الأثر وی را کوششی در جهت تکمیل کار استاد دانست. از آنجا که مؤلف در مقتضب الأثر از ابن حمزه طبری نقل کرده و ابن حمزه در 356ق / 976م، وارد بغداد شده، تألیف این کتاب باید مربوط به بعد از سال مزبور باشد.<ref>پاکتچی، احمد، ص349</ref> | این اثر حاوی مجموعهای از احادیث - عمدتاً از طریق اهل سنت - در اثبات ائمه اثناعشر(ع) است. این کتاب از نخستین آثار امامیه در اینباره بود و خزاز قمی شاگرد ابن عیاش تا حد زیادی از آن تأثیر گرفته و در واقع باید كفاية الأثر وی را کوششی در جهت تکمیل کار استاد دانست. از آنجا که مؤلف در مقتضب الأثر از ابن حمزه طبری نقل کرده و ابن حمزه در 356ق / 976م، وارد بغداد شده، تألیف این کتاب باید مربوط به بعد از سال مزبور باشد.<ref>پاکتچی، احمد، ص349</ref> | ||
در یکی از روایات این کتاب، ابان بن عمر نقل میکند که خدمت امام صادق(ع) بودم که سفیان بن مصعب عبدی بر آن حضرت وارد شد و گفت فدایت شوم چه میفرمایید درباره کلام خداوند «وَ عَلَى الْأَعْرَافِ رِجَالٌ يعْرِفُونَ کُلاًّ بِسِيمَاهُمْ» (الأعراف: 46)؛ «و بر اعراف، مردانى هستند که هریک [از آن دو دسته] را از سیمایشان مىشناسند». فرمود آنها اوصیا از آل محمد(ص)، ائمه دوازدهگانه هستند. خدا را نمیشناسد جز کسی که آنها را بشناسد و آنها او را بشناسند. عرض کردم فدایت شوم پس اعراف چیست؟ فرمود تلی از مشک که پیامبر و اوصیا بر آن هستند همه را از چهرههایشان میشناسند.<ref>ر.ک: متن کتاب دوم، ص52</ref> | در یکی از روایات این کتاب، ابان بن عمر نقل میکند که خدمت [[امام جعفر صادق(ع)|امام صادق(ع)]] بودم که سفیان بن مصعب عبدی بر آن حضرت وارد شد و گفت فدایت شوم چه میفرمایید درباره کلام خداوند «وَ عَلَى الْأَعْرَافِ رِجَالٌ يعْرِفُونَ کُلاًّ بِسِيمَاهُمْ» (الأعراف: 46)؛ «و بر اعراف، مردانى هستند که هریک [از آن دو دسته] را از سیمایشان مىشناسند». فرمود آنها اوصیا از آل محمد(ص)، ائمه دوازدهگانه هستند. خدا را نمیشناسد جز کسی که آنها را بشناسد و آنها او را بشناسند. عرض کردم فدایت شوم پس اعراف چیست؟ فرمود تلی از مشک که پیامبر و اوصیا بر آن هستند همه را از چهرههایشان میشناسند.<ref>ر.ک: متن کتاب دوم، ص52</ref> | ||
==وضعیت کتاب== | ==وضعیت کتاب== |
ویرایش