۶۱٬۱۸۹
ویرایش
جز (جایگزینی متن - '(مقدمهنويس)' به '(مقدمهنويس)') |
جز (جایگزینی متن - ' ق ' به 'ق ') |
||
خط ۵۷: | خط ۵۷: | ||
در قسمت نخست كتاب از شخصيت و زندگانى سيد مىخوانيم كه وى شخصى عالم و واعظ، ملقب به صدرالواعظين و صدرالمحققين مقتول 1326 ق، بوده است كه در همدان به دنيا آمد. | در قسمت نخست كتاب از شخصيت و زندگانى سيد مىخوانيم كه وى شخصى عالم و واعظ، ملقب به صدرالواعظين و صدرالمحققين مقتول 1326 ق، بوده است كه در همدان به دنيا آمد. | ||
در كتاب «تاريخ انقلاب مشروطيت ايران»، تولد وى | در كتاب «تاريخ انقلاب مشروطيت ايران»، تولد وى 1289ق در اصفهان ذكر شده است. او برادرزادهى آيتاللَّه سيد اسماعيل صدر عاملى اصفهانى است. در كودكى پدرش را از دست داد و به همراه مادر به تهران آمد. پس از تحصيلات ابتدايى به اصفهان رفت و به تهران آمد. پس از تحصيلات ابتدايى به اصفهان رفت و به فراگيرى مقدمات عربى و فلسفه و عرفان پرداخت. | ||
او در اصفهان مشغول وعظ و تبليغ گشت و در اندك زمانى از وعاظ مشهور شد. به علت جو استبدادى كه ظلالسلطان در اصفهان برقرار كرده بود، سيد جمال در | او در اصفهان مشغول وعظ و تبليغ گشت و در اندك زمانى از وعاظ مشهور شد. به علت جو استبدادى كه ظلالسلطان در اصفهان برقرار كرده بود، سيد جمال در 1319ق به تبريز رفت و در مورد اهميت قانون و مزاياى حكومت قانونى خطابههايى ايراد نمود. | ||
در بازگشت به اصفهان پس از انتشار كتاب «روياى صادقه» با همكارى شيخ احمد مجد الاسلام کرمانى و ميرزا نصراللَّه ملك المتكلمين، مورد كينهى ظلالسلطان قرار گرفت. بار ديگر به تبريز رفت و در آنجا مورد توجه محمدعلى شاه وليعهد قرار گرفت. سپس به تهران آمد و به تشويق محافل آزادى خواهان شبها در مسجد شاه (مسجد امام خمينى) به وعظ و خطابه پرداخت. وى در اوايل مشروطيت در مساجد و انجمنها به طرفدارى از مشروطه سخنرانى مىكرد و به همين جهت مورد توجه مردم واقع شده بود. پارهاى از سخنرانىهاى او به صورت روزنامهاى به نام «الجمال» چاپ شد. در زمان به توپ بستن مجلس، به شاه عبدالعظيم رفت و از آنجا به قصد عتبات عازم همدان شد. | در بازگشت به اصفهان پس از انتشار كتاب «روياى صادقه» با همكارى شيخ احمد مجد الاسلام کرمانى و ميرزا نصراللَّه ملك المتكلمين، مورد كينهى ظلالسلطان قرار گرفت. بار ديگر به تبريز رفت و در آنجا مورد توجه محمدعلى شاه وليعهد قرار گرفت. سپس به تهران آمد و به تشويق محافل آزادى خواهان شبها در مسجد شاه (مسجد امام خمينى) به وعظ و خطابه پرداخت. وى در اوايل مشروطيت در مساجد و انجمنها به طرفدارى از مشروطه سخنرانى مىكرد و به همين جهت مورد توجه مردم واقع شده بود. پارهاى از سخنرانىهاى او به صورت روزنامهاى به نام «الجمال» چاپ شد. در زمان به توپ بستن مجلس، به شاه عبدالعظيم رفت و از آنجا به قصد عتبات عازم همدان شد. | ||
وى به واسطه سابقه دوستى، ورود خود را به ميرزا محسنخان مظفرالملك، حاكم همدان، ابلاغ كرد. او نيز اين مساله را به دربار تهران گزارش داد. لذا امير افخم همدانى، حاكم بروجرد، از طرف دربار مأمور شد تا سيد جمالالدين را به بروجرد ببرد. سيد جمال مدتى در بروجرد زندانى بود و عاقبت توسط عمال محمدعلى شاه قاجار مسموم و خفه گرديد و در قبرستان يخچال اين شهر دفن شد. بعدها اين قبرستان به جماليه معروف گرديد. در «كارنامهى بزرگان» سال درگذشت وى | وى به واسطه سابقه دوستى، ورود خود را به ميرزا محسنخان مظفرالملك، حاكم همدان، ابلاغ كرد. او نيز اين مساله را به دربار تهران گزارش داد. لذا امير افخم همدانى، حاكم بروجرد، از طرف دربار مأمور شد تا سيد جمالالدين را به بروجرد ببرد. سيد جمال مدتى در بروجرد زندانى بود و عاقبت توسط عمال محمدعلى شاه قاجار مسموم و خفه گرديد و در قبرستان يخچال اين شهر دفن شد. بعدها اين قبرستان به جماليه معروف گرديد. در «كارنامهى بزرگان» سال درگذشت وى 1336ق ذكر شده است. | ||
از ديگر آثار وى: «لباس التقوى»؛ مقالاتى كه در روزنامه «حبلالمتين» كلكته و جرايد عصر چاپ مىشد. | از ديگر آثار وى: «لباس التقوى»؛ مقالاتى كه در روزنامه «حبلالمتين» كلكته و جرايد عصر چاپ مىشد. |
ویرایش