شهید راه آزادی سید جمال واعظ اصفهانی

    از ویکی‌نور
    ‏شهید راه آزادی سید جمال واعظ اصفهانی
    شهید راه آزادی سید جمال واعظ اصفهانی
    پدیدآورانیغمایی، اقبال (نگارش)

    جمال‌زاده، سید محمدعلی (مقدمه‌نويس)

    باستانی پاریزی‏، محمد ابراهیم (مقدمه‌نويس)
    ناشرتوس
    مکان نشرتهران - ایران
    سال نشر1347 ش
    چاپ1
    موضوعایران - تاریخ - انقلاب مشروطه، 1324 - 1327ق. جمال واعظ، جمال‌الدین بن عیسی 1279؟ - 1326ق.
    زبانفارسی
    تعداد جلد1
    کد کنگره
    ‏DSR‎‏ ‎‏1453‎‏ ‎‏/‎‏ج‎‏7‎‏ی‎‏7‎‏
    نورلایبمطالعه و دانلود pdf

    شهید راه آزادى سید جمال واعظ اصفهانى تألیف اقبال یغمائى، اثرى است فارسى پیرامون زندگى، خاطرات و منابر سید جمال اصفهانى که در قرن معاصر نوشته شده است.

    ساختار

    با دو مقدمه از سید محمدعلى جمال‌زاده پسر سیدجمال واعظ و مقدمه‌اى دیگر از دکتر باستانى پاریزى آغاز مى‌گردد. سپس متن اصلى کتاب که شامل زندگى‌نامه و سفرهاى مختلف سید و تفصیل منبرهاى و گزارشات وى مى‌باشد. در پایان هر بخشى از کتاب تعلیقاتى از آن بخش نیز ذکر شده است.

    گزارش محتوا

    در قسمت نخست کتاب از شخصیت و زندگانى سید مى‌خوانیم که وى شخصى عالم و واعظ، ملقب به صدرالواعظین و صدرالمحققین مقتول 1326 ق، بوده است که در همدان به دنیا آمد.

    در کتاب «تاریخ انقلاب مشروطیت ایران»، تولد وى 1289ق در اصفهان ذکر شده است. او برادرزاده‌ى آیت‌اللَّه سید اسماعیل صدر عاملى اصفهانى است. در کودکى پدرش را از دست داد و به همراه مادر به تهران آمد. پس از تحصیلات ابتدایى به اصفهان رفت و به تهران آمد. پس از تحصیلات ابتدایى به اصفهان رفت و به فراگیرى مقدمات عربى و فلسفه و عرفان پرداخت.

    او در اصفهان مشغول وعظ و تبلیغ گشت و در اندک زمانى از وعاظ مشهور شد. به علت جو استبدادى که ظل‌السلطان در اصفهان برقرار کرده بود، سید جمال در 1319ق به تبریز رفت و در مورد اهمیت قانون و مزایاى حکومت قانونى خطابه‌هایى ایراد نمود.

    در بازگشت به اصفهان پس از انتشار کتاب «رویاى صادقه» با همکارى شیخ احمد مجد الاسلام کرمانى و میرزا نصراللَّه ملک المتکلمین، مورد کینه‌ى ظل‌السلطان قرار گرفت. بار دیگر به تبریز رفت و در آنجا مورد توجه محمدعلى شاه ولیعهد قرار گرفت. سپس به تهران آمد و به تشویق محافل آزادى خواهان شب‌ها در مسجد شاه (مسجد امام خمینى) به وعظ و خطابه پرداخت. وى در اوایل مشروطیت در مساجد و انجمن‌ها به طرفدارى از مشروطه سخنرانى مى‌کرد و به همین جهت مورد توجه مردم واقع شده بود. پاره‌اى از سخنرانى‌هاى او به صورت روزنامه‌اى به نام «الجمال» چاپ شد. در زمان به توپ بستن مجلس، به شاه عبدالعظیم رفت و از آنجا به قصد عتبات عازم همدان شد.

    وى به واسطه سابقه دوستى، ورود خود را به میرزا محسن‌خان مظفرالملک، حاکم همدان، ابلاغ کرد. او نیز این مسأله را به دربار تهران گزارش داد. لذا امیر افخم همدانى، حاکم بروجرد، از طرف دربار مأمور شد تا سید جمال‌الدین را به بروجرد ببرد. سید جمال مدتى در بروجرد زندانى بود و عاقبت توسط عمال محمدعلى شاه قاجار مسموم و خفه گردید و در قبرستان یخچال این شهر دفن شد. بعدها این قبرستان به جمالیه معروف گردید. در «کارنامه‌ى بزرگان» سال درگذشت وى 1336ق ذکر شده است.

    از دیگر آثار وى: «لباس التقوى»؛ مقالاتى که در روزنامه «حبل‌المتین» کلکته و جراید عصر چاپ مى‌شد.

    بخش دوم کتاب شامل منبرهاى وى مى‌باشد که برگرفته از روزنامه الجمال، با ذکر تاریخ آن منبر به آن اشاره شده است.

    در این قسمت مى‌خوانیم که در روز 14 شوال 1323 حاکم تهران علاءالدوله چند تاجر قند را, دستگیر و یکى از آنها فلک مى‌کند. سید جمال در عصر همان روز به منبر رفت و چنین گفت:در نتبجه این جور و جفاها بویژه این بیداد آخرى, گروهى از بازرگانان در مسجد شاه بست نشستند و طولى نکشید که بسیارى از عالمان روحانى از جمله سید عبدالله بهبهانى و سید محمد طباطبائى که بعدها به پیشوائى اجتماع برگزیده شدند، به آنها پیوستند و آقا سید جمال‌الدین واعظ که یکى از رهبران عمده انقلاب گردید و از جمله کسانى بود که پس از واقعه انهدام مجلس به هلاکت رسید. نیز در میان بست نشینان بود. عین‌الدوله از میرزاابوالقاسم امام جمعه (دامادشاه) که مردى ثروتمند و مرتجع بود، خواهش کرده بود که براى پراکنده ساختن پناهندگان اقداماتى بنماید. بنابراین او عده‌اى از پیروان و نوکران خویش را با چماق و قمه و قداره و سایر اسلحه سرد و تپانچه مجهز ساخته که در زیر عبا و جبه خود پنهان کرده منتظر اشاره آقا باشند که به موقع خود بکار برند.

    چون سید بر منبر رفت و سخنش به عدل و داد رسید و به ستمکار غیر قابل تحمل اشاره کرد که امام جمعه به سید پرخاش کرد و او را بابى و مخالف شاه گفت چون از این کار نتیجه نگرفت، کمک از اوباش خواست آنان تیراندازى کرده سرو صدا برپا کردند و علما و مردم دیگر به حضرت عبدالعظیم رفتند و در آنجه به بست نشستند؛ ولى چون جان سید جمال در خطر بود، در خانه محر رسید. محمد طباطبائى پنهان گشت؛ اما چون پیوسته در جستجوى سید بودند، هر چند شب در جائى مى‌گذراند تا اینکه شاه در برابر علما و ملت سر تسلیم فرود آورد و علما از بست بیرون آمده، سید از پناهگاه بیرون آمد تا به حضرت عبدالعظیم برود و با علما به تهران بازگردند، مردم تهران با شور و هیجان و زنده باد گفتن سید را همراهى کردند و چنین مى‌گفتند: سید و سرور آمده، صاحب منبر آمده.

    چون ماه محرم در پیش بود، شاه ترسید که سید جمال بر منبر رفته و مردم را ضد ستمگران بشوراند، لذا مبلغى پول و کالسکه شاهى را فرستاد تا سید به قم برود، سید نخست پول را پذیرفت. لیکن پس از اندکى فکر آن‌را پس داد و خود به قم رفت بعد از عاشورا شاه موافقت کرد که سید جمال به تهران بیاید، چون سید به تهران بازآمد در مسجد ترک‌ها (شیخ عبدالحسین) سال‌ها در ماه محرم و صفر و شب‌هاى ماه رمضان را در مسجد شاه به وعظ پرداخت.

    در تأثیر سخنان سید در کتاب مستوفى چنین آمده است: بیانات این واعظ که مخصوصأ با لهجه عامیانه میدان کهنه اصفهان اداء مى‌نمود، مثل نقش بر سنگ در قلب‌ها جا مى‌گرفت و در شب‌هاى رمضان هر کس روز پاى منبر سید نشسته بود، خود براى حوزه دوستان خود نطاق درست و حسابى بود.

    در آن روزگار سخنان سید را تند نویس‌ها مى‌نوشتند و به صورت روزنامه در آورده بنام الجمال به مردم مى‌فروختند.

    با روى کار آمدن امین‌السلطان مخرب مشروطیت و محمد. علیشاه که سید جمال را مى‌شناخت و در تبریز بوى لقب صدرالمحققینى داده بود به کاخ خود خواند تا بفریبد و نگذارد از بیداد حکمرانان سخن بگوید؛ اما سید نپذیرفت و در بازگشت کالسکه واژگون شد و پاى سید شکست و تا آخر عمر با عصا بزحمت را مى‌رفت.

    سید در مهاجرت کبراى علما به قم رفت (23 جمادى الاولى 1324) و با آنان به تهران بازگشت.

    در بخش سوم کتاب گزارشاتى از منبر سید ذکر شده است. این گزارشات خلاصه‌اى است، از گفته‌هاى وى که عده‌اى از ماموران طرف دولت، در مجالس وعظ و ارشاد آن حقیقتگوى بى‌باک حاشر مى‌شدند و آن را مى‌نوشتند تا تحت کنترل بوده باشد.

    در بخش پایانى کتاب حاضر متن کامل کتاب رویاى صادقه (با همکارى مجدالاسلام کرمانى و میرزا نصراللَّه ملک‌المتکلمین) ذکرشده است. چهار پنجم این کتاب نگارش وى مى‌باشد.

    رویاى صادقه به تحقیق پس از نوشته‌هاى ملکم نخستین اثر انقلابى در ایران است که به شیوه‌اى بدیع و دلنشین و خواندنى نوشته شده و گرچه مطالب آن به اوضاع اجتماعى اصفهان و احوال و افکار برخى از بزرگان دینى و دولتى آن سامان محدود و منحصر است، چون با اوضاع کلى اجتماعى سراسر ایران منطبق بوده اثر عام یافته است.

    وضعیت کتاب

    فهارس کتاب شامل اشخاص، جاها و کتاب‌ها و روزنامه‌ها مى‌باشد که در پایان کتاب عنوان شده است.

    منابع مقاله

    1- متن و مقدمه کتاب

    2- برگرفته از کتاب: اثرآفرینان (جلد اول-ششم.)