۶۱٬۱۸۹
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'ينعليهالسلام' به 'ينعليهالسلام') |
جز (جایگزینی متن - ' ق ' به 'ق ') |
||
خط ۵۴: | خط ۵۴: | ||
'''سيدابوالحسن اصفهانی''' در سال | '''سيدابوالحسن اصفهانی''' در سال 1284ق در دهكده كوچك «مديسه» لنجان اصفهان پا به عرصه وجود نهاد. | ||
وى در اصل از سادات موسوى شهر بهبان بود. سالها پيش از تولد وى، پدر بزرگش سيد عبدالحميد از بهبهان به اصفهان نقل مكان كرده بود. سيد عبدالحميد از عالمان وارسته نجف و از شاگردان آیتالله [[صاحب جواهر، محمدحسن|شيخ محمد حسن نجفى]] معروف به «[[صاحب جواهر، محمدحسن|صاحب جواهر]]» بود او پس از مراجعت از نجف در اصفهان و لنجان ساكن شد و تا پايان عمر در آنجا به تدريس و انجام امور شرعى اشتغال داشت. | وى در اصل از سادات موسوى شهر بهبان بود. سالها پيش از تولد وى، پدر بزرگش سيد عبدالحميد از بهبهان به اصفهان نقل مكان كرده بود. سيد عبدالحميد از عالمان وارسته نجف و از شاگردان آیتالله [[صاحب جواهر، محمدحسن|شيخ محمد حسن نجفى]] معروف به «[[صاحب جواهر، محمدحسن|صاحب جواهر]]» بود او پس از مراجعت از نجف در اصفهان و لنجان ساكن شد و تا پايان عمر در آنجا به تدريس و انجام امور شرعى اشتغال داشت. | ||
خط ۷۷: | خط ۷۷: | ||
در عراق: | در عراق: | ||
او نزديك به ده سال چون پيكارگر ميدانهاى جهاد در حوزه علميه اصفهان، پرتلاش به تحصيل و تدريس اشتغال داشت و هنوز به سن 24 قدم ننهاده بود كه به منظور بالا بردن معلومات خويش در سطح عالى و بهرهگيرى از دانش شخصيتهاى علمى حوزه بزرگ نجف و سامرا در سال | او نزديك به ده سال چون پيكارگر ميدانهاى جهاد در حوزه علميه اصفهان، پرتلاش به تحصيل و تدريس اشتغال داشت و هنوز به سن 24 قدم ننهاده بود كه به منظور بالا بردن معلومات خويش در سطح عالى و بهرهگيرى از دانش شخصيتهاى علمى حوزه بزرگ نجف و سامرا در سال 1307ق رهسپار عراق گرديد. وى در آنجا از محضر بزرگانى چون آيات عظام: ميرزا محمد حسن شيرازى (ميرزاى بزرگ)، ميرزا حبيب الله رشتى، فاضل شربيانى، شيخ محمد حسن مامقانى، سيد محمد كاظم يزدى، آخوند خراسانى، ميرزا محمد تقى شيرازى و [[شریعت اصفهانی، فتحالله|آیتالله شريعت اصفهانى]] بسيار استفاده برد. | ||
وى مدت سه سال در كربلا و سامرا به سر برد. در سامرا در درس آیتالله ميرزا محمد حسن شيرازى شركت مى كرد. پس از آن در سال | وى مدت سه سال در كربلا و سامرا به سر برد. در سامرا در درس آیتالله ميرزا محمد حسن شيرازى شركت مى كرد. پس از آن در سال 1310ق به شهر نجف اشرف رفت و تا پايان عمر در آن ديار ماندگار شد. در اين سالها از محضر اساتيد بزرگ نجف استفاده برد تا خود از جمله مراجع شيعه گرديد. | ||
==موقعيت علمى و مرجعيت== | ==موقعيت علمى و مرجعيت== | ||
خط ۸۷: | خط ۸۷: | ||
جولان فكرى و پژوهش بسيار او در جوانب هر مسأله باعث مى شد كه در يك موضوع، نظريات گوناگونى در طول زمان، ارائه نمايد و در مسائل پيچيده فقهى به گرهگشايى بپردازد. با اين همه تا مدتهاى طولانى حلقه درس او را شاگردانى اندك تشكيل مى دادند. پس از اينكه ميرزا محمد تقى شيرازى، مرجع تقليد شيعيان مردم را در مسائل احتياطى خويش به وى ارجاع داد، آوازهاش بالا گرفت و روز به روز بر عدد شاگردانش افزوده مى شد، تا جايى كه پس از درگذشت آیتالله سيد محمد كاظم يزدى (1337 ق) حوزه درسش، پررونقترين مجمع علمى در ميان مجامع علمى آن روزگار گرديد. | جولان فكرى و پژوهش بسيار او در جوانب هر مسأله باعث مى شد كه در يك موضوع، نظريات گوناگونى در طول زمان، ارائه نمايد و در مسائل پيچيده فقهى به گرهگشايى بپردازد. با اين همه تا مدتهاى طولانى حلقه درس او را شاگردانى اندك تشكيل مى دادند. پس از اينكه ميرزا محمد تقى شيرازى، مرجع تقليد شيعيان مردم را در مسائل احتياطى خويش به وى ارجاع داد، آوازهاش بالا گرفت و روز به روز بر عدد شاگردانش افزوده مى شد، تا جايى كه پس از درگذشت آیتالله سيد محمد كاظم يزدى (1337 ق) حوزه درسش، پررونقترين مجمع علمى در ميان مجامع علمى آن روزگار گرديد. | ||
پس از درگذشت آیتالله ميرزا محمد تقى شيرازى (1328 ق) و [[شریعت اصفهانی، فتحالله|آیتالله شريعت اصفهانى]] (1339 ق) سه نفر از علماى بزرگ نجف به عنوان مرجع تقليد مطرح شدند: آیتالله نايينى، آیتالله كاشف الغطاء و آیتالله سيد ابوالحسن اصفهانى ولى با درگذشت آیتالله كاشف الغطاء در سال | پس از درگذشت آیتالله ميرزا محمد تقى شيرازى (1328 ق) و [[شریعت اصفهانی، فتحالله|آیتالله شريعت اصفهانى]] (1339 ق) سه نفر از علماى بزرگ نجف به عنوان مرجع تقليد مطرح شدند: آیتالله نايينى، آیتالله كاشف الغطاء و آیتالله سيد ابوالحسن اصفهانى ولى با درگذشت آیتالله كاشف الغطاء در سال 1344ق و درگذشت آیتالله نايينى در سال 1355ق مقام مرجعيت و زعامت دينى شيعيان، در وجود آیتالله اصفهانى متمركز و منحصر گرديد و تا ده سال بعد كه زندگى را وداع كرد در اين مقام باقى بود. | ||
==ويژگيهاى اخلاقى== | ==ويژگيهاى اخلاقى== | ||
خط ۹۳: | خط ۹۳: | ||
آیتالله اصفهانى افزون بر اينكه در علوم شرعى و معارف اسلامى تبحر خاصى داشت و در اين ميدان، گوى سبقت را از ديگران ربوده بود آراسته به صفات و ملكات اخلاقى بود. فروتنى، بزرگوارى، خويشتن دارى، ايثار، ساده زيستى و توكل بر خداوند و توسل به ائمه اطهار از جمله فضايل اخلاقى اين آيت بزرگ الهى بود و دوست و دشمن بدان اذعان داشتند. | آیتالله اصفهانى افزون بر اينكه در علوم شرعى و معارف اسلامى تبحر خاصى داشت و در اين ميدان، گوى سبقت را از ديگران ربوده بود آراسته به صفات و ملكات اخلاقى بود. فروتنى، بزرگوارى، خويشتن دارى، ايثار، ساده زيستى و توكل بر خداوند و توسل به ائمه اطهار از جمله فضايل اخلاقى اين آيت بزرگ الهى بود و دوست و دشمن بدان اذعان داشتند. | ||
در سال | در سال 1349ق شخصى كه به سببى با آیتالله سيد ابوالحسن اصفهانى خصومت و كينهاى شديد در دل داشت دست به جنايت هولناكى زد و فرزند عالم و فاضل وى را در صف نماز جماعت با خنجر مورد حمله قرار داد و به طرز فجيعى او را كشت. پس از دستگيرى قاتل، آیتالله اصفهانى شخصى را به نمايندگى از طرف خود به دادگسترى فرستاد تا اسباب آزادى او را فراهم كند. آیتالله اصفهانى اين گونه از قاتل فرزند خود گذشت و باعث شگفتى همگان گرديد. | ||
آیتالله اصفهانى زندگى بسيار سادهاى داشت و به دور از هر گونه مظاهر فريبنده مادى مى زيست. در اوايل طلبگى مجبور بود خود را با شرايط سخت و نامناسب مالى كه بر حوزه هاى علميه حاكم بود و هم اكنون هم نيز هست تطبيق دهد. فشار مالى و شرايط سخت معاش به حدى بود كه او مجبور شد به مدت پانزده شبانه روز با خانواده خويش در يك خرابه زندگى كند. يكى از علما در اين باره مى گويد: در خدمت آقا سيد ابوالحسن اصفهانى بودم، وقتى از كوچهاى كه در آن خرابهاى وجود داشت، گذر كرديم، فرمود: من با خانوادهام پانزده روز در اين خرابه ساكن بوديم. چون صاحبخانه ما به من گفته بود كه ديگر راضى نيست در خانهاش باشيم. به ناچار آنجا را تخليه كرديم و به اين خرابه منتقل شديم. تا اينكه بالاخره موفق شدم خانهاى ديگر اجاره كنم. | آیتالله اصفهانى زندگى بسيار سادهاى داشت و به دور از هر گونه مظاهر فريبنده مادى مى زيست. در اوايل طلبگى مجبور بود خود را با شرايط سخت و نامناسب مالى كه بر حوزه هاى علميه حاكم بود و هم اكنون هم نيز هست تطبيق دهد. فشار مالى و شرايط سخت معاش به حدى بود كه او مجبور شد به مدت پانزده شبانه روز با خانواده خويش در يك خرابه زندگى كند. يكى از علما در اين باره مى گويد: در خدمت آقا سيد ابوالحسن اصفهانى بودم، وقتى از كوچهاى كه در آن خرابهاى وجود داشت، گذر كرديم، فرمود: من با خانوادهام پانزده روز در اين خرابه ساكن بوديم. چون صاحبخانه ما به من گفته بود كه ديگر راضى نيست در خانهاش باشيم. به ناچار آنجا را تخليه كرديم و به اين خرابه منتقل شديم. تا اينكه بالاخره موفق شدم خانهاى ديگر اجاره كنم. | ||
خط ۱۰۶: | خط ۱۰۶: | ||
آیتالله امين جبل عاملى درباره آیتالله سيد ابوالحسن اصفهانى مى گويد: | آیتالله امين جبل عاملى درباره آیتالله سيد ابوالحسن اصفهانى مى گويد: | ||
در سال | در سال 1352ق كه به عراق سفر كردم او را مورد ارزيابى قرار دادم. ديدم مردى است داراى فكرى بزرگ كه ميدان انديشهاش وسيع است. در علم و فقه بسيار وسعت نظر دارد. دورنگر است و ژرف انديش، داراى رأيى صائب است و تدبيرى نيكو و بسيار موقعيت شناس است. | ||
بر همه مردم، شفيق و مهربان و داراى نفس سخاوتمند و سياستى بزرگ است. و همين ويژگيها باعث شده كه رياست و زعامت عامه شيعيان را به دست گيرد، چون شايستگى چنين منصب و مقامى را دارد. | بر همه مردم، شفيق و مهربان و داراى نفس سخاوتمند و سياستى بزرگ است. و همين ويژگيها باعث شده كه رياست و زعامت عامه شيعيان را به دست گيرد، چون شايستگى چنين منصب و مقامى را دارد. | ||
خط ۱۷۳: | خط ۱۷۳: | ||
آیتالله سيد ابوالحسن اصفهانى تا واپسين سال حيات خويش در نجف اشرف ماندگار بود. او در اواخر عمر خويش دچار ضعف مزاج گرديد و به بيماريهاى گوناگونى مبتلا شد. ايشان در آن سالها در فصل تابستان براى در امان ماندن از گرماى زياد شهر نجف به كاظمين و سامرا مى رفت، در آنجا گر چه در ظاهر در استراحت به سر مى برد، ولى در عمل اينچنين نبود. او به تنهايى در آنجا به نامههاى زيادى كه از سوى مسلمانان و دوستدارانش به منظور كسب نظرات فقهى و رهنمودهاى علمى وى برايش ارسال مى شد، پاسخ مى داد و با تنى خسته و كوفته سر بر بالين مى گذارد. چند صباحى پيش از اينكه دار فانى را وداع گويد وضعيت مزاجى وى رو به وخامت گذاشت. به او پيشنهاد كردند كه محلى ديگر را كه داراى هوايى مناسب است، برگزيند. او ايران را انتخاب كرد اما خيلى زود از سفر به ايران منصرف شد و سفر به بعلبك لبنان را برگزيد پس از مدت زمان كوتاهى كه ايشان در بعلبك بود بسيارى از بزرگان و دانشمندان جبل عامل، بعلبك، بيروت، دمشق و ديگر نقاط لبنان و سوريه با وى ديدار كردند. پس از اينكه وضعيت مزاجى وى تا اندازهاى بهبود يافت، روزى در اثر سانحهاى به زمين خورد و پس از بازگشت به كاظمين در شب نهم ذيحجه | آیتالله سيد ابوالحسن اصفهانى تا واپسين سال حيات خويش در نجف اشرف ماندگار بود. او در اواخر عمر خويش دچار ضعف مزاج گرديد و به بيماريهاى گوناگونى مبتلا شد. ايشان در آن سالها در فصل تابستان براى در امان ماندن از گرماى زياد شهر نجف به كاظمين و سامرا مى رفت، در آنجا گر چه در ظاهر در استراحت به سر مى برد، ولى در عمل اينچنين نبود. او به تنهايى در آنجا به نامههاى زيادى كه از سوى مسلمانان و دوستدارانش به منظور كسب نظرات فقهى و رهنمودهاى علمى وى برايش ارسال مى شد، پاسخ مى داد و با تنى خسته و كوفته سر بر بالين مى گذارد. چند صباحى پيش از اينكه دار فانى را وداع گويد وضعيت مزاجى وى رو به وخامت گذاشت. به او پيشنهاد كردند كه محلى ديگر را كه داراى هوايى مناسب است، برگزيند. او ايران را انتخاب كرد اما خيلى زود از سفر به ايران منصرف شد و سفر به بعلبك لبنان را برگزيد پس از مدت زمان كوتاهى كه ايشان در بعلبك بود بسيارى از بزرگان و دانشمندان جبل عامل، بعلبك، بيروت، دمشق و ديگر نقاط لبنان و سوريه با وى ديدار كردند. پس از اينكه وضعيت مزاجى وى تا اندازهاى بهبود يافت، روزى در اثر سانحهاى به زمين خورد و پس از بازگشت به كاظمين در شب نهم ذيحجه 1365ق در 81 سالگى دارفانى را وداع گفت. | ||
پيكر شريف آیتالله اصفهانى پس از حمل از كاظمين به نجف و تشييعى كم سابقه در صحن مطهر اميرالمؤمنينعليهالسلام كنار قبر فرزند شهيدش سيد محمد حسن و آرامگاه آیتالله خراسانى به خاك سپرده شد. | پيكر شريف آیتالله اصفهانى پس از حمل از كاظمين به نجف و تشييعى كم سابقه در صحن مطهر اميرالمؤمنينعليهالسلام كنار قبر فرزند شهيدش سيد محمد حسن و آرامگاه آیتالله خراسانى به خاك سپرده شد. |
ویرایش