پرش به محتوا

سمط العلی للحضرة العليا در تاریخ قراختائیان کرمان که در فاصله ۷۱۵ - ۷۲۰ قمری نوشته شده: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - ' الدين' به 'الدين'
جز (جایگزینی متن - 'شهاب الدين' به 'شهاب‌الدين')
جز (جایگزینی متن - ' الدين' به 'الدين')
خط ۴۷: خط ۴۷:




'''سمط العلى للحضرة العليا''' اثر [[منشی کرمانی، ناصرالدین|ناصر الدين منشى کرمانى]]، به زبان فارسى، در تاريخ ملوك قراختاى کرمان است كه از 619 تا 703 حكومت كردند؛ به همراه مختصرى در سابقه احوال کرمان تا تاريخ استيلاى قراختاييان بر آن ديار.
'''سمط العلى للحضرة العليا''' اثر [[منشی کرمانی، ناصرالدین|ناصرالدين منشى کرمانى]]، به زبان فارسى، در تاريخ ملوك قراختاى کرمان است كه از 619 تا 703 حكومت كردند؛ به همراه مختصرى در سابقه احوال کرمان تا تاريخ استيلاى قراختاييان بر آن ديار.


مؤلف، از 716 - 715ق، به تأليف كتاب پرداخته و تاريخ شاهى خواجه شهاب‌الدين را بناى كار خود قرار داده است و ذيل وقايع را بعد از انقراض عهد پادشاه خاتون تا تاريخ فوق كشانده و كتاب خود را، درحقيقت به‌عنوان ذيل تاريخ شاهى به نام «امير ايسن قتلغ نويان»، از امراى بزرگ اولجايتو و ابوسعيد، تأليف نموده است و بعد از اينكه قطب الدين، پسر ناصر الدين محمد به ايالت کرمان آمد، خود را تحت حمايت او كشيده و تتمه كتاب را در سال 720، به نام او و وزيرش خواجه ابوسعيد، در ذكر وقايعى كه در طى چهار - پنج سال اخير در کرمان رخ داده بود، به رشته تحرير درآورده است.
مؤلف، از 716 - 715ق، به تأليف كتاب پرداخته و تاريخ شاهى خواجه شهاب‌الدين را بناى كار خود قرار داده است و ذيل وقايع را بعد از انقراض عهد پادشاه خاتون تا تاريخ فوق كشانده و كتاب خود را، درحقيقت به‌عنوان ذيل تاريخ شاهى به نام «امير ايسن قتلغ نويان»، از امراى بزرگ اولجايتو و ابوسعيد، تأليف نموده است و بعد از اينكه قطبالدين، پسر ناصرالدين محمد به ايالت کرمان آمد، خود را تحت حمايت او كشيده و تتمه كتاب را در سال 720، به نام او و وزيرش خواجه ابوسعيد، در ذكر وقايعى كه در طى چهار - پنج سال اخير در کرمان رخ داده بود، به رشته تحرير درآورده است.


== ساختار ==
== ساختار ==
خط ۶۴: خط ۶۴:
بعد از ذكر تاريخ کرمان، از پيدايش شهر تا زمان تأليف كتاب، حاكمان و واليانى كه در اين شهر حكومت كرده‌اند به همراه برخى ويژگى‌هاى شخصى و عماراتى كه در آن‌جا بنا نهاده‌اند، به ترتيب زمان روى كار آمدن آنها، بيان مى‌شود.
بعد از ذكر تاريخ کرمان، از پيدايش شهر تا زمان تأليف كتاب، حاكمان و واليانى كه در اين شهر حكومت كرده‌اند به همراه برخى ويژگى‌هاى شخصى و عماراتى كه در آن‌جا بنا نهاده‌اند، به ترتيب زمان روى كار آمدن آنها، بيان مى‌شود.


مؤلف، در دستگاه سلاطين قراختاى کرمان به كارهاى ديوانى مشغول بوده و در سال 693 از سوى صفوة الدين پادشاه خاتون به رياست ديوان رسائل و انشاء منصوب گرديده است. تأليف كتاب، هم‌زمان بوده با منصب دولتى داشتن وى و رعايت احوال شاهان در تاريخ‌نگارى او به وضوح مشهود است.
مؤلف، در دستگاه سلاطين قراختاى کرمان به كارهاى ديوانى مشغول بوده و در سال 693 از سوى صفوةالدين پادشاه خاتون به رياست ديوان رسائل و انشاء منصوب گرديده است. تأليف كتاب، هم‌زمان بوده با منصب دولتى داشتن وى و رعايت احوال شاهان در تاريخ‌نگارى او به وضوح مشهود است.


در پايان كتاب، بعضى حواشى و ملاحظاتى آورده شده و با شماره صفحه و سطر مشخص گرديده كه مربوط به كدام بخش كتاب است.
در پايان كتاب، بعضى حواشى و ملاحظاتى آورده شده و با شماره صفحه و سطر مشخص گرديده كه مربوط به كدام بخش كتاب است.
خط ۹۳: خط ۹۳:
باب دوم، در ذكر سلاطين قراختاى مى‌باشد. مؤلف، ايشان را چنين معرفى مى‌كند: «سلطانان قراختاى، خسروانى بودند مؤيد به توفيق، مظفر به تأييد، همه تخت‌نشينان دين‌دار و كام‌كاران نيكوكار و حاميان حومه اريحيت و راعيان رمه رعيت و آساد غياض مردى و ازهار رياض مرزى و متتبعان احكام قويم و منتهجان صراط مستقيم.»(ص 22)، سپس آنان را يك به يك، به ترتيب زمان روى كار آمدن نام برده و مشخصات، ويژگى‌ها و اعمالى را كه انجام داده‌اند، بيان مى‌كند به اين شرح:
باب دوم، در ذكر سلاطين قراختاى مى‌باشد. مؤلف، ايشان را چنين معرفى مى‌كند: «سلطانان قراختاى، خسروانى بودند مؤيد به توفيق، مظفر به تأييد، همه تخت‌نشينان دين‌دار و كام‌كاران نيكوكار و حاميان حومه اريحيت و راعيان رمه رعيت و آساد غياض مردى و ازهار رياض مرزى و متتبعان احكام قويم و منتهجان صراط مستقيم.»(ص 22)، سپس آنان را يك به يك، به ترتيب زمان روى كار آمدن نام برده و مشخصات، ويژگى‌ها و اعمالى را كه انجام داده‌اند، بيان مى‌كند به اين شرح:


#سلطان نصرة الدنيا و الدين، ابوالفارس، قتلغ سلطان براق حاجب كه فردى سائس(سياست‌مدار) و دانا و از اولاد گوركان بزرگ بود كه بعد از شكست دادن شجاع الدين، ملك کرمان، حاكم آن‌جا مى‌شود؛
#سلطان نصرة الدنيا والدين، ابوالفارس، قتلغ سلطان براق حاجب كه فردى سائس(سياست‌مدار) و دانا و از اولاد گوركان بزرگ بود كه بعد از شكست دادن شجاعالدين، ملك کرمان، حاكم آن‌جا مى‌شود؛
#ابوالفتح، محمد بن خميتبور تاينگو برهان، داماد قتلغ سلطان و ولى‌عهد او كه بعد از وى، بدون مانع و منازع والى کرمان گرديد و خواجه ضياء الملك، مكين الدين، وزير او شده و در زمان وى جماعتى از امراء خوارزم‌شاهى به کرمان حمله مى‌كنند كه به دست او شكست خورده و به شيراز مى‌گريزند؛
#ابوالفتح، محمد بن خميتبور تاينگو برهان، داماد قتلغ سلطان و ولى‌عهد او كه بعد از وى، بدون مانع و منازع والى کرمان گرديد و خواجه ضياء الملك، مكينالدين، وزير او شده و در زمان وى جماعتى از امراء خوارزم‌شاهى به کرمان حمله مى‌كنند كه به دست او شكست خورده و به شيراز مى‌گريزند؛
#ابوالمظفر، قتلغ سلطان خواجه جوق كه از او به سلطانى نيكوكار، پرهيزگار، عفيف و كم‌آزار ياد مى‌شود كه در روز دوشنبه بيست و هشتم شعبان 333ق، بر سرير سلطنت کرمان تكيه مى‌زند و با آنكه در جزئيات امور جهان‌دارى ساده‌دل، بى‌غرور و آسان‌گذار بود، مدت پانزده سال در امن و آسايش، حكمرانى مى‌كند؛
#ابوالمظفر، قتلغ سلطان خواجه جوق كه از او به سلطانى نيكوكار، پرهيزگار، عفيف و كم‌آزار ياد مى‌شود كه در روز دوشنبه بيست و هشتم شعبان 333ق، بر سرير سلطنت کرمان تكيه مى‌زند و با آنكه در جزئيات امور جهان‌دارى ساده‌دل، بى‌غرور و آسان‌گذار بود، مدت پانزده سال در امن و آسايش، حكمرانى مى‌كند؛
#قتلغ تركان: بعد وفات سلطان کرمان، به علت خردسال بودن فرزندان او، امراء مغول به حكمرانى تركان خاتون، همسر وى متفق القول شده و او حاكم کرمان مى‌شود؛
#قتلغ تركان: بعد وفات سلطان کرمان، به علت خردسال بودن فرزندان او، امراء مغول به حكمرانى تركان خاتون، همسر وى متفق القول شده و او حاكم کرمان مى‌شود؛
#ابوالحارث، شاه سلطان حجاج؛
#ابوالحارث، شاه سلطان حجاج؛
#ابوالمظفر، سيورغتمش سلطان بن قطب الدين سلطان؛
#ابوالمظفر، سيورغتمش سلطان بن قطبالدين سلطان؛
#پادشاه خاتون؛
#پادشاه خاتون؛
#ابوالحارث، محمد شاه.
#ابوالحارث، محمد شاه.
خط ۱۱۶: خط ۱۱۶:
#مقدمه و متن كتاب؛
#مقدمه و متن كتاب؛
#نجفى، موسى، «بنيادهاى ما در فلسفه مدنى، طرحى نو در سنجش بنيادهاى فلسفه سياست در اسلام و ايران»(زمانه)، فروردين و ارديبهشت 1382، شماره 7 و 8؛
#نجفى، موسى، «بنيادهاى ما در فلسفه مدنى، طرحى نو در سنجش بنيادهاى فلسفه سياست در اسلام و ايران»(زمانه)، فروردين و ارديبهشت 1382، شماره 7 و 8؛
#طهماسبى، ساسان، «ايران‌زمين در آثار [[منشی کرمانی، ناصرالدین|ناصر الدين منشى کرمانى]]»(كتاب ماه، تاريخ و جغرافيا)، دى و بهمن 1382، شماره 75 و 76.
#طهماسبى، ساسان، «ايران‌زمين در آثار [[منشی کرمانی، ناصرالدین|ناصرالدين منشى کرمانى]]»(كتاب ماه، تاريخ و جغرافيا)، دى و بهمن 1382، شماره 75 و 76.




۴۲۵٬۲۲۵

ویرایش