۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - ' ' به ' ') |
جز (جایگزینی متن - ' الدين' به 'الدين') |
||
خط ۳۴: | خط ۳۴: | ||
'''ابوياسر عمار بن ياسر بن مطر بن سحاب'''، عارف سده 6ق / 12م، مشهور به عمار ياسر بدليسى و ملقب به | '''ابوياسر عمار بن ياسر بن مطر بن سحاب'''، عارف سده 6ق / 12م، مشهور به عمار ياسر بدليسى و ملقب به ضياءالدين است. تاريخ ولادت و زادگاه او مشخص نيست، اما با توجه به نسبت «بدليسى»، به احتمال در بدليس زاده شده است. | ||
عمار ياسر از شاگردان و تربيتيافتگان شيخ ابونجيب | عمار ياسر از شاگردان و تربيتيافتگان شيخ ابونجيب ضياءالدين سهروردى (د 563 ق / 1168م) بود. او پس از طى مراحل سير و سلوك نزد ابونجيب، از خلفاى او شد، تا آنجا كه در نيمه دوم سده 6ق در شمار مشايخ بزرگ به حساب مىآمد. [[نجمالدین کبری، احمد بن عمر|نجمالدين كبرى]] (د 618 ق / 1221م)، عارف بزرگ و بنيانگذار طريقه كبرويه، از جمله مريدان او بود كه پس از بهره جستن از بابافرج تبريزى، جهت تكميل و كسب بيشتر معرفت به خدمت عمار ياسر بدليسى رسيد، به سلك ارادتمندان او درآمد و از او خرقه تبرك دريافت كرد. [[نجمالدین کبری، احمد بن عمر|نجمالدين كبرى]] در كتاب «فوائح الجمال» از او به بزرگى ياد كرده است. | ||
[[جامی، عبدالرحمن|جامى]]، بدليسى را بسيار ستوده و در وصف او گفته است: «در تكميل ناقصان و تربيت مريدان و كشف وقايع ايشان، كمال تمام داشته است» و نيز محمد نوربخش او را ولى مرشد، عالم به علوم ظاهر و باطن و يكى از اولياى زمان خودش خوانده است. | [[جامی، عبدالرحمن|جامى]]، بدليسى را بسيار ستوده و در وصف او گفته است: «در تكميل ناقصان و تربيت مريدان و كشف وقايع ايشان، كمال تمام داشته است» و نيز محمد نوربخش او را ولى مرشد، عالم به علوم ظاهر و باطن و يكى از اولياى زمان خودش خوانده است. | ||
خط ۴۴: | خط ۴۴: | ||
بدليسى، نظريه خاص و جديدى در تصوف ارائه نكرد و تنها به نشر و تعليم سنت رايج صوفيه پرداخت. | بدليسى، نظريه خاص و جديدى در تصوف ارائه نكرد و تنها به نشر و تعليم سنت رايج صوفيه پرداخت. | ||
[[نجمالدین کبری، احمد بن عمر| | [[نجمالدین کبری، احمد بن عمر|نجمالدين كبرى]] به نقل از استادش آورده است: «هرگاه وارد خلوت شدى به يك اربعين تنها اكتفا مكن، بلكه با خود بگو كه پس از انجام اربعين هم از خلوت بيرون نخواهم رفت» و پس از آن گفت: «آنچه ايراد شد نكته دقيقى است كه جز آنها كه به سرحد كمال و بلوغ رسيدهاند، ديگران متوجه آن نمىباشند». | ||
بدليسى بر تصحيح نيت قبل از وارد شدن به خلوت تأكيد مىكرد. وى بر آن باور بود كه با رسيدن بنده به مقام كمال، باطن او چون آخرت و ظاهر او چون دنيا مىشود و از آن پس با قلب خود در آخرت و با جسم خويش در دنيا خواهد بود، پس انسان كامل به هر آنچه بر ديده سر بنگرد، به چشم دل خدا را در آن يا با آن و يا پيش از آن مىبيند، زيرا دل براى خداوند و براى شناخت او آفريده شده است و هرگاه از ماسوىالله فارغ گردد، جز نظر به خداوند براى او مشغوليتى نمىماند. | بدليسى بر تصحيح نيت قبل از وارد شدن به خلوت تأكيد مىكرد. وى بر آن باور بود كه با رسيدن بنده به مقام كمال، باطن او چون آخرت و ظاهر او چون دنيا مىشود و از آن پس با قلب خود در آخرت و با جسم خويش در دنيا خواهد بود، پس انسان كامل به هر آنچه بر ديده سر بنگرد، به چشم دل خدا را در آن يا با آن و يا پيش از آن مىبيند، زيرا دل براى خداوند و براى شناخت او آفريده شده است و هرگاه از ماسوىالله فارغ گردد، جز نظر به خداوند براى او مشغوليتى نمىماند. |
ویرایش