۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - '] ،' به ']،') |
جز (جایگزینی متن - ' ' به ' ') |
||
خط ۷۳: | خط ۷۳: | ||
بخش نخست، كه فارس، اصطخر و شاپور را توصيف مىكند، موقوف است به گزارش جغرافىدانان عربى زبان درباره مرزهاى فارس و اوضاع طبيعى آن خطّه كه شامل كوهها، رودها، درياچهها و كيفيّات اقليمى آن، به علاوه تقسيمات آن سرزمين و شهرها و نواحى دو ولايت اصطخر و شاپور مىشود و روى همرفته، حدود نيمى از موادّ و اطلاعات نويسنده درباره فارس را دربر مىگيرد. به هنگام بحث درباره اين گزارشها، سفرنامهها و نقشههاى جديدتر نيز مورد امعان نظر خاص نويسنده قرار گرفته است. | بخش نخست، كه فارس، اصطخر و شاپور را توصيف مىكند، موقوف است به گزارش جغرافىدانان عربى زبان درباره مرزهاى فارس و اوضاع طبيعى آن خطّه كه شامل كوهها، رودها، درياچهها و كيفيّات اقليمى آن، به علاوه تقسيمات آن سرزمين و شهرها و نواحى دو ولايت اصطخر و شاپور مىشود و روى همرفته، حدود نيمى از موادّ و اطلاعات نويسنده درباره فارس را دربر مىگيرد. به هنگام بحث درباره اين گزارشها، سفرنامهها و نقشههاى جديدتر نيز مورد امعان نظر خاص نويسنده قرار گرفته است. | ||
وى معتقد است كه جغرافىدانان عرب، از كوههاى فارس فقط به اختصار گزارش دادهاند؛ اما از رودها، با تفصيل بيشترى ياد شده است. وى به نقل از [[اصطخری، ابراهیم بن محمد|اصطخرى]]، به يازده رود بزرگ قابل كشتيرانى در فارس اشاره كرده است. به باور نويسنده، [[اصطخری، ابراهیم بن محمد|اصطخرى]] | وى معتقد است كه جغرافىدانان عرب، از كوههاى فارس فقط به اختصار گزارش دادهاند؛ اما از رودها، با تفصيل بيشترى ياد شده است. وى به نقل از [[اصطخری، ابراهیم بن محمد|اصطخرى]]، به يازده رود بزرگ قابل كشتيرانى در فارس اشاره كرده است. به باور نويسنده، [[اصطخری، ابراهیم بن محمد|اصطخرى]] در مورد رودها و درياچهها، اطلاعات منحصر به فردى را در اختيار گذاشته است و مقدسى و تمام كسان پس از او، اطلاعات خود را از وى گرفتهاند. | ||
وى از سه درياچه بختكان، موز و باشفويه نام برده و به خوبى آنها را توصيف كرده است. | وى از سه درياچه بختكان، موز و باشفويه نام برده و به خوبى آنها را توصيف كرده است. | ||
خط ۸۷: | خط ۸۷: | ||
سرزمين «شبانكاره» كه حمدالله قزوينى آن را ذكر كرده است، شامل قسمت بزرگى از ولايت قديم دارابگرد مىشده كه شهر اصلى و مركزى آن را هم دربر مىگرفته است. نويسنده به تبعيت از مقدسى، ثروت سرشار اين ولايت را از لحاظ معادن و اهميّت فراوان محصولات خاص و هواى مساعد و معتدل ستوده است. | سرزمين «شبانكاره» كه حمدالله قزوينى آن را ذكر كرده است، شامل قسمت بزرگى از ولايت قديم دارابگرد مىشده كه شهر اصلى و مركزى آن را هم دربر مىگرفته است. نويسنده به تبعيت از مقدسى، ثروت سرشار اين ولايت را از لحاظ معادن و اهميّت فراوان محصولات خاص و هواى مساعد و معتدل ستوده است. | ||
اصطهبانات (كه [[اصطخری، ابراهیم بن محمد|اصطخرى]] | اصطهبانات (كه [[اصطخری، ابراهیم بن محمد|اصطخرى]] آن را جزء منطقه سردسير دانسته است)، نيريز (ابن خردادبه نام آن را «حيره» و مقدسى يك بار «خير» ثبت كرده است. اين شهر در شمال غربى اصطهبانات واقع است)، مريزجان (كه بين داركان و دارابگرد واقع بوده، از اوّلى چهار و از آخرى پنج فرسنگ فاصله دارد) از جمله شهرهاى اين ولايت هستند كه توصيف شدهاند. | ||
در چهارم، ولايت اورجان توصيف شده و نويسنده اين منطقه را پنجمين و جديدترين ولايت فارس دانسته است. به قول [[طبری آملی، محمد بن جریر|طبرى]]، اين ولايت از طرف قباد، پسر فيروز، از تلفيق رستاقهاى ولايات سرّق و رامهرمز، از توابع خوزستان، تشكيل شده است. بازرنگ، بلادسابور، ريشهر، كهكاب، ديرايوب، ملجان، سلجان، دلادجان، ديرالعمر و فرزك، از شهرهاى و قريههاى اين ولايت مىباشند. | در چهارم، ولايت اورجان توصيف شده و نويسنده اين منطقه را پنجمين و جديدترين ولايت فارس دانسته است. به قول [[طبری آملی، محمد بن جریر|طبرى]]، اين ولايت از طرف قباد، پسر فيروز، از تلفيق رستاقهاى ولايات سرّق و رامهرمز، از توابع خوزستان، تشكيل شده است. بازرنگ، بلادسابور، ريشهر، كهكاب، ديرايوب، ملجان، سلجان، دلادجان، ديرالعمر و فرزك، از شهرهاى و قريههاى اين ولايت مىباشند. |
ویرایش