۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'اصطخرى' به 'اصطخرى ') |
جز (جایگزینی متن - '] ،' به ']،') |
||
خط ۶۲: | خط ۶۲: | ||
در پايان به منابع طبيعى، صنايع دستى، تجارت و ارتباطات مردم فارس، اشاره شده است. | در پايان به منابع طبيعى، صنايع دستى، تجارت و ارتباطات مردم فارس، اشاره شده است. | ||
مؤلف كار تحقيق خود را بر بررسى، تطبيق و نتيجهگيرى از آثار [[اصطخری، ابراهیم بن محمد|اصطخرى]] ، [[ابن حوقل، محمد بن حوقل|ابن حوقل]] ، مقدسى، ابن الفقيه، ابن خردادبه، قدامه، ابن رسته و مسعودى نهاده است و اثر خود را با استعانت از نوشتههاى [[بلاذری، احمد بن یحیی|بلاذرى]]، ال[[بکری، عبدالله بن عبدالعزیز|بكرى]]، [[ادریسی، محمد بن محمد|ادريسى]]، ياقوت، دمشقى، قزوينى، ابوالفداء، ابن بطوطه و رجوع به آثار دانشمندان و جهانگردان اروپايى از قبيل هوفمان، اشپرنگر، تماشك، ريتّر، كيث ابوت، براون، شاردن، ديولافوا و بسيارى ديگر و نيز بهرهگيرى از نقشههاى انگليسى كه توسّط شعبههاى جغرافيايى و اطّلاعاتى ارتش انگليس (هندوستان) فراهم آمده و همچنين نقشههاى موجود روسى به رشته تحرير كشيده است. | مؤلف كار تحقيق خود را بر بررسى، تطبيق و نتيجهگيرى از آثار [[اصطخری، ابراهیم بن محمد|اصطخرى]]، [[ابن حوقل، محمد بن حوقل|ابن حوقل]]، مقدسى، ابن الفقيه، ابن خردادبه، قدامه، ابن رسته و مسعودى نهاده است و اثر خود را با استعانت از نوشتههاى [[بلاذری، احمد بن یحیی|بلاذرى]]، ال[[بکری، عبدالله بن عبدالعزیز|بكرى]]، [[ادریسی، محمد بن محمد|ادريسى]]، ياقوت، دمشقى، قزوينى، ابوالفداء، ابن بطوطه و رجوع به آثار دانشمندان و جهانگردان اروپايى از قبيل هوفمان، اشپرنگر، تماشك، ريتّر، كيث ابوت، براون، شاردن، ديولافوا و بسيارى ديگر و نيز بهرهگيرى از نقشههاى انگليسى كه توسّط شعبههاى جغرافيايى و اطّلاعاتى ارتش انگليس (هندوستان) فراهم آمده و همچنين نقشههاى موجود روسى به رشته تحرير كشيده است. | ||
نويسنده سعى كرده است تا اثر وى، كوششى در زمينه تحرير مقالاتى در باب هر يك از شهرها، مناطق و سرزمينها با استعانت از آثار ساير مورخين و جغرافىدانان در رشتههاى خاص، آن طور كه وصفى شامل از آنها فراهم آيد، تلقّى گردد. | نويسنده سعى كرده است تا اثر وى، كوششى در زمينه تحرير مقالاتى در باب هر يك از شهرها، مناطق و سرزمينها با استعانت از آثار ساير مورخين و جغرافىدانان در رشتههاى خاص، آن طور كه وصفى شامل از آنها فراهم آيد، تلقّى گردد. | ||
خط ۷۳: | خط ۷۳: | ||
بخش نخست، كه فارس، اصطخر و شاپور را توصيف مىكند، موقوف است به گزارش جغرافىدانان عربى زبان درباره مرزهاى فارس و اوضاع طبيعى آن خطّه كه شامل كوهها، رودها، درياچهها و كيفيّات اقليمى آن، به علاوه تقسيمات آن سرزمين و شهرها و نواحى دو ولايت اصطخر و شاپور مىشود و روى همرفته، حدود نيمى از موادّ و اطلاعات نويسنده درباره فارس را دربر مىگيرد. به هنگام بحث درباره اين گزارشها، سفرنامهها و نقشههاى جديدتر نيز مورد امعان نظر خاص نويسنده قرار گرفته است. | بخش نخست، كه فارس، اصطخر و شاپور را توصيف مىكند، موقوف است به گزارش جغرافىدانان عربى زبان درباره مرزهاى فارس و اوضاع طبيعى آن خطّه كه شامل كوهها، رودها، درياچهها و كيفيّات اقليمى آن، به علاوه تقسيمات آن سرزمين و شهرها و نواحى دو ولايت اصطخر و شاپور مىشود و روى همرفته، حدود نيمى از موادّ و اطلاعات نويسنده درباره فارس را دربر مىگيرد. به هنگام بحث درباره اين گزارشها، سفرنامهها و نقشههاى جديدتر نيز مورد امعان نظر خاص نويسنده قرار گرفته است. | ||
وى معتقد است كه جغرافىدانان عرب، از كوههاى فارس فقط به اختصار گزارش دادهاند؛ اما از رودها، با تفصيل بيشترى ياد شده است. وى به نقل از [[اصطخری، ابراهیم بن محمد|اصطخرى]] ، به يازده رود بزرگ قابل كشتيرانى در فارس اشاره كرده است. به باور نويسنده، [[اصطخری، ابراهیم بن محمد|اصطخرى]] در مورد رودها و درياچهها، اطلاعات منحصر به فردى را در اختيار گذاشته است و مقدسى و تمام كسان پس از او، اطلاعات خود را از وى گرفتهاند. | وى معتقد است كه جغرافىدانان عرب، از كوههاى فارس فقط به اختصار گزارش دادهاند؛ اما از رودها، با تفصيل بيشترى ياد شده است. وى به نقل از [[اصطخری، ابراهیم بن محمد|اصطخرى]]، به يازده رود بزرگ قابل كشتيرانى در فارس اشاره كرده است. به باور نويسنده، [[اصطخری، ابراهیم بن محمد|اصطخرى]] در مورد رودها و درياچهها، اطلاعات منحصر به فردى را در اختيار گذاشته است و مقدسى و تمام كسان پس از او، اطلاعات خود را از وى گرفتهاند. | ||
وى از سه درياچه بختكان، موز و باشفويه نام برده و به خوبى آنها را توصيف كرده است. | وى از سه درياچه بختكان، موز و باشفويه نام برده و به خوبى آنها را توصيف كرده است. | ||
خط ۷۹: | خط ۷۹: | ||
از جمله شهرهايى كه در اين قسمت از آنها نام برده شده، مىتوان به موارد زير اشاره كرد: ابرقوه (ابرقو امروزى)، كثه (يزد امروزى)، هرات (كه امروزه به جهت تمايز آن از هرات واقع در خراسان، هرات خرّه يا به اختصار خرّه ناميده مىشود)، اقليد (اين شهر داراى قلعه كهنه و حومهاى بوده است)، سرمق (كه امروزه به آن سرمك گفته مىشود)، بوّان (اين ناحيه در اثر مقدّسى، براى تمييز آن از زمينهاى درّه بوّان واقع در ولايت شاپور، «بوّان کرمان» ناميده شده است)، مرودسف (نويسنده احتمال داده كه شايد ارتباطى بين اين نام و نام مرودشت باشد كه امروزه اسمى است براى ناحيه واقع در كنار قسمت سفلاى رود كر)، برم (كه داراى دو شهر به نامهاى آباده و مهرزنجان است). | از جمله شهرهايى كه در اين قسمت از آنها نام برده شده، مىتوان به موارد زير اشاره كرد: ابرقوه (ابرقو امروزى)، كثه (يزد امروزى)، هرات (كه امروزه به جهت تمايز آن از هرات واقع در خراسان، هرات خرّه يا به اختصار خرّه ناميده مىشود)، اقليد (اين شهر داراى قلعه كهنه و حومهاى بوده است)، سرمق (كه امروزه به آن سرمك گفته مىشود)، بوّان (اين ناحيه در اثر مقدّسى، براى تمييز آن از زمينهاى درّه بوّان واقع در ولايت شاپور، «بوّان کرمان» ناميده شده است)، مرودسف (نويسنده احتمال داده كه شايد ارتباطى بين اين نام و نام مرودشت باشد كه امروزه اسمى است براى ناحيه واقع در كنار قسمت سفلاى رود كر)، برم (كه داراى دو شهر به نامهاى آباده و مهرزنجان است). | ||
اردشيرخرّه در مرتبه دوم توصيف شده است. در ترتيبى كه ابن خردادبه نواحى ولايت فارس را برشمرده، اردشير خرّه، در مرتبه سوّم است كه ناحيه كوچك قباد خرّه را هم جزء آن محسوب كرده است؛ اما نويسنده، اين ناحيه را دومين ولايت بزرگ فارس به شمار آورده كه مركز آن، شهر «جور» بوده است. پايتخت سراسر فارس در دوره اسلامى؛ يعنى شيراز هم از توابع همين ولايت به شمار مىرفته و نويسنده به نقل از [[اصطخری، ابراهیم بن محمد|اصطخرى]] ، اين شهر را از تأسيسات جديد عربها دانسته است. | اردشيرخرّه در مرتبه دوم توصيف شده است. در ترتيبى كه ابن خردادبه نواحى ولايت فارس را برشمرده، اردشير خرّه، در مرتبه سوّم است كه ناحيه كوچك قباد خرّه را هم جزء آن محسوب كرده است؛ اما نويسنده، اين ناحيه را دومين ولايت بزرگ فارس به شمار آورده كه مركز آن، شهر «جور» بوده است. پايتخت سراسر فارس در دوره اسلامى؛ يعنى شيراز هم از توابع همين ولايت به شمار مىرفته و نويسنده به نقل از [[اصطخری، ابراهیم بن محمد|اصطخرى]]، اين شهر را از تأسيسات جديد عربها دانسته است. | ||
از جمله قسمتهاى اين ولايت عبارتند از: توج (كه همچنين توز و طاووس هم ناميده شده و شهر كهنهاى است كه نام آن حتّى در گزارشهاى مربوط به حركت اسكندر مقدونى به صورت «تااوكه» هم آمده است) صمكان (كه درّهاى است بين دو كوه كه رود پرآبى از آن گذشته و قريهها در دو طرف آن به ترتيب قرار گرفته است)، خنيفغان (كه نويسنده معتقد است بايد آن را در شمال يا شمال غرب فيروزآباد جست). | از جمله قسمتهاى اين ولايت عبارتند از: توج (كه همچنين توز و طاووس هم ناميده شده و شهر كهنهاى است كه نام آن حتّى در گزارشهاى مربوط به حركت اسكندر مقدونى به صورت «تااوكه» هم آمده است) صمكان (كه درّهاى است بين دو كوه كه رود پرآبى از آن گذشته و قريهها در دو طرف آن به ترتيب قرار گرفته است)، خنيفغان (كه نويسنده معتقد است بايد آن را در شمال يا شمال غرب فيروزآباد جست). | ||
سوم، به توصيف ولايت دارابگرد (دارابجرد) اختصاص يافته است. بين ولايت اصطخر و اردشير خرّه، زاويه بازى به طرف مشرق ايجاد شده كه اين ولايت در آن قرار دارد. به عقيده [[اصطخری، ابراهیم بن محمد|اصطخرى]] ، دارابگرد سومين ولايت بزرگ فارس مىباشد. نويسنده معتقد است درباره وسعت اين ولايت، عقايد مختلفى وجود دارد. | سوم، به توصيف ولايت دارابگرد (دارابجرد) اختصاص يافته است. بين ولايت اصطخر و اردشير خرّه، زاويه بازى به طرف مشرق ايجاد شده كه اين ولايت در آن قرار دارد. به عقيده [[اصطخری، ابراهیم بن محمد|اصطخرى]]، دارابگرد سومين ولايت بزرگ فارس مىباشد. نويسنده معتقد است درباره وسعت اين ولايت، عقايد مختلفى وجود دارد. | ||
سرزمين «شبانكاره» كه حمدالله قزوينى آن را ذكر كرده است، شامل قسمت بزرگى از ولايت قديم دارابگرد مىشده كه شهر اصلى و مركزى آن را هم دربر مىگرفته است. نويسنده به تبعيت از مقدسى، ثروت سرشار اين ولايت را از لحاظ معادن و اهميّت فراوان محصولات خاص و هواى مساعد و معتدل ستوده است. | سرزمين «شبانكاره» كه حمدالله قزوينى آن را ذكر كرده است، شامل قسمت بزرگى از ولايت قديم دارابگرد مىشده كه شهر اصلى و مركزى آن را هم دربر مىگرفته است. نويسنده به تبعيت از مقدسى، ثروت سرشار اين ولايت را از لحاظ معادن و اهميّت فراوان محصولات خاص و هواى مساعد و معتدل ستوده است. |
ویرایش