پرش به محتوا

پرسمان قرآنی فلسفه احکام: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - ' <ref>' به '<ref>'
جز (جایگزینی متن - '</ref>.' به '</ref>')
جز (جایگزینی متن - ' <ref>' به '<ref>')
خط ۱: خط ۱:
<div class='wikiInfo'>
[[پرونده:NUR19591J1.jpg|بندانگشتی|‏پرسمان قرآنی فلسفه احکام]]
{| class="wikitable aboutBookTable" style="text-align:Right"
|+ |
|-
! نام کتاب!! data-type='bookName'|‏پرسمان قرآنی فلسفه احکام
|-
|نام های دیگر کتاب
|data-type='otherBookNames'|
|-
|پدیدآورندگان
|data-type='authors'|[[هاشمی نشجلی، علی]] (نويسنده)


{{جعبه اطلاعات کتاب
| تصویر =NUR19591J1.jpg
| عنوان =‏پرسمان قرآنی فلسفه احکام
| عنوان‌های دیگر =
| پدیدآوران =
[[هاشمی نشجلی، علی]] (نويسنده)
[[دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم. مرکز فرهنگ و معارف قرآن. گروه پاسخ به پرسش‏ها و شبهات قرآنی]] (تهيه کننده)
[[دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم. مرکز فرهنگ و معارف قرآن. گروه پاسخ به پرسش‏ها و شبهات قرآنی]] (تهيه کننده)
|-
| زبان =فارسی
|زبان  
| کد کنگره =‏BP‎‏ ‎‏99‎‏/‎‏6‎‏ ‎‏/‎‏ﻫ‎‏2‎‏پ‎‏4
|data-type='language'|فارسی
| موضوع =
|-
قرآن - احکام و قوانین - پرسش‏ها و پاسخ‏ها
|کد کنگره  
| ناشر =
|data-type='congeressCode' style='direction:ltr'|‏BP‎‏ ‎‏99‎‏/‎‏6‎‏ ‎‏/‎‏ﻫ‎‏2‎‏پ‎‏4
نشر جمال
|-
| مکان نشر =قم - ایران
|موضوع  
| سال نشر = 1389 هـ.ش  
|data-type='subject'|قرآن - احکام و قوانین - پرسش‏ها و پاسخ‏ها
 
|-
| کد اتوماسیون =AUTOMATIONCODE19591AUTOMATIONCODE
|ناشر  
| چاپ =1
|data-type='publisher'|نشر جمال
| شابک =978-964-202-122-2
|-
| تعداد جلد =1
|مکان نشر  
| کد پدیدآور =
|data-type='publishPlace'|قم - ایران
| پس از =
|-
| پیش از =
|سال نشر  
}}
|data-type='publishYear'| 1389 هـ.ش  
|-class='articleCode'
|کد اتوماسیون
|data-type='automationCode'|AUTOMATIONCODE19591AUTOMATIONCODE
|}
</div>




خط ۵۷: خط ۴۵:
در مورد مباحث اين كتاب چند نكته گفتنى است:
در مورد مباحث اين كتاب چند نكته گفتنى است:


#نام نويسنده بر روى جلد و در صفحه اول به اين صورت «سيد على هاشمى نشلجى» آمده است، ولى در صفحه فهرست‌نويسى پيش از انتشار به‌صورت و نام ديگرى ذكر شده است: «غلامرضا حيدرى ابهرى»! شايسته است اين ناهماهنگى برطرف شود. به نظر مى‌رسد با توجه به آنكه طرح «پرسمان قرآنى فلسفه احكام» به‌صورت گروهى انجام شده و غلامرضا حيدرى ابهرى از زمره همكاران اين طرح بوده <ref>مقدمه كتاب، ص 7 - 8</ref>، ولى بازنويسى نهايى را جناب سيد على هاشمى نشلجى انجام داده <ref>همان، ص 12</ref>؛ پس آنچه بر روى جلد و صفحه اول نوشته شده، صحيح است و ذكر نام جناب آقاى غلامرضا حيدرى ابهرى به‌عنوان پديدآور صحيح نيست.
#نام نويسنده بر روى جلد و در صفحه اول به اين صورت «سيد على هاشمى نشلجى» آمده است، ولى در صفحه فهرست‌نويسى پيش از انتشار به‌صورت و نام ديگرى ذكر شده است: «غلامرضا حيدرى ابهرى»! شايسته است اين ناهماهنگى برطرف شود. به نظر مى‌رسد با توجه به آنكه طرح «پرسمان قرآنى فلسفه احكام» به‌صورت گروهى انجام شده و غلامرضا حيدرى ابهرى از زمره همكاران اين طرح بوده<ref>مقدمه كتاب، ص 7 - 8</ref>، ولى بازنويسى نهايى را جناب سيد على هاشمى نشلجى انجام داده<ref>همان، ص 12</ref>؛ پس آنچه بر روى جلد و صفحه اول نوشته شده، صحيح است و ذكر نام جناب آقاى غلامرضا حيدرى ابهرى به‌عنوان پديدآور صحيح نيست.
#در مقدمه مدير مركز فرهنگ و معارف قرآن پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامى دفتر تبليغات اسلامى حوزه علميه قم كه زمان و مكان نگارش آن مشخص نشده، يادآورى شده است كه افزون بر پاسخگويى به شبهات و پرسش‌هاى گسترده، از اهداف ديگر تدوين اين مجموعه، ارائه گزارشى از تلاش محققان، براى راهيابى به پاسخى گويا و منطبق با سطح علمى ويژگى‌هاى سنى و فضاى روحى و نيازهاى عاطفى پرسشگر است... عطوفت، شيوايى، اتقان، سادگى، اختصار، استناد و نيز ارجاع پرسشگر به نوشته‌هاى قابل فهم و در دسترس، اصول مورد توجه در مسير شكل‌گيرى اين پاسخ‌هاست... <ref>همان، ص 12 - 11</ref>
#در مقدمه مدير مركز فرهنگ و معارف قرآن پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامى دفتر تبليغات اسلامى حوزه علميه قم كه زمان و مكان نگارش آن مشخص نشده، يادآورى شده است كه افزون بر پاسخگويى به شبهات و پرسش‌هاى گسترده، از اهداف ديگر تدوين اين مجموعه، ارائه گزارشى از تلاش محققان، براى راهيابى به پاسخى گويا و منطبق با سطح علمى ويژگى‌هاى سنى و فضاى روحى و نيازهاى عاطفى پرسشگر است... عطوفت، شيوايى، اتقان، سادگى، اختصار، استناد و نيز ارجاع پرسشگر به نوشته‌هاى قابل فهم و در دسترس، اصول مورد توجه در مسير شكل‌گيرى اين پاسخ‌هاست...<ref>همان، ص 12 - 11</ref>
#نويسنده در پاسخ اين پرسش: «مراد از فلسفه احكام چيست»، نوشته: واژه فلسفه كاربردهاى گوناگون و معانى متعددى دارد و... و سرانجام افزوده است: در اين نوشتار مراد از فلسفه، شناخت علت تشريع احكام و نيز بيان برخى مصالح، اهداف و فوايد موضوعات فقهى مى‌باشد. اما مراد از احكام، حكم‌هاى تكليفى حرمت، وجوب، استحباب، كراهت و اباحه است و افزون بر آن، حكم‌هاى وضعى مانند: طهارت، نجاست، صحت و بطلان مى‌باشد... <ref>متن كتاب، ص 15 - 16</ref>
#نويسنده در پاسخ اين پرسش: «مراد از فلسفه احكام چيست»، نوشته: واژه فلسفه كاربردهاى گوناگون و معانى متعددى دارد و... و سرانجام افزوده است: در اين نوشتار مراد از فلسفه، شناخت علت تشريع احكام و نيز بيان برخى مصالح، اهداف و فوايد موضوعات فقهى مى‌باشد. اما مراد از احكام، حكم‌هاى تكليفى حرمت، وجوب، استحباب، كراهت و اباحه است و افزون بر آن، حكم‌هاى وضعى مانند: طهارت، نجاست، صحت و بطلان مى‌باشد...<ref>متن كتاب، ص 15 - 16</ref>
#نويسنده در پاسخ اين پرسش: «آيا مى‌توان در پى درك و فهم فلسفه احكام از قرآن و ساير منابع بود؟ گستره پيگيرى آن تا كجاست»، توضيحاتى در مورد آن، نوشته و بعد افزوده است: ما تنها به اندازه اطلاعات و به ميزان معلومات بشرى در هر عصر و زمان مى‌توانيم فلسفه و اسرار احكام الهى را دريابيم نه همه آنها را و اصولاً با عمق و وسعت آن دستورات و محدوديت علم ما، نبايد غير از اين انتظار داشته باشيم. مفهوم اين سخن اين است كه هرگز نمى‌توانيم اطاعت از اين احكام و دستورات را مشروط به درك و فهم فلسفه آنها كنيم؛ زيرا در اين صورت ادعاى علم نامحدود براى خود كرده‌ايم و دانش خود را در سطح دانش پروردگار آورده‌ايم و اين با هيچ منطقى سازگار نيست... هيچ‌گاه علم به يك حكم شرعى مشروط به فهم فلسفه و حكمت آن نبوده و نيست... <ref>همان، ص 16 - 19</ref>
#نويسنده در پاسخ اين پرسش: «آيا مى‌توان در پى درك و فهم فلسفه احكام از قرآن و ساير منابع بود؟ گستره پيگيرى آن تا كجاست»، توضيحاتى در مورد آن، نوشته و بعد افزوده است: ما تنها به اندازه اطلاعات و به ميزان معلومات بشرى در هر عصر و زمان مى‌توانيم فلسفه و اسرار احكام الهى را دريابيم نه همه آنها را و اصولاً با عمق و وسعت آن دستورات و محدوديت علم ما، نبايد غير از اين انتظار داشته باشيم. مفهوم اين سخن اين است كه هرگز نمى‌توانيم اطاعت از اين احكام و دستورات را مشروط به درك و فهم فلسفه آنها كنيم؛ زيرا در اين صورت ادعاى علم نامحدود براى خود كرده‌ايم و دانش خود را در سطح دانش پروردگار آورده‌ايم و اين با هيچ منطقى سازگار نيست... هيچ‌گاه علم به يك حكم شرعى مشروط به فهم فلسفه و حكمت آن نبوده و نيست...<ref>همان، ص 16 - 19</ref>
#نويسنده چند فايده و كاربرد براى شناخت فلسفه و حكمت احكام از نظر قرآن و روايات، ذكر كرده است: الف)- ايجاد انگيزه مضاعف در ميدان عمل؛ ب)- اثبات حكمت خداوند؛ ج)- شناخت ابعاد اعجازى قرآن... <ref>همان، ص 19 - 21</ref>
#نويسنده چند فايده و كاربرد براى شناخت فلسفه و حكمت احكام از نظر قرآن و روايات، ذكر كرده است: الف)- ايجاد انگيزه مضاعف در ميدان عمل؛ ب)- اثبات حكمت خداوند؛ ج)- شناخت ابعاد اعجازى قرآن...<ref>همان، ص 19 - 21</ref>
#نويسنده، برخى از فلسفه‌ها و حكمت‌هاى زيارت قبور اهل‌بيت(ع) را چنين بيان كرده است: الف)- تجديد ميثاق با پيامبر و امامان و قدردانى از فداكارى آنان؛ ب)- دعا براى برآورده شدن حاجت‌ها و راز و نياز؛ ج)- زنده كردن ياد آخرت، ايمان و عمل صالح...؛ د)- استفاده از خانه‌هاى نورانى و مراقد مطهر پيامبر(ص) و امامان(ع)؛ ه‍)- بزرگداشت شعائر الهى و... <ref>ر. ك.: همان، ص 109 - 111</ref>
#نويسنده، برخى از فلسفه‌ها و حكمت‌هاى زيارت قبور اهل‌بيت(ع) را چنين بيان كرده است: الف)- تجديد ميثاق با پيامبر و امامان و قدردانى از فداكارى آنان؛ ب)- دعا براى برآورده شدن حاجت‌ها و راز و نياز؛ ج)- زنده كردن ياد آخرت، ايمان و عمل صالح...؛ د)- استفاده از خانه‌هاى نورانى و مراقد مطهر پيامبر(ص) و امامان(ع)؛ ه‍)- بزرگداشت شعائر الهى و...<ref>ر. ك.: همان، ص 109 - 111</ref>
#پرسش‌ها و پاسخ‌هاى مطرح‌شده در اثر حاضر از نظر كيفيت، يكسان نيست؛ به‌طورى‌كه برخى ساده هستند <ref>به‌عنوان مثال، پرسش از اهميت و جايگاه قرض الحسنه، ر. ك.: همان، ص 210</ref> و بعضى متوسط <ref>به‌عنوان مثال، پرسش از حكمت شكسته شدن نمازهاى ظهر و عصر و عشا در مسافرت، ر. ك.: همان، ص 73</ref> و برخى پيچيده و فنى <ref>به‌عنوان مثال، پرسش از حكم سنگين براى مرتدّ ر. ك.: همان، ص 189</ref>
#پرسش‌ها و پاسخ‌هاى مطرح‌شده در اثر حاضر از نظر كيفيت، يكسان نيست؛ به‌طورى‌كه برخى ساده هستند<ref>به‌عنوان مثال، پرسش از اهميت و جايگاه قرض الحسنه، ر. ك.: همان، ص 210</ref> و بعضى متوسط<ref>به‌عنوان مثال، پرسش از حكمت شكسته شدن نمازهاى ظهر و عصر و عشا در مسافرت، ر. ك.: همان، ص 73</ref> و برخى پيچيده و فنى<ref>به‌عنوان مثال، پرسش از حكم سنگين براى مرتدّ ر. ك.: همان، ص 189</ref>
#نويسنده در پاسخ اين پرسش كه: «آيا برده‌دارى مورد تأييد اسلام است»، نوشته است: قرآن كريم اساس دعوت دينى را بر اين نهاده است كه همه انسان‌ها بندگان خدا هستند؛ حتى علاوه بر انسان، فرشتگان و جنّ را نيز همين گونه توصيف كرده است؛ زيرا خداوند به معناى واقعى كلمه مالك هر چيزى است... دين اسلام قانونى به نام برده‌دارى تأسيس نكرد، بلكه از سه روش (1. زور و قلدرى؛ 2. داشتن ولايت ارث و شوهرى و غيره؛ 3. جنگ)، دو روش نخست را ردّ و يك روش را تحت شرايطى امضا كرد تا به‌مرور زمان و با شرايطى كه قرار داده است، زمينه‌هاى آن نوع برده‌دارى را هم از بين ببرد... و اما اينكه چرا اسلام راه سوم برده‌گيرى را به‌طور كلى مردود ندانست، بلكه تضييقاتى در آن ايجاد كرد؟ بدان سبب بود كه اولاً اصلاح عادات غلط به زمان نيازمند است؛ ثانياً در آن زمان بردگان فراوانى وجود داشتند و... آنان كسب و كار مستقلى نداشتند و... <ref>ر. ك.: همان، ص 201 - 207</ref>
#نويسنده در پاسخ اين پرسش كه: «آيا برده‌دارى مورد تأييد اسلام است»، نوشته است: قرآن كريم اساس دعوت دينى را بر اين نهاده است كه همه انسان‌ها بندگان خدا هستند؛ حتى علاوه بر انسان، فرشتگان و جنّ را نيز همين گونه توصيف كرده است؛ زيرا خداوند به معناى واقعى كلمه مالك هر چيزى است... دين اسلام قانونى به نام برده‌دارى تأسيس نكرد، بلكه از سه روش (1. زور و قلدرى؛ 2. داشتن ولايت ارث و شوهرى و غيره؛ 3. جنگ)، دو روش نخست را ردّ و يك روش را تحت شرايطى امضا كرد تا به‌مرور زمان و با شرايطى كه قرار داده است، زمينه‌هاى آن نوع برده‌دارى را هم از بين ببرد... و اما اينكه چرا اسلام راه سوم برده‌گيرى را به‌طور كلى مردود ندانست، بلكه تضييقاتى در آن ايجاد كرد؟ بدان سبب بود كه اولاً اصلاح عادات غلط به زمان نيازمند است؛ ثانياً در آن زمان بردگان فراوانى وجود داشتند و... آنان كسب و كار مستقلى نداشتند و...<ref>ر. ك.: همان، ص 201 - 207</ref>


== وضعيت كتاب ==
== وضعيت كتاب ==




اين اثر داراى فهرست مطالب <ref>مقدمه كتاب، ص 5 - 6</ref> و نيز فهرست منابع <ref>متن كتاب، ص 224 - 228</ref> است، ولى فهرست‌هاى فنّى ديگر (آيات، روايات، اعلام، كتاب‌ها و...) براى آن فراهم نشده است.
اين اثر داراى فهرست مطالب<ref>مقدمه كتاب، ص 5 - 6</ref> و نيز فهرست منابع<ref>متن كتاب، ص 224 - 228</ref> است، ولى فهرست‌هاى فنّى ديگر (آيات، روايات، اعلام، كتاب‌ها و...) براى آن فراهم نشده است.


در فهرست منابع، مشخصات كتاب‌هاى مورد استفاده به‌صورت كامل ذكر شده است، جز آنكه نويسنده در مواردى به نام كتاب و نويسنده اكتفا كرده و ساير اطلاعات كتاب‌شناختى را فراموش كرده است <ref>مثلاً ر. ك.: همان ص 225، شماره 28 و 29 و ص 226، شماره‌هاى 47 و...</ref>
در فهرست منابع، مشخصات كتاب‌هاى مورد استفاده به‌صورت كامل ذكر شده است، جز آنكه نويسنده در مواردى به نام كتاب و نويسنده اكتفا كرده و ساير اطلاعات كتاب‌شناختى را فراموش كرده است<ref>مثلاً ر. ك.: همان ص 225، شماره 28 و 29 و ص 226، شماره‌هاى 47 و...</ref>


نويسنده از موضوعات آموزشى و تكميل‌كننده مانند جدول و نمودار و... در اثر حاضر متأسفانه هيچ استفاده‌اى نكرده است. غالب پاورقى‌هاى كتاب به‌صورت استنادى است و در آن نام و نشان سوره‌ها، آيات و روايات آمده <ref>به‌عنوان مثال، ر. ك.: همان، ص 17، پاورقى 1 و 2 و...</ref> و يا مشخصات و شماره جلد و صفحه كتب كلامى و تفسيرى و روايى و... ذكر شده است <ref>به‌عنوان مثال، ر. ك.: همان، ص 17، پاورقى 3 و...</ref> البته نويسنده گاهى پاورقى‌هاى توضيحى نيز آورده است <ref>به‌طور مثال، ر. ك.: همان، ص 116، پاورقى 3</ref>
نويسنده از موضوعات آموزشى و تكميل‌كننده مانند جدول و نمودار و... در اثر حاضر متأسفانه هيچ استفاده‌اى نكرده است. غالب پاورقى‌هاى كتاب به‌صورت استنادى است و در آن نام و نشان سوره‌ها، آيات و روايات آمده<ref>به‌عنوان مثال، ر. ك.: همان، ص 17، پاورقى 1 و 2 و...</ref> و يا مشخصات و شماره جلد و صفحه كتب كلامى و تفسيرى و روايى و... ذكر شده است<ref>به‌عنوان مثال، ر. ك.: همان، ص 17، پاورقى 3 و...</ref> البته نويسنده گاهى پاورقى‌هاى توضيحى نيز آورده است<ref>به‌طور مثال، ر. ك.: همان، ص 116، پاورقى 3</ref>


==پانويس ==
==پانويس ==
خط ۸۲: خط ۷۰:




== پیوندها ==
 


[[رده:کتاب‌شناسی]]
[[رده:کتاب‌شناسی]]
۶۱٬۱۸۹

ویرایش