۶۱٬۱۸۹
ویرایش
جز (جایگزینی متن - ' ،' به '،') |
جز (جایگزینی متن - ' <ref>' به '<ref>') |
||
خط ۴۰: | خط ۴۰: | ||
'''احمد بن محمد بن محمد طوسى غزالى'''، مؤلف، واعظ و عارف برجسته قرن پنجم و ششم و برادر كوچكتر ابوحامد محمد غزالى، بود. كنيه وى، ابوالفتوح و القابش مجد الدين، زين الدين و حجتالاسلام بود <ref>ابن خلكان، ج 1، ص 97؛ سبكى، ج 6، ص 60 و 62</ref> | '''احمد بن محمد بن محمد طوسى غزالى'''، مؤلف، واعظ و عارف برجسته قرن پنجم و ششم و برادر كوچكتر ابوحامد محمد غزالى، بود. كنيه وى، ابوالفتوح و القابش مجد الدين، زين الدين و حجتالاسلام بود<ref>ابن خلكان، ج 1، ص 97؛ سبكى، ج 6، ص 60 و 62</ref> | ||
تاريخ و محل تولد او در منابع ذكر نشده، اما چون زندگى و تحصيلات اين دو برادر به هم نزديك بوده، بر اساس تاريخ و محل تولد محمد، احتمالا احمد نيز در طابران طوس و دو سه سالى پس از برادرش محمد، در452 يا 453 به دنيا آمده است <ref>پورجوادى، 1384ش، ص 167</ref> | تاريخ و محل تولد او در منابع ذكر نشده، اما چون زندگى و تحصيلات اين دو برادر به هم نزديك بوده، بر اساس تاريخ و محل تولد محمد، احتمالا احمد نيز در طابران طوس و دو سه سالى پس از برادرش محمد، در452 يا 453 به دنيا آمده است<ref>پورجوادى، 1384ش، ص 167</ref> | ||
اين دو برادر در كودكى پدرشان را از دست دادند و گفته شده است كه پدرشان پيش از درگذشت، تربيت فرزندانش را به مردى زاهد و متقى به نام احمد رادكانى سپرد. در طوس بود كه احمد، مانند برادرش، تحصيلات مقدماتى خود را در فقه به پايان رساند و هنوز جوان بود كه به تصوف گراييد <ref>ابن جوزى، ج 17، ص 237؛ سبكى، ج 6، ص 60، 193-195</ref> | اين دو برادر در كودكى پدرشان را از دست دادند و گفته شده است كه پدرشان پيش از درگذشت، تربيت فرزندانش را به مردى زاهد و متقى به نام احمد رادكانى سپرد. در طوس بود كه احمد، مانند برادرش، تحصيلات مقدماتى خود را در فقه به پايان رساند و هنوز جوان بود كه به تصوف گراييد<ref>ابن جوزى، ج 17، ص 237؛ سبكى، ج 6، ص 60، 193-195</ref> | ||
احمد ابتدا مريد ابوبكر نساج طوسى شد كه با چهار واسطه شاگرد جنيد است <ref>جامى، ص 379، 559</ref> احتمالاً احمد تا 487 كه ابوبكر نساج درگذشت، نزد وى بود و وقتى هم كه برادرش در 488 او را به جاى خود در نظاميه بغداد گذاشت، احمد در تصوف شهرت يافته بود <ref>ابن خلكان، ج 1، ص 97؛ سبكى، ج 6، ص 61، 197؛ [[خواندمیر، غیاثالدین بن همامالدین|خواندمير]]، ج 2، ص 317</ref> | احمد ابتدا مريد ابوبكر نساج طوسى شد كه با چهار واسطه شاگرد جنيد است<ref>جامى، ص 379، 559</ref> احتمالاً احمد تا 487 كه ابوبكر نساج درگذشت، نزد وى بود و وقتى هم كه برادرش در 488 او را به جاى خود در نظاميه بغداد گذاشت، احمد در تصوف شهرت يافته بود<ref>ابن خلكان، ج 1، ص 97؛ سبكى، ج 6، ص 61، 197؛ [[خواندمیر، غیاثالدین بن همامالدین|خواندمير]]، ج 2، ص 317</ref> | ||
غزالى در بغداد و شهرهاى ديگر به فارسى و عربى مجالس وعظ داشت و چندان در وعظ بليغ و فصيح بود كه نه تنها عوام از مجالس او استقبال مىكردند، بلكه علما و دانشمندان نيز در آن حاضر مىشدند <ref>سبكى، ج 6، ص 60؛ ابن حجر، ج 1، ص 647</ref> از جمله مجالس مشهور غزالى، مجلس وعظ وى نزد سلطان محمود سلجوقى بود كه در ازاى آن، سلطان به او هزار دينار داد <ref>ابن جوزى، همان جا؛ ذهبى، ج 4، ص 46</ref> البته برخى، احاديث و اخبارى را كه غزالى در مجالس وعظ به آنها استناد مىجست، صحيح ندانستهاند <ref>ابن اثير، ج 10، ص 640؛ ابن حجر، ج 1، ص 647</ref> از جمله [[ابن جوزی، عبدالرحمن بن علی|ابن جوزى]] <ref> ج 17، ص 238</ref> با آنكه او را در وعظ بسيار توانا مىداند، احاديثش را موضوعه و معانى مطرحشده در آن را فاسد مىشمرد. | غزالى در بغداد و شهرهاى ديگر به فارسى و عربى مجالس وعظ داشت و چندان در وعظ بليغ و فصيح بود كه نه تنها عوام از مجالس او استقبال مىكردند، بلكه علما و دانشمندان نيز در آن حاضر مىشدند<ref>سبكى، ج 6، ص 60؛ ابن حجر، ج 1، ص 647</ref> از جمله مجالس مشهور غزالى، مجلس وعظ وى نزد سلطان محمود سلجوقى بود كه در ازاى آن، سلطان به او هزار دينار داد<ref>ابن جوزى، همان جا؛ ذهبى، ج 4، ص 46</ref> البته برخى، احاديث و اخبارى را كه غزالى در مجالس وعظ به آنها استناد مىجست، صحيح ندانستهاند<ref>ابن اثير، ج 10، ص 640؛ ابن حجر، ج 1، ص 647</ref> از جمله [[ابن جوزی، عبدالرحمن بن علی|ابن جوزى]]<ref> ج 17، ص 238</ref> با آنكه او را در وعظ بسيار توانا مىداند، احاديثش را موضوعه و معانى مطرحشده در آن را فاسد مىشمرد. | ||
بيشتر تذكرهنويسان <ref>يافعى، ج 3، ص 224؛ سبكى، ج 6، ص 61؛ حكيم، ص 666</ref> غزالى را فقيهى خواندهاند كه وعظش بر فقاهتش غلبه كرد و ديگر فضائلش تحتالشعاع وعظ قرار گرفت و مغفول واقع شد. | بيشتر تذكرهنويسان<ref>يافعى، ج 3، ص 224؛ سبكى، ج 6، ص 61؛ حكيم، ص 666</ref> غزالى را فقيهى خواندهاند كه وعظش بر فقاهتش غلبه كرد و ديگر فضائلش تحتالشعاع وعظ قرار گرفت و مغفول واقع شد. | ||
احمد در كسوت صوفى و واعظ به شهرها و روستاهاى بسيارى در خراسان، آذربايجان و منطقه جبال و عراق سفر مىكرد، براى مردم وعظ مىگفت و به دستگيرى مستعدان مىپرداخت. در هر شهرى نيز علاقهمندان بسيار مىيافت و مردم براى شنيدن سخنانش به مجالس وعظ وى هجوم مىآوردند <ref>سهروردى، ص 68؛ سبكى، ج 6، ص 60، 62، 201</ref> گفتهاند كه غالبا در وعظ به خود وى هم حالى دست مىداد و مردم نيز چندان به هيجان مىآمدند كه فرياد مىكشيدند، جامه بر تن مىدريدند و جوانان در مجلس وى توبه مىكردند <ref>غزالى، 1376ش، ص 6، 42-43؛ ابن مستوفى، همان جا؛ سبكى، ج 6، ص 62</ref> | احمد در كسوت صوفى و واعظ به شهرها و روستاهاى بسيارى در خراسان، آذربايجان و منطقه جبال و عراق سفر مىكرد، براى مردم وعظ مىگفت و به دستگيرى مستعدان مىپرداخت. در هر شهرى نيز علاقهمندان بسيار مىيافت و مردم براى شنيدن سخنانش به مجالس وعظ وى هجوم مىآوردند<ref>سهروردى، ص 68؛ سبكى، ج 6، ص 60، 62، 201</ref> گفتهاند كه غالبا در وعظ به خود وى هم حالى دست مىداد و مردم نيز چندان به هيجان مىآمدند كه فرياد مىكشيدند، جامه بر تن مىدريدند و جوانان در مجلس وى توبه مىكردند<ref>غزالى، 1376ش، ص 6، 42-43؛ ابن مستوفى، همان جا؛ سبكى، ج 6، ص 62</ref> | ||
بدين ترتيب، غزالى به سبب سفرهاى بسيار و مجالس وعظى كه در بلاد اسلامى برپا كرد، نه تنها در زمان حيات خود شناخته شده بود، بلكه شاگردان و مريدان بسيار گرد خود جمع آورد. از جمله شاگردان وى در فقه و حديث، اين اشخاص بودند: | بدين ترتيب، غزالى به سبب سفرهاى بسيار و مجالس وعظى كه در بلاد اسلامى برپا كرد، نه تنها در زمان حيات خود شناخته شده بود، بلكه شاگردان و مريدان بسيار گرد خود جمع آورد. از جمله شاگردان وى در فقه و حديث، اين اشخاص بودند: | ||
«[[ابن شهرآشوب، محمد بن علی|ابن شهرآشوب]]» (متوفى 588)، از محدثان بزرگ شيعه <ref>[[ابن شهرآشوب]]، ج 1، ص 9؛ افندى اصفهانى، ج 5، ص 125</ref>؛ «ابوالقاسم عمر بن محمد بن احمد بن عكرمه»، معروف به ابن برزى، فقيه شافعى (متوفى 560) <ref>ابن خلكان، ج 3، ص 444</ref> و «عبدالواحد آمدى» (متوفى 550)، مؤلف غرر الحكم و درر الكلم <ref>حاجى خليفه، ج 1، س 616</ref> | «[[ابن شهرآشوب، محمد بن علی|ابن شهرآشوب]]» (متوفى 588)، از محدثان بزرگ شيعه<ref>[[ابن شهرآشوب]]، ج 1، ص 9؛ افندى اصفهانى، ج 5، ص 125</ref>؛ «ابوالقاسم عمر بن محمد بن احمد بن عكرمه»، معروف به ابن برزى، فقيه شافعى (متوفى 560)<ref>ابن خلكان، ج 3، ص 444</ref> و «عبدالواحد آمدى» (متوفى 550)، مؤلف غرر الحكم و درر الكلم<ref>حاجى خليفه، ج 1، س 616</ref> | ||
از جمله مشهورترين مريدان وى نيز [[عینالقضاة، عبدالله بن محمد|عين القضات همدانى]] و ابونجيب سهروردى بودند <ref>جامى، ص 418، 420</ref> | از جمله مشهورترين مريدان وى نيز [[عینالقضاة، عبدالله بن محمد|عين القضات همدانى]] و ابونجيب سهروردى بودند<ref>جامى، ص 418، 420</ref> | ||
تاريخ وفات غزالى را بنا بر برخى منابع در 517 <ref>رافعى، ج 2، ص 160-161؛ جامى، ص 380؛ [[خواندمیر، غیاثالدین بن همامالدین|خواندمير]]، ج 2، ص 319</ref>، اما بنا بر اكثر منابع در 520 <ref>ابن جوزى، ج 17، ص 240؛ ابن خلكان، ج 1، ص 98؛ ذهبى، ج 4، ص 45؛ يافعى، ج 3، ص 224-225</ref> ذكر كردهاند. وى در قزوين وفات يافت و در همان جا در محلهاى كه امروزه احمديه ناميده مىشود، به خاك سپرده شد <ref>[[مستوفی، حمدالله|حمد الله مستوفى]]، ص 783-784، 790؛ جامى، همان جا؛ قس اوحدى بليانى، ج 1، ص 255 كه مرقد وى را در بروجرد دانسته است</ref> | تاريخ وفات غزالى را بنا بر برخى منابع در 517<ref>رافعى، ج 2، ص 160-161؛ جامى، ص 380؛ [[خواندمیر، غیاثالدین بن همامالدین|خواندمير]]، ج 2، ص 319</ref>، اما بنا بر اكثر منابع در 520<ref>ابن جوزى، ج 17، ص 240؛ ابن خلكان، ج 1، ص 98؛ ذهبى، ج 4، ص 45؛ يافعى، ج 3، ص 224-225</ref> ذكر كردهاند. وى در قزوين وفات يافت و در همان جا در محلهاى كه امروزه احمديه ناميده مىشود، به خاك سپرده شد<ref>[[مستوفی، حمدالله|حمد الله مستوفى]]، ص 783-784، 790؛ جامى، همان جا؛ قس اوحدى بليانى، ج 1، ص 255 كه مرقد وى را در بروجرد دانسته است</ref> | ||
== آثار == | == آثار == |
ویرایش