پرش به محتوا

زمزم: تفاوت میان نسخه‌ها

۱۳ بایت حذف‌شده ،  ‏۱ ژوئن ۲۰۱۷
جز
جایگزینی متن - ' <ref>' به '<ref>'
جز (جایگزینی متن - '</ref> ' به '</ref>')
جز (جایگزینی متن - ' <ref>' به '<ref>')
خط ۳۹: خط ۳۹:




'''زمزم''' نوشته محمدتقى رهبر، مشتمل بر پنج مقاله درباره پيشينه چشمه زمزم در مكه است كه پيش از آن در فصلنامه «ميقات حج» و اكنون در قالب كتاب منتشر شده است <ref>مقدمه، ص14</ref>
'''زمزم''' نوشته محمدتقى رهبر، مشتمل بر پنج مقاله درباره پيشينه چشمه زمزم در مكه است كه پيش از آن در فصلنامه «ميقات حج» و اكنون در قالب كتاب منتشر شده است<ref>مقدمه، ص14</ref>


== ساختار ==
== ساختار ==
خط ۴۹: خط ۴۹:




پيوند زمزم و كوثر، عنوان اولين فصل از كتاب است. پيوندى است ميان زمزم و كوثر كه يكى در زمين و جوار كعبه جاى دارد و ديگرى در بهشت برين قرار گرفته است... بارى، اگر زمزم با درخشش زيبايى كه در كتاب حج دارد، نام ابراهيم و اسماعيل و مادر موحدى چون هاجر را تداعى مى‌كند و يادآور پايدارى آن مناديان توحيد در اعماق تاريك تاريخ است، كوثر تذكار نام محمد(ص) و على(ع) و شجره طيبه نبوى و علوى است كه در آن سرزمين پاك روييده... <ref>ر.ك: متن كتاب، ص24</ref>
پيوند زمزم و كوثر، عنوان اولين فصل از كتاب است. پيوندى است ميان زمزم و كوثر كه يكى در زمين و جوار كعبه جاى دارد و ديگرى در بهشت برين قرار گرفته است... بارى، اگر زمزم با درخشش زيبايى كه در كتاب حج دارد، نام ابراهيم و اسماعيل و مادر موحدى چون هاجر را تداعى مى‌كند و يادآور پايدارى آن مناديان توحيد در اعماق تاريك تاريخ است، كوثر تذكار نام محمد(ص) و على(ع) و شجره طيبه نبوى و علوى است كه در آن سرزمين پاك روييده...<ref>ر.ك: متن كتاب، ص24</ref>


براى چاه زمزم، به‌جز نام مشهور آن، نام‌هاى ديگرى در كتب لغت و حديث و سيره آورده‌اند كه در اينجا مشهورترين آنها را مى‌آوريم: [[ابن منظور، محمد بن مکرم|ابن منظور]] در «[[لسان العرب]]» گويد: زمزم را يازده نام است كه عبارتند از: «زمزم»، «مكتومه»، «مضنونه»، «شباعَه»، «سُقيا»، «الرَّواء»، «ركضة جبرئيل»، «هزمة جبرئيل»، «شفاء سقم»، «طعام طعم» و «حفيرة عبدالمطلب» <ref>همان، ص30</ref>
براى چاه زمزم، به‌جز نام مشهور آن، نام‌هاى ديگرى در كتب لغت و حديث و سيره آورده‌اند كه در اينجا مشهورترين آنها را مى‌آوريم: [[ابن منظور، محمد بن مکرم|ابن منظور]] در «[[لسان العرب]]» گويد: زمزم را يازده نام است كه عبارتند از: «زمزم»، «مكتومه»، «مضنونه»، «شباعَه»، «سُقيا»، «الرَّواء»، «ركضة جبرئيل»، «هزمة جبرئيل»، «شفاء سقم»، «طعام طعم» و «حفيرة عبدالمطلب»<ref>همان، ص30</ref>


روايات متواتر و تأييد مورخان، تاريخچه چشمه زمزم را به دوران حضرت ابراهيم و اسماعيل(ع) مى‌رسانند. بااين‌حال، نويسنده به شعرى از خويلد بن اسد بن عبدالعزى كه پيشينه زمزم را به عهد آدم(ع) رسانده اشاره كرده و آن را تنها منبع اين ديدگاه مى‌داند <ref>ر.ك: همان، ص49</ref>
روايات متواتر و تأييد مورخان، تاريخچه چشمه زمزم را به دوران حضرت ابراهيم و اسماعيل(ع) مى‌رسانند. بااين‌حال، نويسنده به شعرى از خويلد بن اسد بن عبدالعزى كه پيشينه زمزم را به عهد آدم(ع) رسانده اشاره كرده و آن را تنها منبع اين ديدگاه مى‌داند<ref>ر.ك: همان، ص49</ref>


ديگر موضوع كتاب با عنوان تبرك و استشفاء به زمزم با حديثى از [[امام على(ع)|اميرالمؤمنين(ع)]] آغاز شده كه: «بهترين آب بر روى زمين آب زمزم است». تبرّك جستن و استشفا به آن، براى دردهاى جسمى و روحى، از سنّت‌هاى حسنه‌اى است كه از ديرباز مورد توجّه بوده و تجربه شده است. از برخى روايات تاريخى نيز استفاده مى‌شود كه آثار و بركات زمزم، قبل از اسلام و در ميان ساير ملل نيز مورد توجّه و عنايت بوده است <ref>ر.ك: همان، ص95</ref>
ديگر موضوع كتاب با عنوان تبرك و استشفاء به زمزم با حديثى از [[امام على(ع)|اميرالمؤمنين(ع)]] آغاز شده كه: «بهترين آب بر روى زمين آب زمزم است». تبرّك جستن و استشفا به آن، براى دردهاى جسمى و روحى، از سنّت‌هاى حسنه‌اى است كه از ديرباز مورد توجّه بوده و تجربه شده است. از برخى روايات تاريخى نيز استفاده مى‌شود كه آثار و بركات زمزم، قبل از اسلام و در ميان ساير ملل نيز مورد توجّه و عنايت بوده است<ref>ر.ك: همان، ص95</ref>


«زمزم در تحولات تاريخ» عنوان يكى ديگر از مباحث كتاب است. نويسنده با استفاده از مستندات تاريخى، اين موضوع را در سه دوره بررسى كرده است. زمزم در دوران ابراهيم و اسماعيل، زمزم پس از اسماعيل و عبدالمطلب و حفر زمزم. از روايات چنين برمى‌آيد كه ابراهيم و اسماعيل اين چشمه را به‌صورت چاهى درآوردند تا از دستبرد حوادث مصون بماند و آب آن فزونى گيرد و كفاف ساكنان و مسافران را بدهد. فاكهى، تاريخ‌نگار مكه نيز از حفر زمزم به‌وسيله ابراهيم سخن گفته است <ref>همان، ص133</ref>
«زمزم در تحولات تاريخ» عنوان يكى ديگر از مباحث كتاب است. نويسنده با استفاده از مستندات تاريخى، اين موضوع را در سه دوره بررسى كرده است. زمزم در دوران ابراهيم و اسماعيل، زمزم پس از اسماعيل و عبدالمطلب و حفر زمزم. از روايات چنين برمى‌آيد كه ابراهيم و اسماعيل اين چشمه را به‌صورت چاهى درآوردند تا از دستبرد حوادث مصون بماند و آب آن فزونى گيرد و كفاف ساكنان و مسافران را بدهد. فاكهى، تاريخ‌نگار مكه نيز از حفر زمزم به‌وسيله ابراهيم سخن گفته است<ref>همان، ص133</ref>


اسماعيل ذبيح، بيش از صد سال در جوار حرم زيست تا روزى كه بدرود حيات گفت و در جوار كعبه و در حجر اسماعيل آرميد و فرزندان اسماعيل در آن سرزمين مأوى گزيدند و قبايل «جرهم» كه پيوند سببى با اسماعيل و با فرزندان اسماعيل برقرار كرده بودند، جامعه شهر مكّه را تشكيل دادند و آب زمزم همچنان سرچشمه حيات مكّيان بود، اما از آنجا كه نسل‌ها و جامعه‌ها از آفات اعتقادى و اخلاقى همواره سالم نمى‌ماند، جرهم نيز از صراط مستقيمِ ترسيم‌شده به‌وسيله ابراهيم و اسماعيل منحرف شدند و نعمت خداوندى را ناسپاسى كردند و سرانجام آن ناسپاسى اين شد كه نعمت حق زوال پذيرد <ref>همان، ص136</ref>
اسماعيل ذبيح، بيش از صد سال در جوار حرم زيست تا روزى كه بدرود حيات گفت و در جوار كعبه و در حجر اسماعيل آرميد و فرزندان اسماعيل در آن سرزمين مأوى گزيدند و قبايل «جرهم» كه پيوند سببى با اسماعيل و با فرزندان اسماعيل برقرار كرده بودند، جامعه شهر مكّه را تشكيل دادند و آب زمزم همچنان سرچشمه حيات مكّيان بود، اما از آنجا كه نسل‌ها و جامعه‌ها از آفات اعتقادى و اخلاقى همواره سالم نمى‌ماند، جرهم نيز از صراط مستقيمِ ترسيم‌شده به‌وسيله ابراهيم و اسماعيل منحرف شدند و نعمت خداوندى را ناسپاسى كردند و سرانجام آن ناسپاسى اين شد كه نعمت حق زوال پذيرد<ref>همان، ص136</ref>


عبدالمطلب نياى گرامى پيامبر اكرم(ص) چهره برجسته بنى‌هاشم و قريش و برترين مرد موجه مكه بود كه سقايت حاجيان را بر عهده داشت. مقام و منزلت عبدالمطلب، علاوه بر شخصيت خانوادگى‌اش، ايمان و شجاعت و بزرگوارى و كياست او بود كه جايگاه اجتماعى او را در ميان مكّيان و اعراب منطقه موجّه مى‌ساخت و داستان گفتگوى او با ابرهه كه به قصد ويران كردن مكّه آمده بود، در تواريخ معروف است، كه از عظمت اين شخيصت و روح بلند او حكايت دارد.
عبدالمطلب نياى گرامى پيامبر اكرم(ص) چهره برجسته بنى‌هاشم و قريش و برترين مرد موجه مكه بود كه سقايت حاجيان را بر عهده داشت. مقام و منزلت عبدالمطلب، علاوه بر شخصيت خانوادگى‌اش، ايمان و شجاعت و بزرگوارى و كياست او بود كه جايگاه اجتماعى او را در ميان مكّيان و اعراب منطقه موجّه مى‌ساخت و داستان گفتگوى او با ابرهه كه به قصد ويران كردن مكّه آمده بود، در تواريخ معروف است، كه از عظمت اين شخيصت و روح بلند او حكايت دارد.


به همين دلايل بود كه خداوند افتخار حفر زمزم و سقايت حاجيان را به او ارزانى داشت. درست متعاقب پايدارى‌اش در حرم و وفادارى‌اش نسبت به بيت‌اللَّه بود كه آن خواب تاريخى را ديد و هاتفى وى را مأمور حفر زمزم ساخت. در خصوص اقدام عبدالمطلب به حفر زمزم و مقدّمات آن، برخى تاريخ‌نگاران چنين گفته‌اند: عبدالمطلب، بزرگ قريش بود و سقايت حاجيان را بر عهده داشت و از چاه‌هاى اطراف مكه با شتران خود آب مى‌آورد و به زائران بيت مى‌نوشاند <ref>همان، ص141-144</ref>هرچند براى حفر زمزم توسط عبدالمطلب تاريخ دقيقى ذكر نشده، اما برخى از محققان كوشيده‌اند تاريخ حفر زمزم توسط عبدالمطلب را با مقايسه ميلاد پيامبر(ص) در سال عام‌الفيل و مانند آن روشن سازند <ref>ر.ك: همان، ص156</ref>
به همين دلايل بود كه خداوند افتخار حفر زمزم و سقايت حاجيان را به او ارزانى داشت. درست متعاقب پايدارى‌اش در حرم و وفادارى‌اش نسبت به بيت‌اللَّه بود كه آن خواب تاريخى را ديد و هاتفى وى را مأمور حفر زمزم ساخت. در خصوص اقدام عبدالمطلب به حفر زمزم و مقدّمات آن، برخى تاريخ‌نگاران چنين گفته‌اند: عبدالمطلب، بزرگ قريش بود و سقايت حاجيان را بر عهده داشت و از چاه‌هاى اطراف مكه با شتران خود آب مى‌آورد و به زائران بيت مى‌نوشاند<ref>همان، ص141-144</ref>هرچند براى حفر زمزم توسط عبدالمطلب تاريخ دقيقى ذكر نشده، اما برخى از محققان كوشيده‌اند تاريخ حفر زمزم توسط عبدالمطلب را با مقايسه ميلاد پيامبر(ص) در سال عام‌الفيل و مانند آن روشن سازند<ref>ر.ك: همان، ص156</ref>


منابع طبيعى زمزم و آب‌هاى مكه آخرين فصل كتاب است. هرچند منبع اصلى زمزم، چشمه فيض ربّانى است كه در دل صحراى سوزان جوشيده است و تا قيامت نخواهد خشكيد و از اين بابت جاى سخن نيست، امّا از لحاظ طبيعى و جغرافيايى قابل ذكر است كه در سرزمين مكّه چاه‌هاى متعددى نيز وجود داشته كه مردم اين سرزمين براى خود و مزارع و احشامشان از آن استفاده مى‌كردند و زائران بيت‌اللَّه بدان وسيله نيازشان را رفع مى‌نمودند <ref>همان، ص163</ref>باران‌ها و سيل‌ها و چشمه‌ها و چاه‌هاى ديگر مكه در منابع تاريخى ذكر شده و نويسنده آنها را مورد بررسى قرار داده است <ref>ر.ك: همان، ص172-165</ref>
منابع طبيعى زمزم و آب‌هاى مكه آخرين فصل كتاب است. هرچند منبع اصلى زمزم، چشمه فيض ربّانى است كه در دل صحراى سوزان جوشيده است و تا قيامت نخواهد خشكيد و از اين بابت جاى سخن نيست، امّا از لحاظ طبيعى و جغرافيايى قابل ذكر است كه در سرزمين مكّه چاه‌هاى متعددى نيز وجود داشته كه مردم اين سرزمين براى خود و مزارع و احشامشان از آن استفاده مى‌كردند و زائران بيت‌اللَّه بدان وسيله نيازشان را رفع مى‌نمودند<ref>همان، ص163</ref>باران‌ها و سيل‌ها و چشمه‌ها و چاه‌هاى ديگر مكه در منابع تاريخى ذكر شده و نويسنده آنها را مورد بررسى قرار داده است<ref>ر.ك: همان، ص172-165</ref>


نويسنده مقدار مواد معدنى زمزم و نيز شيوه پاك‌سازى امروزه آن را نيز مورد بحث قرار داده است. درباره بهداشتى كردن آب زمزم مى‌خوانيم: «درهرحال، براى رفع احتمالات در خصوص آلودگى آب زمزم با عوامل خارجى يا نفوذ آب‌ها از اطراف حرم، متولّيان حرم مكّى اقدامات لازم را جهت پاك‌سازى و بهداشتى كردن و سرد كردن و قابل شرب ساختن آن انجام داده‌اند كه براى زائران دغدغه خاطرى از اين بابت ايجاد نكند» <ref>همان، ص176</ref>
نويسنده مقدار مواد معدنى زمزم و نيز شيوه پاك‌سازى امروزه آن را نيز مورد بحث قرار داده است. درباره بهداشتى كردن آب زمزم مى‌خوانيم: «درهرحال، براى رفع احتمالات در خصوص آلودگى آب زمزم با عوامل خارجى يا نفوذ آب‌ها از اطراف حرم، متولّيان حرم مكّى اقدامات لازم را جهت پاك‌سازى و بهداشتى كردن و سرد كردن و قابل شرب ساختن آن انجام داده‌اند كه براى زائران دغدغه خاطرى از اين بابت ايجاد نكند»<ref>همان، ص176</ref>


در آخرين سطرهاى كتاب به آداب آشاميدن زمزم به نقل از موسوعه فقه ابن عباس چنين اشاره شده است: «براى آشاميدن آب زمزم، بايد به شش چيز توجّه داشت: رو به قبله ايستادن، بسم اللَّه گفتن، سه بار نوشيدن، سيراب شدن، حمد خدا پس از آشاميدن، آنگاه اين دعا را خواندن: «اللَّهمَّ اجْعَلْهُ عِلْماً نافِعاً وَ رِزْقاً واسِعاً وَ شِفاءً مِنْ كُلِّ داءٍ» <ref>همان، ص179</ref>
در آخرين سطرهاى كتاب به آداب آشاميدن زمزم به نقل از موسوعه فقه ابن عباس چنين اشاره شده است: «براى آشاميدن آب زمزم، بايد به شش چيز توجّه داشت: رو به قبله ايستادن، بسم اللَّه گفتن، سه بار نوشيدن، سيراب شدن، حمد خدا پس از آشاميدن، آنگاه اين دعا را خواندن: «اللَّهمَّ اجْعَلْهُ عِلْماً نافِعاً وَ رِزْقاً واسِعاً وَ شِفاءً مِنْ كُلِّ داءٍ»<ref>همان، ص179</ref>


== وضعيت كتاب ==
== وضعيت كتاب ==
۶۱٬۱۸۹

ویرایش