پرش به محتوا

رسالة أصوات أجنحة جبريل للسهروردي مع شرح لها: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - '</ref> ' به '</ref>'
جز (جایگزینی متن - '</ref>.' به '</ref>')
جز (جایگزینی متن - '</ref> ' به '</ref>')
خط ۵۱: خط ۵۱:


==گزارش محتوا==
==گزارش محتوا==
این اثر بسیار رمزى درباره طـالب حـقیقتى است که به خانقاهى دو در مى‌رود که یکى از درها رو‌ به‌ شهر و دیگرى‌ رو به صحرا دارد. طالب حقیقت که بـه صـحرا رفـته، دو پیر روحانى را ملاقات مى‌کند و در‌ باب معمارى خلقت، مقامات طریقت و خطرات آن پرسش‌هایى از آنها مى‌کند‌. گفتگویى‌ که‌ در پى این پرسـش‌ها مـى‌آید، عناصر اساسى تعالیم اشراقى و آداب ورود به طریقت را که براى درک ‌‌اسرار‌ قرآنى لازم است، روشن مـى‌کند<ref>همان </ref>  
این اثر بسیار رمزى درباره طـالب حـقیقتى است که به خانقاهى دو در مى‌رود که یکى از درها رو‌ به‌ شهر و دیگرى‌ رو به صحرا دارد. طالب حقیقت که بـه صـحرا رفـته، دو پیر روحانى را ملاقات مى‌کند و در‌ باب معمارى خلقت، مقامات طریقت و خطرات آن پرسش‌هایى از آنها مى‌کند‌. گفتگویى‌ که‌ در پى این پرسـش‌ها مـى‌آید، عناصر اساسى تعالیم اشراقى و آداب ورود به طریقت را که براى درک ‌‌اسرار‌ قرآنى لازم است، روشن مـى‌کند<ref>همان </ref>


نام‌ این‌ رساله، آواز پر جبرئیل، خود نشان‌دهنده رمزی بودن آن است و از نامش نفحات روحانی به‌ مشام‌ می‌رسد. بسیاری از اصطلاحات آن، معماگونه و رمزی است و در اغلب موارد، تشبیهات‌ و استعاراتی‌ به کار برده که مـشبه‌به آن پیچیده و مبهم است و همین امر موجب‌ دشواری‌ فهم آن گردیده است. اگرچه بخشی از مطالب رساله و به‌خصوص «کلمه»، خالی از‌ بیان‌ مستقیم‌ نیست، ولی رساله از رسائل تمثیلی و غیر ‌مستقیم شیخ محسوب می‌شود. رموزات این رساله از نمادهای‌ سـنّتی‌ عـرفان‌ و تعدادی هم از نمادهای مخصوص به خود اوست که نمی‌توانیم آنها‌ را‌ در ادبیات صوفیانه قدیم بیابیم<ref>مهربان، صدیقه، ص15-14</ref>  
نام‌ این‌ رساله، آواز پر جبرئیل، خود نشان‌دهنده رمزی بودن آن است و از نامش نفحات روحانی به‌ مشام‌ می‌رسد. بسیاری از اصطلاحات آن، معماگونه و رمزی است و در اغلب موارد، تشبیهات‌ و استعاراتی‌ به کار برده که مـشبه‌به آن پیچیده و مبهم است و همین امر موجب‌ دشواری‌ فهم آن گردیده است. اگرچه بخشی از مطالب رساله و به‌خصوص «کلمه»، خالی از‌ بیان‌ مستقیم‌ نیست، ولی رساله از رسائل تمثیلی و غیر ‌مستقیم شیخ محسوب می‌شود. رموزات این رساله از نمادهای‌ سـنّتی‌ عـرفان‌ و تعدادی هم از نمادهای مخصوص به خود اوست که نمی‌توانیم آنها‌ را‌ در ادبیات صوفیانه قدیم بیابیم<ref>مهربان، صدیقه، ص15-14</ref>


سهروردی انگیزه نگارش اثر را خود در ابتدای رساله، پاسخگویی به منکرین عرفان و عرفا دانسته، چنین می‌نویسد: «در این یک دو روز، از کسانى که رمد تعصب، نقص‏ بصر و بصیرت ایشان شده است، یکى از براى کبر منصب سادات‏ و ائمه طریقت، از سر قصور در مشایخ سوالف بیهده‏اى مى‏گفت و در اثنای آن از بهر تقریر تشدید انکارى‏ را بر مصطلحات متأخران استهزا مى‏کرد، تا تمادى او در آن‏ به‌جایى رسید که حکایت‏ ایراد کرد از خواجه ابوعلى فارمدى(رحمة‌اللّه‌عليه) که او را پرسیدند که چون است‏ که کبودپوشان، بعضى اصوات را آواز پر جبرئیل مى‏خواندند؟ گفت: بدان که بیشتر چیزها که حواس تو مشاهده آن مى‏کند همه از آواز پر جبرئیل است و سائل را گفت: از جمله آوازهاى پر جبرئیل یکى‏ تویى.
سهروردی انگیزه نگارش اثر را خود در ابتدای رساله، پاسخگویی به منکرین عرفان و عرفا دانسته، چنین می‌نویسد: «در این یک دو روز، از کسانى که رمد تعصب، نقص‏ بصر و بصیرت ایشان شده است، یکى از براى کبر منصب سادات‏ و ائمه طریقت، از سر قصور در مشایخ سوالف بیهده‏اى مى‏گفت و در اثنای آن از بهر تقریر تشدید انکارى‏ را بر مصطلحات متأخران استهزا مى‏کرد، تا تمادى او در آن‏ به‌جایى رسید که حکایت‏ ایراد کرد از خواجه ابوعلى فارمدى(رحمة‌اللّه‌عليه) که او را پرسیدند که چون است‏ که کبودپوشان، بعضى اصوات را آواز پر جبرئیل مى‏خواندند؟ گفت: بدان که بیشتر چیزها که حواس تو مشاهده آن مى‏کند همه از آواز پر جبرئیل است و سائل را گفت: از جمله آوازهاى پر جبرئیل یکى‏ تویى.
این‏ منکر مدعى، تعصب بى‏فایده مى‏کرد که چه معنى این کلمه را فرض توان کرد الا هذیانات مزخرف؟ چون تجاسر او بدین‌جا رسید راستى را من نیز از سر حدت، زجر او را متشمر گشتم‏ و دامن مبادلات با دوش انداختم و آستین تحمل‏ باز نوردیدم و بر سر زانوى فطنت بنشستم‏ و از طریق شتم‏ کردن و عامى خواندن درآمدم و گفتم: اینک من در شرح آواز پر جبرئیل به ‌عزمى درست و رأیى صائب شروع کردم، تو اگر مردى و هنر مردان دارى فهم کن و این جزو را «آواز پر جبرئیل» نام کردم»‏ <ref>سهروردی، یحیی بن حبش، جلد 3، ص208</ref>  
این‏ منکر مدعى، تعصب بى‏فایده مى‏کرد که چه معنى این کلمه را فرض توان کرد الا هذیانات مزخرف؟ چون تجاسر او بدین‌جا رسید راستى را من نیز از سر حدت، زجر او را متشمر گشتم‏ و دامن مبادلات با دوش انداختم و آستین تحمل‏ باز نوردیدم و بر سر زانوى فطنت بنشستم‏ و از طریق شتم‏ کردن و عامى خواندن درآمدم و گفتم: اینک من در شرح آواز پر جبرئیل به ‌عزمى درست و رأیى صائب شروع کردم، تو اگر مردى و هنر مردان دارى فهم کن و این جزو را «آواز پر جبرئیل» نام کردم»‏ <ref>سهروردی، یحیی بن حبش، جلد 3، ص208</ref>


متن رساله پس از مقدمه‌ای کوتاه به‌صورت حکایت از زبان اول شخص نقل می‌شود. حکایت به دو بخش تقسیم شده‌ است: بخش‌ اول‌ دربـاره‌ طـالب‌ حـقیقتی (شیخ‌ اشراق) است که به خانقاهی می‌رود که دارای دو در است: یکی از درها به شهر و دیـگری بـه صحرا. طالب حقیقت به صحرا می‌رود؛ در بین راه به ده تن‌ مردان کارآزموده برمی‌خورد که هیبت و ابهت آنها وی را مـرعوب مـی‌کند. قهرمان داسـتان از حکیمی که پیامبر دورن او فرشته راهنمای او در راه رسیدن به حقیقت است، می‌پرسد که منزل‌ او‌ کـجاست و بـه پرسـیدن از وی در باب معمای خلقت، مقامات طریقت، ساختمان افلاک، عالم مجردات و خطرات آن می‌پردازد. گفتگویی که به دنبال آن پرسش‌ها مـی‌آید، عناصر اسـاسی تـعالیم اشراقی و آداب‌ ورود‌ به طریقت را که برای درک اسرار قرآنی لازم است، روشن می‌کند.
متن رساله پس از مقدمه‌ای کوتاه به‌صورت حکایت از زبان اول شخص نقل می‌شود. حکایت به دو بخش تقسیم شده‌ است: بخش‌ اول‌ دربـاره‌ طـالب‌ حـقیقتی (شیخ‌ اشراق) است که به خانقاهی می‌رود که دارای دو در است: یکی از درها به شهر و دیـگری بـه صحرا. طالب حقیقت به صحرا می‌رود؛ در بین راه به ده تن‌ مردان کارآزموده برمی‌خورد که هیبت و ابهت آنها وی را مـرعوب مـی‌کند. قهرمان داسـتان از حکیمی که پیامبر دورن او فرشته راهنمای او در راه رسیدن به حقیقت است، می‌پرسد که منزل‌ او‌ کـجاست و بـه پرسـیدن از وی در باب معمای خلقت، مقامات طریقت، ساختمان افلاک، عالم مجردات و خطرات آن می‌پردازد. گفتگویی که به دنبال آن پرسش‌ها مـی‌آید، عناصر اسـاسی تـعالیم اشراقی و آداب‌ ورود‌ به طریقت را که برای درک اسرار قرآنی لازم است، روشن می‌کند.


در بخش دوم این داستان، شـاگرد (قهرمان داستان) از استاد می‌خواهد که‌ اسم‌ اعظم را به او بیاموزد. حکیم‌ موافقت‌ می‌کند و نخست پیر «هجایی بـس عـجب» یا بـنا به قول سید حسین نصر «اسرار علم جفر» را به او می‌آموزد که علم باطنی به معانی حـروف و کـلمات‌ از طریق رمز و تمثیل‌ عددی آنهاست. سپس می‌گوید: خدا کلماتی مانند فرشتگان را آفرید و کـلمه اعـلی را آفـرید که بسیار برتر از فرشتگان است؛ همان‌طور که نور خورشید از ستارگان برتر است. انسان نیز خود کلمه‌ای‌ از‌ خداوند و آوازی از جـبرئیل اسـت. بال‌های جبرئیل بر فراز آسمان‌ها و زمین گسترده است. این جهان سایه‌ها یا مغرب، چـیزی جـز سـایه بال چپ جبرئیل نیست؛ همان‌گونه که جهان انوار ملکوتی یا‌ مشرق، انعکاسی‌ از بال‌ راست اوست. به این تـرتیب، همه مـوجودات ایـن جهان از آواز پر جبرئیل به وجود آمده است. با کلمه‌ و با آواز پر این فرشته مقرب اسـت کـه انسان پیدا‌ شده‌ و با کلمه - یعنی با اسم الهی - است که وی کمال می‌یابد و به حالت اصلی و اصل خـویش می‌رسد<ref>ر.ک: مهربان، صدیقه، ص15</ref>  
در بخش دوم این داستان، شـاگرد (قهرمان داستان) از استاد می‌خواهد که‌ اسم‌ اعظم را به او بیاموزد. حکیم‌ موافقت‌ می‌کند و نخست پیر «هجایی بـس عـجب» یا بـنا به قول سید حسین نصر «اسرار علم جفر» را به او می‌آموزد که علم باطنی به معانی حـروف و کـلمات‌ از طریق رمز و تمثیل‌ عددی آنهاست. سپس می‌گوید: خدا کلماتی مانند فرشتگان را آفرید و کـلمه اعـلی را آفـرید که بسیار برتر از فرشتگان است؛ همان‌طور که نور خورشید از ستارگان برتر است. انسان نیز خود کلمه‌ای‌ از‌ خداوند و آوازی از جـبرئیل اسـت. بال‌های جبرئیل بر فراز آسمان‌ها و زمین گسترده است. این جهان سایه‌ها یا مغرب، چـیزی جـز سـایه بال چپ جبرئیل نیست؛ همان‌گونه که جهان انوار ملکوتی یا‌ مشرق، انعکاسی‌ از بال‌ راست اوست. به این تـرتیب، همه مـوجودات ایـن جهان از آواز پر جبرئیل به وجود آمده است. با کلمه‌ و با آواز پر این فرشته مقرب اسـت کـه انسان پیدا‌ شده‌ و با کلمه - یعنی با اسم الهی - است که وی کمال می‌یابد و به حالت اصلی و اصل خـویش می‌رسد<ref>ر.ک: مهربان، صدیقه، ص15</ref>


در انتهای کتاب مقالات کوتاهی به قلم سید حسین نصر در معرفی سهروردی، معنای اشراق، حکمت اشراق، اهمیت قصه‌های رمزی، سهروردی و اشراقیون ارائه شده است<ref>ر.ک: متن کتاب، ص181-142</ref>  
در انتهای کتاب مقالات کوتاهی به قلم سید حسین نصر در معرفی سهروردی، معنای اشراق، حکمت اشراق، اهمیت قصه‌های رمزی، سهروردی و اشراقیون ارائه شده است<ref>ر.ک: متن کتاب، ص181-142</ref>


==وضعیت کتاب==
==وضعیت کتاب==
۶۱٬۱۸۹

ویرایش