۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - ' ،' به '،') |
جز (جایگزینی متن - ' ' به ' ') |
||
خط ۴۳: | خط ۴۳: | ||
'''الهىنامه'''، از سرودههاى شهير عطار و شاهكارهاى شايسته و نمونههاى استادانه ادب پارسى به شمار مىرود كه بر وزن مثنوی «خسرو و شيرين» نظامى سامان يافته است. عطار، در اين چكامه به بازگويى مقاصد اهل تصوف مىپردازد و همچون صوفيان به جاى برهان (استدلال منطقى)، از تمثيل بهره مىگيرد و با آوردن افسانه يا سرگذشتى، خواستهاش را اثبات مىكند. اگرچه، سنايى غزنوى در سرايش«حديقة الحقيقة»، از حكايتها و سرگذشتها براى بازگفتن سخنان صوفيانه خود بهره برد و از اين شيخ محتشم و شاعران پس از او، مانند [[مولوی، جلالالدین محمد|مولانا جلال الدين بلخى]] | '''الهىنامه'''، از سرودههاى شهير عطار و شاهكارهاى شايسته و نمونههاى استادانه ادب پارسى به شمار مىرود كه بر وزن مثنوی «خسرو و شيرين» نظامى سامان يافته است. عطار، در اين چكامه به بازگويى مقاصد اهل تصوف مىپردازد و همچون صوفيان به جاى برهان (استدلال منطقى)، از تمثيل بهره مىگيرد و با آوردن افسانه يا سرگذشتى، خواستهاش را اثبات مىكند. اگرچه، سنايى غزنوى در سرايش«حديقة الحقيقة»، از حكايتها و سرگذشتها براى بازگفتن سخنان صوفيانه خود بهره برد و از اين شيخ محتشم و شاعران پس از او، مانند [[مولوی، جلالالدین محمد|مولانا جلال الدين بلخى]] و بهاء ولد پيش افتاد، درّ گنج الهى در «الهىنامه» عطار گشوده شد و حقايق عرفان و تصوف در سروده متصوفانه و استادانه وى آشكارا رخ نمود. | ||
عطار، در اين منظومه مىكوشد كه در آن سوى هر يك از آرزوهاى دستنيافتنى انسان كه از پس سالها تخيل پديد آمدهاند، به وى بياموزد كه اگر حقيقت هر آرزو را مىخواهد، آن را در درون خودش بايد بجويد. | عطار، در اين منظومه مىكوشد كه در آن سوى هر يك از آرزوهاى دستنيافتنى انسان كه از پس سالها تخيل پديد آمدهاند، به وى بياموزد كه اگر حقيقت هر آرزو را مىخواهد، آن را در درون خودش بايد بجويد. | ||
خط ۷۷: | خط ۷۷: | ||
لب لباب «الهىنامه»، داستان پادشاهى است كه شش پسر دانا و بلند همت داشت. آنان هر يك در دانشى يگانه روزگار خود بودند و روزى نزد پدر از آرزوهايشان سخن گفتند و پدر درباره هر يك از اين خواستهها، مثَلى آورد و چيزى فرمود؛ براى نمونه، نخستين پسر از دختر شاه پريان و دلدادگىاش به او گفت و پدر در نكوهش شهوتپرستى، گفتارى عرضه كرد و به حكايت زن پارسايى پرداخت كه در برابر خواهش نامشروع مردان ايستاد و به گناه تن نداد. اين گفت و شنودها دنبال مىشود تا هر يك از فرزندان همه دغدغههايش را بگويد و لب از گفتن فرو بندد، آنگاه ديگر فرزند به سخن مىآيد، مشكلاتش را مطرح مىكند و به دفاع از دعوى خويش برمىخيزد و اندرزهايى از پدرش مىشنود و سرانجام در برابر منطق پدر كُرنش مىكند. | لب لباب «الهىنامه»، داستان پادشاهى است كه شش پسر دانا و بلند همت داشت. آنان هر يك در دانشى يگانه روزگار خود بودند و روزى نزد پدر از آرزوهايشان سخن گفتند و پدر درباره هر يك از اين خواستهها، مثَلى آورد و چيزى فرمود؛ براى نمونه، نخستين پسر از دختر شاه پريان و دلدادگىاش به او گفت و پدر در نكوهش شهوتپرستى، گفتارى عرضه كرد و به حكايت زن پارسايى پرداخت كه در برابر خواهش نامشروع مردان ايستاد و به گناه تن نداد. اين گفت و شنودها دنبال مىشود تا هر يك از فرزندان همه دغدغههايش را بگويد و لب از گفتن فرو بندد، آنگاه ديگر فرزند به سخن مىآيد، مشكلاتش را مطرح مىكند و به دفاع از دعوى خويش برمىخيزد و اندرزهايى از پدرش مىشنود و سرانجام در برابر منطق پدر كُرنش مىكند. | ||
برخى از نوشتههاى عرفانى، رسالهها و كتابهايى به نثر يا به نظم درباره شناختن پروردگار و چگونگى آفرينش و نفس و روح و عوالم و شرط سلوك و حالات و مقامات انسانند كه در فصلهايى منظم طرح مىشوند. «كشف المحجوب» هجويرى و «مصباح الهداية» و «گلشن راز»، از اين دسته به شمار مىروند، اما شمارى از آنها، ترجمه احوال اوليا و مشايخند كه «تذكرة الاولياء» عطار، شاهكارى در اين زمينه است كه نويسنده، در آن، به شيوهاى بسيار مؤثر و پرشور، حالات مردان آن جهانى را به كمك گزارشهايى درباره گفتار و رفتار آنان مجسم مىكند. ديگر كتابها در اين زمينه، منظومههايى كمابيش بلندند كه شاعر، در آن، همه موضوعها و نكتههاى عرفانى را به كمك داستانها، مثلها، پندها و اندرزها، نقل گفتار و كردار بزرگان، بهويژه آيات قرآن و احاديث بازگو مىكند و در آغاز و پايان و گاه در درون آن، به راز و نياز و مناجات به درگاه خداوند زبان مىگشايد؛ اگرچه، بزرگترين نمونه اين نوشتهها، «مثنوى» [[مولوی، جلالالدین محمد|مولانا جلال الدين بلخى]] | برخى از نوشتههاى عرفانى، رسالهها و كتابهايى به نثر يا به نظم درباره شناختن پروردگار و چگونگى آفرينش و نفس و روح و عوالم و شرط سلوك و حالات و مقامات انسانند كه در فصلهايى منظم طرح مىشوند. «كشف المحجوب» هجويرى و «مصباح الهداية» و «گلشن راز»، از اين دسته به شمار مىروند، اما شمارى از آنها، ترجمه احوال اوليا و مشايخند كه «تذكرة الاولياء» عطار، شاهكارى در اين زمينه است كه نويسنده، در آن، به شيوهاى بسيار مؤثر و پرشور، حالات مردان آن جهانى را به كمك گزارشهايى درباره گفتار و رفتار آنان مجسم مىكند. ديگر كتابها در اين زمينه، منظومههايى كمابيش بلندند كه شاعر، در آن، همه موضوعها و نكتههاى عرفانى را به كمك داستانها، مثلها، پندها و اندرزها، نقل گفتار و كردار بزرگان، بهويژه آيات قرآن و احاديث بازگو مىكند و در آغاز و پايان و گاه در درون آن، به راز و نياز و مناجات به درگاه خداوند زبان مىگشايد؛ اگرچه، بزرگترين نمونه اين نوشتهها، «مثنوى» [[مولوی، جلالالدین محمد|مولانا جلال الدين بلخى]] است، «الهىنامه» عطار نيز در اين جرگه جاى مىگيرد. | ||
چكيده داستان كتاب: | چكيده داستان كتاب: |
ویرایش