۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'سید مرتضی عسکری' به 'سید مرتضی عسکری ') |
جز (جایگزینی متن - ' ،' به '،') |
||
خط ۴۱: | خط ۴۱: | ||
</div> | </div> | ||
==معرفی اجمالی== | ==معرفی اجمالی== | ||
'''صلاة أبيبکر'''، تألیف [[عسکری، مرتضی|سید مرتضی عسکری]] ، رساله کوتاهی در بحث و تحقیق پیرامون آخرین نماز پیامبر است که در رساله کوچکی منتشر شده است. این حدیث در منابع اهل سنت بهعنوان یکی از ادله صحت خلافت ابوبکر مورد استناد قرار گرفته است. | '''صلاة أبيبکر'''، تألیف [[عسکری، مرتضی|سید مرتضی عسکری]]، رساله کوتاهی در بحث و تحقیق پیرامون آخرین نماز پیامبر است که در رساله کوچکی منتشر شده است. این حدیث در منابع اهل سنت بهعنوان یکی از ادله صحت خلافت ابوبکر مورد استناد قرار گرفته است. | ||
==ساختار== | ==ساختار== | ||
خط ۴۸: | خط ۴۸: | ||
==گزارش محتوا== | ==گزارش محتوا== | ||
نویسنده در مقدمه کتاب، انگیزه پرداختن به این موضوع را اینگونه توضیح میدهد: بارها و بارها از این بنده، در مورد نماز ابوبکر در صبح روز وفات پیامبر(ص) پرسش شده است که: آیا واقعاً این حادثه، صورت گرفته و این نقل، نقل صحیحى است؟ اگر این واقعه صورت گرفته، کیفیت آن، به چه ترتیبى بوده است؟ و در هر صورت، چه نتیجهاى از آن مىتوان گرفت؟ بنابراین، به نظر چنین آمد که براى پاسخ به این سؤالات، این بحث را از مباحث مربوط به «سقیفه» و «احادیث امالمؤمنین | نویسنده در مقدمه کتاب، انگیزه پرداختن به این موضوع را اینگونه توضیح میدهد: بارها و بارها از این بنده، در مورد نماز ابوبکر در صبح روز وفات پیامبر(ص) پرسش شده است که: آیا واقعاً این حادثه، صورت گرفته و این نقل، نقل صحیحى است؟ اگر این واقعه صورت گرفته، کیفیت آن، به چه ترتیبى بوده است؟ و در هر صورت، چه نتیجهاى از آن مىتوان گرفت؟ بنابراین، به نظر چنین آمد که براى پاسخ به این سؤالات، این بحث را از مباحث مربوط به «سقیفه» و «احادیث امالمؤمنین عایشه»، جدا ساخته، بهصورت مجزا، انتشار دهیم<ref>ر.ک: عسکری، سید مرتضی، ص49؛ مقدمه، ص5</ref> | ||
وی در ابتدای بحث، آنچه در منابع و مدارک مختلف حدیث و تاریخ، در زمینه بیمارى منجر به وفات پیامبر خدا آمده است، گردآوری نموده است؛ بهعنوان نمونه در صحاح بخاری و مسلم از عایشه نقل شده است: هنگامى که بیمارى پیامبر خدا(ص) سنگین شد و درد ایشان، شدّت یافت، آن حضرت از زنانش اجازه گرفت تا در خانه من، از ایشان پرستارى شود و همگى، اجازه دادند<ref>ر.ک: همان، ص50؛ همان، ص6</ref> یا در روایت دیگری در [[صحيح مسلم]] آمده است: بیمارى پیامبر خدا، در خانه میمونه، شروع شد. در آنجا بود که حضرت، از دیگر زنانش اجازه خواست تا ایام بیمارىاش را در خانه عایشه به سر ببرد. آنها نیز به ایشان، اجازه دادند<ref>ر.ک: همان</ref> | وی در ابتدای بحث، آنچه در منابع و مدارک مختلف حدیث و تاریخ، در زمینه بیمارى منجر به وفات پیامبر خدا آمده است، گردآوری نموده است؛ بهعنوان نمونه در صحاح بخاری و مسلم از عایشه نقل شده است: هنگامى که بیمارى پیامبر خدا(ص) سنگین شد و درد ایشان، شدّت یافت، آن حضرت از زنانش اجازه گرفت تا در خانه من، از ایشان پرستارى شود و همگى، اجازه دادند<ref>ر.ک: همان، ص50؛ همان، ص6</ref> یا در روایت دیگری در [[صحيح مسلم]] آمده است: بیمارى پیامبر خدا، در خانه میمونه، شروع شد. در آنجا بود که حضرت، از دیگر زنانش اجازه خواست تا ایام بیمارىاش را در خانه عایشه به سر ببرد. آنها نیز به ایشان، اجازه دادند<ref>ر.ک: همان</ref> | ||
در ادامه مباحث کتاب، دستور پیامبر(ص) به امامت یافتن ابوبکر مورد بحث قرار گرفته است. در سنن ابن ماجه و مسند ابن | در ادامه مباحث کتاب، دستور پیامبر(ص) به امامت یافتن ابوبکر مورد بحث قرار گرفته است. در سنن ابن ماجه و مسند ابن حنبل، از ابن عبّاس نقل شده: هنگامى که پیامبر خدا در خانه عایشه بود، بیمار شد. پس فرمود: «على را به اینجا بخوانید». عایشه گفت: اى پیامبر خدا! ابوبکر را براى شما، صدا بزنیم؟ حضرت فرمود: «او را هم صدا بزنید». حفصه گفت: اى پیامبر خدا! عمر را براى شما، صدا بزنیم؟ حضرت فرمود: «او را هم صدا بزنید». سپس اُمّالفضل گفت: آیا عبّاس را صدا بزنیم؟ حضرت فرمود: «او را هم صدا بزنید». زمانى که همه، گِرد آمدند، حضرت، سرش را بالا آورد و نگاهى کرده، سکوت نمود. در مسند ابن حنبل، عبارت، بدینصورت آمده: «پیامبر(ص)، سرش را بالا آورد و على(ع) را ندید. پس سکوت کرد». عمر، رو به جمع کرد و گفت: از محضر پیامبر خدا، برخیزید! سپس بلال آمد و پیامبر(ص) را از رسیدن وقت نماز، آگاه کرد. پس حضرت فرمود: «به ابوبکر، امر کنید تا با مردم، نماز بگزارد». عایشه گفت: اى پیامبر خدا! ابوبکر، مردى رقیق [القلب] و دلنازک است و از سخن گفتن، ناتوان است و زمانى که شما را [در مسجد] نبیند، مىگرید و مردم هم مىگریند. اگر به عمر براى نماز، امر کنید، بهتر است. ابوبکر، از اتاق بیرون رفت و [با مردم] نماز خواند<ref>ر.ک: همان، ص53-52؛ متن کتاب، ص10-9</ref> | ||
نویسنده سپس در پاورقی کتاب، واقعه رحلت پیامبر(ص) را به نقل از «ذخائر العقبى» محبالدین طبرى از زبان عایشه چنین آورده است: هنگامى که وفات پیامبر خدا(ص) نزدیک شد، فرمود: «حبیب مرا بخوانید». ابوبکر و عمر را فراخواندند، اما آن حضرت این عبارت را تکرار نمود، تااینکه علی(ع) را خواندند و در آغوش آن حضرت وفات نمود. نزدیک به این عبارت در مقتل خوارزمى و كفاية الطالب گنجى شافعى نیز نقل شده است<ref>ر.ک: همان، ص54-53؛ همان، ص11-10</ref> | نویسنده سپس در پاورقی کتاب، واقعه رحلت پیامبر(ص) را به نقل از «ذخائر العقبى» محبالدین طبرى از زبان عایشه چنین آورده است: هنگامى که وفات پیامبر خدا(ص) نزدیک شد، فرمود: «حبیب مرا بخوانید». ابوبکر و عمر را فراخواندند، اما آن حضرت این عبارت را تکرار نمود، تااینکه علی(ع) را خواندند و در آغوش آن حضرت وفات نمود. نزدیک به این عبارت در مقتل خوارزمى و كفاية الطالب گنجى شافعى نیز نقل شده است<ref>ر.ک: همان، ص54-53؛ همان، ص11-10</ref> | ||
خط ۶۰: | خط ۶۰: | ||
گروهی، با این حدیث و احادیث مشابه بر صحت خلافت ابوبکر استدلال کردهاند؛ چنانکه در «أنساب الأشراف» چنین میخوانیم: حسن بصرى مىگوید: پیامبر خدا(ص) درحالىکه بیمارى آخر عمرش را مىگذراند، ابوبکر را مأمور کرد که با مردم، نماز بخواند. حسن بصرى، علّت امامت یافتن ابوبکر را اینچنین، بیان مىکند: تا مردم بدانند که - به خدا سوگند - صاحب و سرپرستشان بعد از پیامبر کیست. عمر بن عبدالعزیز، شخصى را نزد حسن بصرى فرستاد تا سؤال کند: آیا پیامبر خدا، ابوبکر را به جانشینى برگزید؟ حسن بصرى، در پاسخ او گفت: آیا رفیق تو در شک است؟ سوگند به آن خدایى که جز او خدایى نیست، قطعاً او را به جانشینى، انتخاب کرد؛ زیرا تنها او را به نماز، امر کرد، نه دیگران را <ref>ر.ک: همان، ص66؛ همان، ص25</ref> | گروهی، با این حدیث و احادیث مشابه بر صحت خلافت ابوبکر استدلال کردهاند؛ چنانکه در «أنساب الأشراف» چنین میخوانیم: حسن بصرى مىگوید: پیامبر خدا(ص) درحالىکه بیمارى آخر عمرش را مىگذراند، ابوبکر را مأمور کرد که با مردم، نماز بخواند. حسن بصرى، علّت امامت یافتن ابوبکر را اینچنین، بیان مىکند: تا مردم بدانند که - به خدا سوگند - صاحب و سرپرستشان بعد از پیامبر کیست. عمر بن عبدالعزیز، شخصى را نزد حسن بصرى فرستاد تا سؤال کند: آیا پیامبر خدا، ابوبکر را به جانشینى برگزید؟ حسن بصرى، در پاسخ او گفت: آیا رفیق تو در شک است؟ سوگند به آن خدایى که جز او خدایى نیست، قطعاً او را به جانشینى، انتخاب کرد؛ زیرا تنها او را به نماز، امر کرد، نه دیگران را <ref>ر.ک: همان، ص66؛ همان، ص25</ref> | ||
نویسنده در بخش دیگری از کتاب، حقیقت امامت در دو مکتب اهلبیت و خلفا را مورد بررسی قرار داده است. به اعتقاد نویسنده پاسخ این سؤالات را در آنچه که ابن ابىالحدید، از شیخ و استادش، از امام على بن ابىطالب(ع) نقل کرده، مىیابیم: عایشه، به بلال امر کرد که به ابوبکر بگوید تا او با مردم، نماز بخواند. در اینجا بود که پیامبر(ص) فرمود: «شما، همانند زنان اطراف یوسف هستید» و پیامبر(ص) این جمله را به آنها نفرمود، مگر به جهت خشمى که بر آنها گرفته بود؛ زیرا عایشه و حفصه، براى به قدرت رساندن پدرانشان، کوشش و تلاش مىکردند و پیامبر(ص) ، با خارج شدن از خانه و کنار زدن ابوبکر از محراب، نقشههاى آنان را باطل ساخت<ref>ر.ک: همان، ص90؛ همان، ص51-50</ref> | نویسنده در بخش دیگری از کتاب، حقیقت امامت در دو مکتب اهلبیت و خلفا را مورد بررسی قرار داده است. به اعتقاد نویسنده پاسخ این سؤالات را در آنچه که ابن ابىالحدید، از شیخ و استادش، از امام على بن ابىطالب(ع) نقل کرده، مىیابیم: عایشه، به بلال امر کرد که به ابوبکر بگوید تا او با مردم، نماز بخواند. در اینجا بود که پیامبر(ص) فرمود: «شما، همانند زنان اطراف یوسف هستید» و پیامبر(ص) این جمله را به آنها نفرمود، مگر به جهت خشمى که بر آنها گرفته بود؛ زیرا عایشه و حفصه، براى به قدرت رساندن پدرانشان، کوشش و تلاش مىکردند و پیامبر(ص)، با خارج شدن از خانه و کنار زدن ابوبکر از محراب، نقشههاى آنان را باطل ساخت<ref>ر.ک: همان، ص90؛ همان، ص51-50</ref> | ||
در نتیجهگیری انتهای کتاب نیز چنین میخوانیم که محتواى روایاتى که درباره امامت ابوبکر در بیمارى وفات پیامبر خدا(ص) آمده، سخت با یکدیگر در تناقضند؛ بهطورىکه آنچه در یکى بهصورت ایجابى آمده است، در روایتى دیگر، بهصورت سلبى مطرح شده است که اصولاً امکان جمع بین آنها ممکن نیست. با تمام این تناقضات، باز هم علماى اهل سنّت، براى صحیح دانستن بیعت با ابوبکر براى جانشینى پیامبر خدا(ص) به این روایات، استدلال مىکنند! نتیجه، اینکه روایاتى که ذکر شد، با توجّه به تناقضاتى که در آنها وجود دارد، صحیح نیستند؛ چراکه پیامبر خدا، ابوبکر و عمر و دیگر مهاجران و انصار را براى جنگ با روم، به فرماندهى اسامة بن زید، فراخوانده بود و درخواستش را چندین بار، تکرار کرد و کسى را که از دستور اسامه سرپیچى کند، لعنت کرد. پس چگونه در چنین حالتى، ممکن است داستان تعیین ابوبکر براى امامت نماز، راست باشد؟! <ref>ر.ک: همان، ص94-93؛ همان، ص51-50</ref> | در نتیجهگیری انتهای کتاب نیز چنین میخوانیم که محتواى روایاتى که درباره امامت ابوبکر در بیمارى وفات پیامبر خدا(ص) آمده، سخت با یکدیگر در تناقضند؛ بهطورىکه آنچه در یکى بهصورت ایجابى آمده است، در روایتى دیگر، بهصورت سلبى مطرح شده است که اصولاً امکان جمع بین آنها ممکن نیست. با تمام این تناقضات، باز هم علماى اهل سنّت، براى صحیح دانستن بیعت با ابوبکر براى جانشینى پیامبر خدا(ص) به این روایات، استدلال مىکنند! نتیجه، اینکه روایاتى که ذکر شد، با توجّه به تناقضاتى که در آنها وجود دارد، صحیح نیستند؛ چراکه پیامبر خدا، ابوبکر و عمر و دیگر مهاجران و انصار را براى جنگ با روم، به فرماندهى اسامة بن زید، فراخوانده بود و درخواستش را چندین بار، تکرار کرد و کسى را که از دستور اسامه سرپیچى کند، لعنت کرد. پس چگونه در چنین حالتى، ممکن است داستان تعیین ابوبکر براى امامت نماز، راست باشد؟! <ref>ر.ک: همان، ص94-93؛ همان، ص51-50</ref> |
ویرایش