۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'ا(' به 'ا (') |
جز (جایگزینی متن - '</ref>.' به '</ref>') |
||
| خط ۴۱: | خط ۴۱: | ||
«نقد كتاب «وحدت و شفقت صحابه و اهلبيت با يكديگر»»، تأليف [[سبحانی تبریزی، جعفر|آيتالله جعفر سبحانى]]، رسالهاى است كه در نقد كتاب «وحدت و شفقت صحابه و اهلبيت با يكديگر» اثر شيخ صالح درويش، قاضى دادگاههاى عمومى قطيف، به نگارش درآمده و به تحليل علمى مطالب آن كتاب پرداخته است. | «نقد كتاب «وحدت و شفقت صحابه و اهلبيت با يكديگر»»، تأليف [[سبحانی تبریزی، جعفر|آيتالله جعفر سبحانى]]، رسالهاى است كه در نقد كتاب «وحدت و شفقت صحابه و اهلبيت با يكديگر» اثر شيخ صالح درويش، قاضى دادگاههاى عمومى قطيف، به نگارش درآمده و به تحليل علمى مطالب آن كتاب پرداخته است. | ||
كتاب به زبان فارسى و در سال 1385ش، نوشته شده است <ref>ر.ك: متن كتاب، ص188</ref> | كتاب به زبان فارسى و در سال 1385ش، نوشته شده است <ref>ر.ك: متن كتاب، ص188</ref> | ||
اصل كتاب «وحدت و شفقت صحابه و اهلبيت با يكديگر»، به قلم شيخ صالح درويش است و شخصى به نام عبدالله حيدرى آن را به ضميمه مقدمهاى، به فارسى برگردانده است <ref>مقدمه نويسنده، ص19</ref> | اصل كتاب «وحدت و شفقت صحابه و اهلبيت با يكديگر»، به قلم شيخ صالح درويش است و شخصى به نام عبدالله حيدرى آن را به ضميمه مقدمهاى، به فارسى برگردانده است <ref>مقدمه نويسنده، ص19</ref> | ||
== ساختار == | == ساختار == | ||
| خط ۵۵: | خط ۵۵: | ||
در مقدمه ناشر، ابتدا به بيان اهميت وحدت و نكوهش تفرقه پرداخته شده و سپس توضيح مختصرى پيرامون موضوع كتاب، ارائه شده است <ref>مقدمه ناشر، ص11-14</ref> | در مقدمه ناشر، ابتدا به بيان اهميت وحدت و نكوهش تفرقه پرداخته شده و سپس توضيح مختصرى پيرامون موضوع كتاب، ارائه شده است <ref>مقدمه ناشر، ص11-14</ref> | ||
در مقدمه نويسنده، ضمن اشاره به چكيده مطالب كتاب صالح درويش، به محورهاى اساسى مطرحشده در كتاب وى اشاره و نحوه و اساس نقد آنها، مختصرا توضيح داده شده است <ref>مقدمه نويسنده، ص15-24</ref> | در مقدمه نويسنده، ضمن اشاره به چكيده مطالب كتاب صالح درويش، به محورهاى اساسى مطرحشده در كتاب وى اشاره و نحوه و اساس نقد آنها، مختصرا توضيح داده شده است <ref>مقدمه نويسنده، ص15-24</ref> | ||
عناوينى كه مباحث كتاب، حول آنها شكل گرفته است، عبارتند از: عامل تفرقه چيست؛ يك نقطه مشترك؛ فضايل اهلبيت(ع)؛ پيام وحدت؛ افتخار صحبت؛ يك استثنا در تاريخ؛ نامگذارى فرزندان اهلبيت(ع) به نامهاى خلفا؛ مصاهرت يا وصلت؛ شفقت و محبت ميان صحابه؛ ثقل اكبر و ثقل اصغر؛ افسانه تفرقهانگيز يا شهادت حضرت زهرا (س) و دست نياز. | عناوينى كه مباحث كتاب، حول آنها شكل گرفته است، عبارتند از: عامل تفرقه چيست؛ يك نقطه مشترك؛ فضايل اهلبيت(ع)؛ پيام وحدت؛ افتخار صحبت؛ يك استثنا در تاريخ؛ نامگذارى فرزندان اهلبيت(ع) به نامهاى خلفا؛ مصاهرت يا وصلت؛ شفقت و محبت ميان صحابه؛ ثقل اكبر و ثقل اصغر؛ افسانه تفرقهانگيز يا شهادت حضرت زهرا (س) و دست نياز. | ||
بهمنظور روشن شدن مطالب و مباحث كتاب، ابتدا چكيدهاى مختصر از مطالب كتاب «وحدت و شفقت صحابه...» عرضه و سپس، نقد آن، معرفى مىگردد. صالح درويش پس از بيان مقدمهاى در فضايل اهلبيت(ع) و درجات صحابه و افتخار همنشينى با پيامبر(ص)، يادآور مىشود كه اين دو گروه با هم كمال الفت و محبت را داشتهاند، به دو دليل: «نامگذارى فرزندان اهلبيت(ع) به نامهاى خلفا» و «وجود ازدواج ميان صحابه و اهلبيت(ع)» و در ادامه نتيجه مىگيرد كه بايد حقوق اهلبيت(ع) و صحابه (هر دو) رعايت شود <ref>مقدمه نويسنده، ص20</ref> | بهمنظور روشن شدن مطالب و مباحث كتاب، ابتدا چكيدهاى مختصر از مطالب كتاب «وحدت و شفقت صحابه...» عرضه و سپس، نقد آن، معرفى مىگردد. صالح درويش پس از بيان مقدمهاى در فضايل اهلبيت(ع) و درجات صحابه و افتخار همنشينى با پيامبر(ص)، يادآور مىشود كه اين دو گروه با هم كمال الفت و محبت را داشتهاند، به دو دليل: «نامگذارى فرزندان اهلبيت(ع) به نامهاى خلفا» و «وجود ازدواج ميان صحابه و اهلبيت(ع)» و در ادامه نتيجه مىگيرد كه بايد حقوق اهلبيت(ع) و صحابه (هر دو) رعايت شود <ref>مقدمه نويسنده، ص20</ref> | ||
آنگاه اختلاف شيعه و سنى را در يك مطلب خلاصه مىكند و آن اظهار بيزارى از ظالمان (برخى صحابه) است كه شيعه بدان تظاهر مىكند و چون به دو دليلِ گذشته، ميان صحابه و اهلبيت(ع) كمال الفت و شفقت بوده، بنابراين براى اظهار بيزارى، علت و وجهى وجود ندارد <ref>همان</ref> | آنگاه اختلاف شيعه و سنى را در يك مطلب خلاصه مىكند و آن اظهار بيزارى از ظالمان (برخى صحابه) است كه شيعه بدان تظاهر مىكند و چون به دو دليلِ گذشته، ميان صحابه و اهلبيت(ع) كمال الفت و شفقت بوده، بنابراين براى اظهار بيزارى، علت و وجهى وجود ندارد <ref>همان</ref> | ||
نويسنده اين كتاب در ظاهر مىخواهد فقط مسئله اظهار بيزارى را نفى كند، ولى در حقيقت به دنبال نفى اصل تشيع است؛ زيرا تصور مىكند كه پايه و اساس تشيع، بيزارى جستن از برخى صحابه است <ref>همان، ص20-21</ref> | نويسنده اين كتاب در ظاهر مىخواهد فقط مسئله اظهار بيزارى را نفى كند، ولى در حقيقت به دنبال نفى اصل تشيع است؛ زيرا تصور مىكند كه پايه و اساس تشيع، بيزارى جستن از برخى صحابه است <ref>همان، ص20-21</ref> | ||
[[سبحانی تبریزی، جعفر|آيتالله سبحانى]] در نقد اين مطلب، ابتدا محور اختلاف ميان شيعه و سنى را تبيين نموده است تا روشن شود اختلاف، ريشه اعتقادى و بنيادى دارد و بر پايه مطلبى به نام «اظهار برائت از برخى افراد» نيست. | [[سبحانی تبریزی، جعفر|آيتالله سبحانى]] در نقد اين مطلب، ابتدا محور اختلاف ميان شيعه و سنى را تبيين نموده است تا روشن شود اختلاف، ريشه اعتقادى و بنيادى دارد و بر پايه مطلبى به نام «اظهار برائت از برخى افراد» نيست. | ||
وى در نقد اين مطلب، به اين نكته اشاره دارد كه اين نوع بررسى (خلاصه كردنِ اختلاف در يك مسئله رفتارى)، ناشى از عدم آگاهى از محور اختلاف ميان مسلمانان است؛ زيرا اختلاف در بيزارى جستن از چند تن از صحابه (نه همه و نه اغلب آنها) نيست تا اين مشكل از طريقى كه ارائه كردهاند حل شود، بلكه اختلاف بر سر يك مسئله اساسىِ كلامى و زيربنايى است و آن اين است كه مرجع سياسى و علمى پس از رحلت پيامبر(ص) كيست؟ آيا رسولالله(ص) چنين مرجعى را معرفى كرده و ديده از جهان فروبسته است، يا امت را به حال خود واگذاشته و در اين مورد نه وحىاى از خداوند فرود آمده و نه تدبيرى از پيامبر(ص) صورت گرفته است؟ <ref>همان، ص21-22</ref> | وى در نقد اين مطلب، به اين نكته اشاره دارد كه اين نوع بررسى (خلاصه كردنِ اختلاف در يك مسئله رفتارى)، ناشى از عدم آگاهى از محور اختلاف ميان مسلمانان است؛ زيرا اختلاف در بيزارى جستن از چند تن از صحابه (نه همه و نه اغلب آنها) نيست تا اين مشكل از طريقى كه ارائه كردهاند حل شود، بلكه اختلاف بر سر يك مسئله اساسىِ كلامى و زيربنايى است و آن اين است كه مرجع سياسى و علمى پس از رحلت پيامبر(ص) كيست؟ آيا رسولالله(ص) چنين مرجعى را معرفى كرده و ديده از جهان فروبسته است، يا امت را به حال خود واگذاشته و در اين مورد نه وحىاى از خداوند فرود آمده و نه تدبيرى از پيامبر(ص) صورت گرفته است؟ <ref>همان، ص21-22</ref> | ||
وى سپس اين سؤال را مطرح كرده است كه آيا وجود ازدواج ميان اهلبيت(ع) و برخى از صحابه و يا نامگذارى برخى از فرزندان به نام برخى از خلفا، اين مشكل را حل مىكند؟ آيا اين اختلاف عميق با اين دو مطلب برطرف مىشود؟ <ref>همان، ص22</ref> | وى سپس اين سؤال را مطرح كرده است كه آيا وجود ازدواج ميان اهلبيت(ع) و برخى از صحابه و يا نامگذارى برخى از فرزندان به نام برخى از خلفا، اين مشكل را حل مىكند؟ آيا اين اختلاف عميق با اين دو مطلب برطرف مىشود؟ <ref>همان، ص22</ref> | ||
ايشان معتقدند اصولاً ميان مدعا و برهان و دليل بايد ارتباط منطقى وجود داشته باشد تا با تأمل در محتواى دليل، مدعا ثابت شود؛ ايشان خاطرنشان مىكنند كه شيعه معتقد است رهبرى امت پس از درگذشت پيامبر(ص)، در حديث غدير، ثقلين و سفينه، معين گرديده و مسلمانان بايد در اصول و فروع، پس از كتاب الله و سنت صحيح پيامبر(ص)، به آنان مراجعه نمايند؛ درحالىكه اهل سنت ادعا مىكنند كه پيامبر(ص) در اين مورد سكوت را برگزيده و امت اسلامى بايد براى خود حاكم و فرمانفرمايى اختيار كنند <ref>همان، ص22-23</ref> | ايشان معتقدند اصولاً ميان مدعا و برهان و دليل بايد ارتباط منطقى وجود داشته باشد تا با تأمل در محتواى دليل، مدعا ثابت شود؛ ايشان خاطرنشان مىكنند كه شيعه معتقد است رهبرى امت پس از درگذشت پيامبر(ص)، در حديث غدير، ثقلين و سفينه، معين گرديده و مسلمانان بايد در اصول و فروع، پس از كتاب الله و سنت صحيح پيامبر(ص)، به آنان مراجعه نمايند؛ درحالىكه اهل سنت ادعا مىكنند كه پيامبر(ص) در اين مورد سكوت را برگزيده و امت اسلامى بايد براى خود حاكم و فرمانفرمايى اختيار كنند <ref>همان، ص22-23</ref> | ||
ايشان سپس اين پرسش را مطرح كرده است كه كداميك از اين دو نظريه صحيح است؟ جناب شيخ صالح، به دو دليل ادعاى دوم را صحيح مىداند: | ايشان سپس اين پرسش را مطرح كرده است كه كداميك از اين دو نظريه صحيح است؟ جناب شيخ صالح، به دو دليل ادعاى دوم را صحيح مىداند: | ||
| خط ۸۱: | خط ۸۱: | ||
2. برخى از فرزندان اهلبيت(ع) به نام برخى از خلفا نامگذارى شدهاند. | 2. برخى از فرزندان اهلبيت(ع) به نام برخى از خلفا نامگذارى شدهاند. | ||
آيا چنين استدلالى درست است؟ و آيا رابطه منطقى ميان آن دو وجود دارد؟ <ref>همان، ص23</ref> | آيا چنين استدلالى درست است؟ و آيا رابطه منطقى ميان آن دو وجود دارد؟ <ref>همان، ص23</ref> | ||
نويسنده بر اين باور است كه نام كتاب (وحدت و شفقت)، حاكى از علاقه نويسنده و مترجم آن به تقريب ميان دو فرقه است، اما براى رسيدن به اين هدف، شايسته بود به مشتركات زيادى كه در ميان دو گروه وجود دارد، اشاره مىكردند و مسائل اختلافى را به محافل علما مىسپردند، نه اينكه با دو مسئله تاريخى بر يك مسئله كلامى استدلال نمايند. افزون بر اين، نويسنده در خلال مطالب اين كتاب، ثابت نموده است كه اين دو پديده تاريخى - با فرض صحت - نشانه همدلى اهلبيت(ع) با خلفا نبوده و مظلوميت اهلبيت(ع) از جانب كسانى كه از آنها ابراز بيزارى مىشود، از نظر تاريخى امرى قطعى و غير قابل انكار است <ref>همان، ص23-24</ref> | نويسنده بر اين باور است كه نام كتاب (وحدت و شفقت)، حاكى از علاقه نويسنده و مترجم آن به تقريب ميان دو فرقه است، اما براى رسيدن به اين هدف، شايسته بود به مشتركات زيادى كه در ميان دو گروه وجود دارد، اشاره مىكردند و مسائل اختلافى را به محافل علما مىسپردند، نه اينكه با دو مسئله تاريخى بر يك مسئله كلامى استدلال نمايند. افزون بر اين، نويسنده در خلال مطالب اين كتاب، ثابت نموده است كه اين دو پديده تاريخى - با فرض صحت - نشانه همدلى اهلبيت(ع) با خلفا نبوده و مظلوميت اهلبيت(ع) از جانب كسانى كه از آنها ابراز بيزارى مىشود، از نظر تاريخى امرى قطعى و غير قابل انكار است <ref>همان، ص23-24</ref> | ||
== وضعيت كتاب == | == وضعيت كتاب == | ||
| خط ۹۰: | خط ۹۰: | ||
فهرست مطالب، در ابتداى كتاب آمده است. | فهرست مطالب، در ابتداى كتاب آمده است. | ||
در پاورقىها، علاوه بر ذكر منابع <ref>ر.ك: پاورقى، ص27</ref>، به ارجاع به ساير منابع <ref>ر.ك: همان، ص31</ref> و توضيح برخى مطالب متن، پرداخته شده است <ref>ر.ك: همان، ص33</ref> | در پاورقىها، علاوه بر ذكر منابع <ref>ر.ك: پاورقى، ص27</ref>، به ارجاع به ساير منابع <ref>ر.ك: همان، ص31</ref> و توضيح برخى مطالب متن، پرداخته شده است <ref>ر.ك: همان، ص33</ref> | ||
==پانويس == | ==پانويس == | ||
ویرایش