پرش به محتوا

موسوعة مصطلحات الكندي و الفارابي: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - '</ref>.' به '</ref>'
جز (جایگزینی متن - ' ' به ' ')
جز (جایگزینی متن - '</ref>.' به '</ref>')
خط ۷۴: خط ۷۴:
#:همچنين نويسنده مباحث كتاب «موسوعة مصطلحات الفارابي» را از واژه‌هاى «ائتلاف و ارتباط»، «إبداع»، «إبداع الجزئي بدل الكلي»، «إبدال عرض الشيئ بدل الشيئ» و «أبديات و موجودات» <ref>متن كتاب، بخش دوم، ص1</ref> شروع كرده و آنگاه با واژه‌هاى ديگرى همانند «اعتدال الأدباء» <ref>همان، ص65.</ref> و «تعقل» <ref>همان، ص150</ref> و «حركة طبيعية»، «حركة نفسانية» و «حروب» <ref>همان، ص218</ref> ادامه داده و با «ينفعل» <ref>همان، ص715</ref> به پايان رسانده است.
#:همچنين نويسنده مباحث كتاب «موسوعة مصطلحات الفارابي» را از واژه‌هاى «ائتلاف و ارتباط»، «إبداع»، «إبداع الجزئي بدل الكلي»، «إبدال عرض الشيئ بدل الشيئ» و «أبديات و موجودات» <ref>متن كتاب، بخش دوم، ص1</ref> شروع كرده و آنگاه با واژه‌هاى ديگرى همانند «اعتدال الأدباء» <ref>همان، ص65.</ref> و «تعقل» <ref>همان، ص150</ref> و «حركة طبيعية»، «حركة نفسانية» و «حروب» <ref>همان، ص218</ref> ادامه داده و با «ينفعل» <ref>همان، ص715</ref> به پايان رسانده است.
#يكى از ابتكارات نويسنده آن است كه در مقدمه فرهنگ‌نامه اصطلاحات كندى، نمودارى در مورد مدلول‌هاى لفظ فلسفى ترسيم كرده است <ref>بخش اول، مقدمه كتاب، ص IXص </ref>
#يكى از ابتكارات نويسنده آن است كه در مقدمه فرهنگ‌نامه اصطلاحات كندى، نمودارى در مورد مدلول‌هاى لفظ فلسفى ترسيم كرده است <ref>بخش اول، مقدمه كتاب، ص IXص </ref>
#نويسنده به نقل از بعضى از آثار كندى در مورد حسود چنين نوشته است: هر كسى كه از مالك شدن طبيعى مردم محزون شود، او حسود است؛ پس سزاوار است كه جانمان را با حسادت آلوده نسازيم؛ چون‌كه آن كامل‌ترين شرارت است؛ زيرا كسى كه دوست دارد شرى به دشمنان برسد، دوستدار شرور است و هر كسى كه شر را دوست بدارد، خودش شرير است و... <ref>ر.ك: بخش اول، متن كتاب، ص70</ref>.
#نويسنده به نقل از بعضى از آثار كندى در مورد حسود چنين نوشته است: هر كسى كه از مالك شدن طبيعى مردم محزون شود، او حسود است؛ پس سزاوار است كه جانمان را با حسادت آلوده نسازيم؛ چون‌كه آن كامل‌ترين شرارت است؛ زيرا كسى كه دوست دارد شرى به دشمنان برسد، دوستدار شرور است و هر كسى كه شر را دوست بدارد، خودش شرير است و... <ref>ر.ك: بخش اول، متن كتاب، ص70</ref>
#نويسنده به نقل از آثار [[فارابی، محمد بن محمد|فارابى]] در مورد «مبادئ الحكمة» چنين آورده است: مبادى حكمت، مقدمات يقينى است و روش نظر كردن در آن عبارت است از تأمل كردن در شيئ از همه جهات <ref>بخش دوم، متن كتاب، ص523</ref>
#نويسنده به نقل از آثار [[فارابی، محمد بن محمد|فارابى]] در مورد «مبادئ الحكمة» چنين آورده است: مبادى حكمت، مقدمات يقينى است و روش نظر كردن در آن عبارت است از تأمل كردن در شيئ از همه جهات <ref>بخش دوم، متن كتاب، ص523</ref>
#عنوان «موسوعة مصطلحات الكندي و الفارابي»، چنين القا مى‌كند كه در اين اثر فقط اصطلاحات نوشته شده و بلكه كتاب حاضر فرهنگ اصطلاحات خاصّ كندى و [[فارابی، محمد بن محمد|فارابى]] است؛ درحالى‌كه چنين نيست و همه واژه‌هاى بحث‌شده در اين اثر، به معنى دقيق كلمه، اصطلاح نيستند، بلكه بسيارى از آنها، كلماتى عامّ هستند كه در نوشته‌هاى دانشمندان ديگر و همچنين در آثار كندى و [[فارابی، محمد بن محمد|فارابى]] هم مطرح شده‌اند و افزون بر آنكه بسيارى از اصطلاحات ذكرشده در اينجا، هيچ اختصاصى به كندى و [[فارابی، محمد بن محمد|فارابى]] ندارند و داراى بار معنايى خاصى در آثار ايشان نيستند؛ به‌طور مثال «طا» كه در اين كتاب آمده <ref>بخش اول، متن كتاب، ص110</ref>، فقط يك لغت است نه يك اصطلاح و «عدل» كه در اينجا آمده <ref>همان، ص113</ref>، هرچند واقعاً اصطلاحى است اسلامى، ولى اصطلاح خاصّ كندى نيست و هيچ ويژگى معنايى براى آن در مطالب كندى يافت نمى‌شود كه در آثار ديگران ذكر نشده باشد. از اين قبيل فراوان است و در بسيارى از موارد اساساً آنچه ذكر شده لغتى بيش نيست و هيچ معناى اصطلاحى ويژه‌اى در علوم اسلامى ندارد؛ به‌عنوان مثال «ماء» فقط واژه‌اى است كه كندى هم آن را به‌مناسبتى استفاده كرده است <ref>ر.ك: همان، ص159</ref>. ولى البته گاه اصطلاح و يا تعريف خاص [[فارابی، محمد بن محمد|فارابى]] در مورد موضوعى آمده كه بسى راهگشاست؛ مثلاً از [[فارابی، محمد بن محمد|فارابى]] پرسيدند كه رنگ چيست و او رنگ را تعريف كرد <ref>ر.ك: بخش دوم، متن كتاب، ص509</ref>.
#عنوان «موسوعة مصطلحات الكندي و الفارابي»، چنين القا مى‌كند كه در اين اثر فقط اصطلاحات نوشته شده و بلكه كتاب حاضر فرهنگ اصطلاحات خاصّ كندى و [[فارابی، محمد بن محمد|فارابى]] است؛ درحالى‌كه چنين نيست و همه واژه‌هاى بحث‌شده در اين اثر، به معنى دقيق كلمه، اصطلاح نيستند، بلكه بسيارى از آنها، كلماتى عامّ هستند كه در نوشته‌هاى دانشمندان ديگر و همچنين در آثار كندى و [[فارابی، محمد بن محمد|فارابى]] هم مطرح شده‌اند و افزون بر آنكه بسيارى از اصطلاحات ذكرشده در اينجا، هيچ اختصاصى به كندى و [[فارابی، محمد بن محمد|فارابى]] ندارند و داراى بار معنايى خاصى در آثار ايشان نيستند؛ به‌طور مثال «طا» كه در اين كتاب آمده <ref>بخش اول، متن كتاب، ص110</ref>، فقط يك لغت است نه يك اصطلاح و «عدل» كه در اينجا آمده <ref>همان، ص113</ref>، هرچند واقعاً اصطلاحى است اسلامى، ولى اصطلاح خاصّ كندى نيست و هيچ ويژگى معنايى براى آن در مطالب كندى يافت نمى‌شود كه در آثار ديگران ذكر نشده باشد. از اين قبيل فراوان است و در بسيارى از موارد اساساً آنچه ذكر شده لغتى بيش نيست و هيچ معناى اصطلاحى ويژه‌اى در علوم اسلامى ندارد؛ به‌عنوان مثال «ماء» فقط واژه‌اى است كه كندى هم آن را به‌مناسبتى استفاده كرده است <ref>ر.ك: همان، ص159</ref> ولى البته گاه اصطلاح و يا تعريف خاص [[فارابی، محمد بن محمد|فارابى]] در مورد موضوعى آمده كه بسى راهگشاست؛ مثلاً از [[فارابی، محمد بن محمد|فارابى]] پرسيدند كه رنگ چيست و او رنگ را تعريف كرد <ref>ر.ك: بخش دوم، متن كتاب، ص509</ref>
#شايان ذكر است كه نويسنده به گردآورى و تدوين و تنظيم مباحث آثار كندى و [[فارابی، محمد بن محمد|فارابى]] به‌صورت الفبايى پرداخته و هدف بالاترى براى خودش تعريف نكرده و فعاليت علمى ديگرى بيش از اين انجام نداده و به جمع‌بندى و نتيجه‌گيرى از مطالب نپرداخته است.
#شايان ذكر است كه نويسنده به گردآورى و تدوين و تنظيم مباحث آثار كندى و [[فارابی، محمد بن محمد|فارابى]] به‌صورت الفبايى پرداخته و هدف بالاترى براى خودش تعريف نكرده و فعاليت علمى ديگرى بيش از اين انجام نداده و به جمع‌بندى و نتيجه‌گيرى از مطالب نپرداخته است.


۴۲۵٬۲۲۵

ویرایش