۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - ':ف' به ': ف') |
جز (جایگزینی متن - '</ref>.' به '</ref>') |
||
خط ۴۹: | خط ۴۹: | ||
#زبان و نثر مترجم محترم از نظر ادبيات فارسى، سنجيده و شيواست. | #زبان و نثر مترجم محترم از نظر ادبيات فارسى، سنجيده و شيواست. | ||
#مترجم در مقدمهاش -كه در تابستان 1379ش نوشته- يادآور شده است كه مطالعه تاريخ مصر پس از اسلام، براى ما ايرانيان شيعىمذهب بسيار عبرتآموز است؛ چرا كه مصر برههاى از تاريخش را در سايه حكومت شيعى فاطميان سپرى كرده است. سپس مترجم به نكته شگفت و عبرتانگيزى توجه داده است: به گواهى تاريخ مدت دو سده در مصر شعاير شيعى بر پا بود و فقه شيعه حاكميت داشت. در اذان حىّ على خيرالعمل گفته مىشد. در روزهاى عزاى شيعيان، شهرها چهره اندوه به خود مىگرفت و در روزهاى عيد در همه جا مجالس سرور و شادمانى بر پا بود. در همه اين دوران خطبه به نام خليفه فاطمى خوانده مىشد و قاهره در شكوه فرهنگى و شكوفايى علمى و نيز اقتدار سياسى و نظامى، با بغداد عباسيان رقابت مىكرد. حتى نفوذ فاطمىها به بيرون از مصر امتداد يافته، به سرزمينهاى حجاز، شام و يمن رسيده بود. تجارت در آن سرزمين رونقى بسزا داشت و امنيت و عدالت حاكم بر آن موجب آرامش و آسايش ساكنانش گشته بود. با اين همه، روزى كه ستاره بخت فاطميان رو به افول نهاد و بنا شد نام خليفه فاطمى را از خطبه بيندازند و به جاى آن نام خليفه عباسى را بياورند، به تعبير [[ابن اثیر، علی بن محمد|ابن اثير]] «دو بز هم به يكديگر شاخ نزدند»! <ref>مقدمه مترجم، ص 5-6</ref> | #مترجم در مقدمهاش -كه در تابستان 1379ش نوشته- يادآور شده است كه مطالعه تاريخ مصر پس از اسلام، براى ما ايرانيان شيعىمذهب بسيار عبرتآموز است؛ چرا كه مصر برههاى از تاريخش را در سايه حكومت شيعى فاطميان سپرى كرده است. سپس مترجم به نكته شگفت و عبرتانگيزى توجه داده است: به گواهى تاريخ مدت دو سده در مصر شعاير شيعى بر پا بود و فقه شيعه حاكميت داشت. در اذان حىّ على خيرالعمل گفته مىشد. در روزهاى عزاى شيعيان، شهرها چهره اندوه به خود مىگرفت و در روزهاى عيد در همه جا مجالس سرور و شادمانى بر پا بود. در همه اين دوران خطبه به نام خليفه فاطمى خوانده مىشد و قاهره در شكوه فرهنگى و شكوفايى علمى و نيز اقتدار سياسى و نظامى، با بغداد عباسيان رقابت مىكرد. حتى نفوذ فاطمىها به بيرون از مصر امتداد يافته، به سرزمينهاى حجاز، شام و يمن رسيده بود. تجارت در آن سرزمين رونقى بسزا داشت و امنيت و عدالت حاكم بر آن موجب آرامش و آسايش ساكنانش گشته بود. با اين همه، روزى كه ستاره بخت فاطميان رو به افول نهاد و بنا شد نام خليفه فاطمى را از خطبه بيندازند و به جاى آن نام خليفه عباسى را بياورند، به تعبير [[ابن اثیر، علی بن محمد|ابن اثير]] «دو بز هم به يكديگر شاخ نزدند»! <ref>مقدمه مترجم، ص 5-6</ref> | ||
#مترجم درباره نويسنده نوشته است كه استاد وردانى از فعالان سياسى مصر است و سالهاى چندى از عمر خود را در زندان سپرى كرده است. دوران زندان براى وى فرصتى فراهم آورد كه در مبانى اعتقادى خويش بينديشد و تجديد نظر كند و در نتيجه به تشيع بگرود. از آن پس وى تمام همت خويش را صرف نشر فرهنگ شيعه در مصر كرد <ref>همان، ص 6-7</ref> | #مترجم درباره نويسنده نوشته است كه استاد وردانى از فعالان سياسى مصر است و سالهاى چندى از عمر خود را در زندان سپرى كرده است. دوران زندان براى وى فرصتى فراهم آورد كه در مبانى اعتقادى خويش بينديشد و تجديد نظر كند و در نتيجه به تشيع بگرود. از آن پس وى تمام همت خويش را صرف نشر فرهنگ شيعه در مصر كرد <ref>همان، ص 6-7</ref> | ||
#پاورقىهاى كتاب به قلم صالح الوردانى است و مترجم اندك پاورقىهاى خود را با حرف «م» مشخص كرده است <ref>ص 147، پاورقى 1</ref> | #پاورقىهاى كتاب به قلم صالح الوردانى است و مترجم اندك پاورقىهاى خود را با حرف «م» مشخص كرده است <ref>ص 147، پاورقى 1</ref> درباره ترجمه آيات همچنين معلوم نيست كه مترجم از كدام ترجمه قرآن استفاده كرده و يا خودش اقدام به ترجمه آيات مورد نظر كرده است <ref>همان، ص 17-18</ref> | ||
#مترجم يادآور شده است كه كتاب حاضر نخستين نوشته استاد صالح الوردانى بوده و در آن تشيع را در پرتو تاريخ و واقعيتهاى موجود بحث كرده است؛ چراكه احساس كرده جامعه مصر به شدت تشنه شناخت تشيع است و درصدد اثبات اين موضوع بوده كه شيعه و اهل بيت(ع) در مصر ريشههايى بس عميق دارد و تشيع در اين سرزمين و در ميان اين مردم بيگانه نيست. او نام كتاب را «شيعه در مصر از [[امام على(ع)]] تا [[امام خمينى(ره)|امام خمينى]]» گذاشته زيرا شيعيان از روزگار حضرت [[امام على(ع)]] تاكنون در اين سرزمين حضور داشتهاند <ref>همان، ص 6</ref> | #مترجم يادآور شده است كه كتاب حاضر نخستين نوشته استاد صالح الوردانى بوده و در آن تشيع را در پرتو تاريخ و واقعيتهاى موجود بحث كرده است؛ چراكه احساس كرده جامعه مصر به شدت تشنه شناخت تشيع است و درصدد اثبات اين موضوع بوده كه شيعه و اهل بيت(ع) در مصر ريشههايى بس عميق دارد و تشيع در اين سرزمين و در ميان اين مردم بيگانه نيست. او نام كتاب را «شيعه در مصر از [[امام على(ع)]] تا [[امام خمينى(ره)|امام خمينى]]» گذاشته زيرا شيعيان از روزگار حضرت [[امام على(ع)]] تاكنون در اين سرزمين حضور داشتهاند <ref>همان، ص 6</ref> | ||
#مترجم يادآور شده است كه نويسنده در اين كتاب تصاويرى قرار داده بود كه به دليل كيفيت نامطلوب از نظر چاپى قابل استفاده در ترجمه نبوده و بنابراين حذف شده است <ref>همان، ص 7</ref> | #مترجم يادآور شده است كه نويسنده در اين كتاب تصاويرى قرار داده بود كه به دليل كيفيت نامطلوب از نظر چاپى قابل استفاده در ترجمه نبوده و بنابراين حذف شده است <ref>همان، ص 7</ref> | ||
#نويسنده پيوستهاى متعددى در پايان كتابش آورده و مترجم نيز همه آن موارد را به فارسى ترجمه كرده است جز پيوست 14 كه فهرست اعلام بوده و در متن عربى بدون تعيين صفحات مورد نظر براى هر يك از شخصيتها، فهرستى از نامها در يك صفحه ذكر شده و متأسفانه مترجم هم در ترجمه فارسى فهرست اعلام را نياورده است! | #نويسنده پيوستهاى متعددى در پايان كتابش آورده و مترجم نيز همه آن موارد را به فارسى ترجمه كرده است جز پيوست 14 كه فهرست اعلام بوده و در متن عربى بدون تعيين صفحات مورد نظر براى هر يك از شخصيتها، فهرستى از نامها در يك صفحه ذكر شده و متأسفانه مترجم هم در ترجمه فارسى فهرست اعلام را نياورده است! | ||
ویرایش