۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - ' (ع)' به '(ع)') |
جز (جایگزینی متن - '</ref>.' به '</ref>') |
||
خط ۴۳: | خط ۴۳: | ||
'''الشيعة في التاريخ'''، اثر محمدحسين زين عاملى، در پاسخ به كتاب «جولة في ربوع شرق الأدنى»، نوشته يك جهانگرد مصرى به نام محمد ثابت مصرى، به رشته تحرير درآمده است. كتاب مذكور پر از اشتباهات تاريخى بوده و در آن به مذهب شيعه، دانشمندان شيعه و به شهرهاى مقدّسشان شديداً حمله شده است <ref>مقدمه، ص 11</ref> | '''الشيعة في التاريخ'''، اثر محمدحسين زين عاملى، در پاسخ به كتاب «جولة في ربوع شرق الأدنى»، نوشته يك جهانگرد مصرى به نام محمد ثابت مصرى، به رشته تحرير درآمده است. كتاب مذكور پر از اشتباهات تاريخى بوده و در آن به مذهب شيعه، دانشمندان شيعه و به شهرهاى مقدّسشان شديداً حمله شده است <ref>مقدمه، ص 11</ref> | ||
نويسنده، انگيزه خود را در نگارش اين اثر، علاوه بر طرح پارهاى مطالب، بطلان ضمنى نوشتههاى جهانگرد مصرى و ارشاد جوانانى دانسته كه فريفته اين چنين نوشتههايى مىشوند <ref>همان، ص 14 - 15</ref> | نويسنده، انگيزه خود را در نگارش اين اثر، علاوه بر طرح پارهاى مطالب، بطلان ضمنى نوشتههاى جهانگرد مصرى و ارشاد جوانانى دانسته كه فريفته اين چنين نوشتههايى مىشوند <ref>همان، ص 14 - 15</ref> | ||
== ساختار == | == ساختار == | ||
خط ۵۲: | خط ۵۲: | ||
كتاب، مشتمل بر مقدمه مؤلف، پنج فصل و يك خاتمه است. هريك از فصول كتاب خود مشتمل بر عناوين متعددى است. | كتاب، مشتمل بر مقدمه مؤلف، پنج فصل و يك خاتمه است. هريك از فصول كتاب خود مشتمل بر عناوين متعددى است. | ||
نويسنده سعى كرده كه بيشتر مآخذ كتابش را از تأليفات اهل سنّت انتخاب كند تا براى خواننده قانعكنندهتر و از اتهام و ترديد دورتر باشد <ref>مقدمه، ص 14</ref> | نويسنده سعى كرده كه بيشتر مآخذ كتابش را از تأليفات اهل سنّت انتخاب كند تا براى خواننده قانعكنندهتر و از اتهام و ترديد دورتر باشد <ref>مقدمه، ص 14</ref> | ||
== گزارش محتوا == | == گزارش محتوا == | ||
كتاب «جوله» پر است از دروغ و تحريف، لذا نويسنده در اين اثر تنها به بخشى از تحريفات آن پاسخ گفته و فرموده است: «اگر ما بخواهيم تمام خطاها و سخنان بىربط و تحريف و تبديلهاى كتاب «جوله» او را بررسى كنيم شما را شگفتزده خواهيم كرد و بايد كتاب بزرگى بنويسيم كه وقت گرانبهاى ما اجازه اين كار را نمىدهد...» <ref>مقدمه، ص 13 - 14</ref> | كتاب «جوله» پر است از دروغ و تحريف، لذا نويسنده در اين اثر تنها به بخشى از تحريفات آن پاسخ گفته و فرموده است: «اگر ما بخواهيم تمام خطاها و سخنان بىربط و تحريف و تبديلهاى كتاب «جوله» او را بررسى كنيم شما را شگفتزده خواهيم كرد و بايد كتاب بزرگى بنويسيم كه وقت گرانبهاى ما اجازه اين كار را نمىدهد...» <ref>مقدمه، ص 13 - 14</ref> | ||
نويسنده در مقدمه همچنين درباره نامگذارى كتاب مىنويسد: «آن را شيعه در تاريخ نام نهاديم؛ زيرا اكثر مباحث آن به مواضع تاريخى شيعه و گروههاى منشعب از آن و نيز به شرح حال و محلّ پيدايش و عقايد و دلايل انشعاب آنها و بهويژه به غلاتى مربوط مىشود كه سفسطهگران و متظاهران، آنها را وسيلهاى براى بدگويى به شيعه دوازدهامامى قرار دادهاند؛ حالآنكه ما بهگونهاى خاص اثبات كرديم كه امامان و دانشمندان شيعه از هر نوع غلو و بدعتگذارى بيزارى جستهاند» <ref>همان، ص 14</ref> | نويسنده در مقدمه همچنين درباره نامگذارى كتاب مىنويسد: «آن را شيعه در تاريخ نام نهاديم؛ زيرا اكثر مباحث آن به مواضع تاريخى شيعه و گروههاى منشعب از آن و نيز به شرح حال و محلّ پيدايش و عقايد و دلايل انشعاب آنها و بهويژه به غلاتى مربوط مىشود كه سفسطهگران و متظاهران، آنها را وسيلهاى براى بدگويى به شيعه دوازدهامامى قرار دادهاند؛ حالآنكه ما بهگونهاى خاص اثبات كرديم كه امامان و دانشمندان شيعه از هر نوع غلو و بدعتگذارى بيزارى جستهاند» <ref>همان، ص 14</ref> وى تأكيد مىكند كه «تنها به نقل شواهد تاريخى كه مىتوانست در بطلان ادّعاهاى آن شخص جهانگرد درباره خلافت به ما كمك كند، بسنده كرديم <ref>مقدمه، ص 29</ref> | ||
خلاصه مطالبى را كه در فصول پنجگانه كتاب آمده، مىتوان اينگونه گزارش نمود: | خلاصه مطالبى را كه در فصول پنجگانه كتاب آمده، مىتوان اينگونه گزارش نمود: | ||
1. در فصل اوّل كتاب، مختصرى درباره شيعه بحث شده است. نويسنده ابتدا معناى شيعه را در كتاب لغت و قرآن مجيد ذكر كرده است. هركس كه لغتنامههاى بزرگ عربى و قرآن مجيد را بررسى كند، بهخوبى درمىيابد كه لفظ شيعه، بهمناسبتهاى زيادى در آنها آمده است. لفظ شيعه گاهى به معنى «پيروان و ياران» و گاهى به معنى «مشايعت»؛ يعنى «پيروى و اطاعت» به كار رفته است. اين نام غالباً بر كسى كه على و اهلبيت(ع) را دوست بدارد، اطلاق مىشود تا آنجا كه اسم خاص آنان شده است و هرگاه بگويند فلانى از شيعيان است، همه مىفهمند كه از جمله آنهاست. وى سپس بخشى از گفتههاى علماى لغت و آيات قرآن مجيد را همراه با تفسير آن نقل مىكند <ref>متن كتاب، ص 16 - 17</ref> | 1. در فصل اوّل كتاب، مختصرى درباره شيعه بحث شده است. نويسنده ابتدا معناى شيعه را در كتاب لغت و قرآن مجيد ذكر كرده است. هركس كه لغتنامههاى بزرگ عربى و قرآن مجيد را بررسى كند، بهخوبى درمىيابد كه لفظ شيعه، بهمناسبتهاى زيادى در آنها آمده است. لفظ شيعه گاهى به معنى «پيروان و ياران» و گاهى به معنى «مشايعت»؛ يعنى «پيروى و اطاعت» به كار رفته است. اين نام غالباً بر كسى كه على و اهلبيت(ع) را دوست بدارد، اطلاق مىشود تا آنجا كه اسم خاص آنان شده است و هرگاه بگويند فلانى از شيعيان است، همه مىفهمند كه از جمله آنهاست. وى سپس بخشى از گفتههاى علماى لغت و آيات قرآن مجيد را همراه با تفسير آن نقل مىكند <ref>متن كتاب، ص 16 - 17</ref> | ||
درباره سابقه شيعه در اسلام بيشتر مورّخان و نويسندگان غير شيعه برآنند كه آغاز پيدايش و زمان شكلگيرى شيعه، پس از رحلت پيامبر(ص) بوده است <ref>همان، ص 17</ref> | درباره سابقه شيعه در اسلام بيشتر مورّخان و نويسندگان غير شيعه برآنند كه آغاز پيدايش و زمان شكلگيرى شيعه، پس از رحلت پيامبر(ص) بوده است <ref>همان، ص 17</ref> نويسنده در انتهاى فصل اول، مختصرى از عقايد شيعه را بيان مىكند <ref>همان، ص 31 - 36</ref> | ||
2. زين، در فصل دوم به گروههايى كه از شيعه منشعب شدهاند و كيفيّت انشعاب آنها پرداخته است. وى در مقدمهاى بر اين فصل مىنويسد: «شيعه در آغاز پيدايش گروه واحدى بود و همه شيعيان معتقد بودند كه امامت، از اصولى نيست كه به نظر و اختيار امّت واگذار شده باشد، بلكه ناگزير بايد نصّ صريح بر امامت امامى باشد تا خليفه، وصى و نايب عام پيامبر(ص) در تنفيذ احكام و اداره شئون مسلمانان بشود» <ref>همان، ص 37</ref> | 2. زين، در فصل دوم به گروههايى كه از شيعه منشعب شدهاند و كيفيّت انشعاب آنها پرداخته است. وى در مقدمهاى بر اين فصل مىنويسد: «شيعه در آغاز پيدايش گروه واحدى بود و همه شيعيان معتقد بودند كه امامت، از اصولى نيست كه به نظر و اختيار امّت واگذار شده باشد، بلكه ناگزير بايد نصّ صريح بر امامت امامى باشد تا خليفه، وصى و نايب عام پيامبر(ص) در تنفيذ احكام و اداره شئون مسلمانان بشود» <ref>همان، ص 37</ref> پس از آن، پيدايش فرقههايى چون سبائيه، كيسانيه، زيديه، اسماعيليه و واقفيه بررسى شده است <ref>همان، ص 38 - 90</ref> | ||
3. خلافت و خلفا و اختلاف امّت درباره آنها در فصل سوم كتاب تبيين شده است. نويسنده، در مقدمه اين بخش به نقل از ملل و نحل شهرستانى، مهمترين اختلاف امت اسلام پس از رحلت پيامبر را مسئله امامت مىداند <ref>همان، ص 91</ref> | 3. خلافت و خلفا و اختلاف امّت درباره آنها در فصل سوم كتاب تبيين شده است. نويسنده، در مقدمه اين بخش به نقل از ملل و نحل شهرستانى، مهمترين اختلاف امت اسلام پس از رحلت پيامبر را مسئله امامت مىداند <ref>همان، ص 91</ref> وى سپس وقايع صدر اسلام از زمان خلفا تا زمان امام حسين(ع) را مورد مطالعه قرار مىدهد. | ||
4. در فصل چهارم، موضع شيعه در دوران خلفاى اموى و عباسى تبيين شده است. سرآغاز نهضتهاى ضد اموى پس از معاويه، نهضت شيعه بود. شيعيان بههمراه سرور بزرگواران و نواده پيامبر، امام و رهبر خود حسين بن على(ع) قيام كردند و... همين نهضت حسينى بود كه باعث بيدارى افكار و انديشهها شد و همتهاى خفته و خمود را بيدار كرد و به امّت اسلامى جرئت داد كه نسبت به اعمال و رفتار امويان كه مخالف قوانين دين اسلام بود، آشكارا اعتراض و پرخاش كنند و زير بار ذلّت و زور و فشار و خفقان نروند <ref>همان، ص 147</ref> | 4. در فصل چهارم، موضع شيعه در دوران خلفاى اموى و عباسى تبيين شده است. سرآغاز نهضتهاى ضد اموى پس از معاويه، نهضت شيعه بود. شيعيان بههمراه سرور بزرگواران و نواده پيامبر، امام و رهبر خود حسين بن على(ع) قيام كردند و... همين نهضت حسينى بود كه باعث بيدارى افكار و انديشهها شد و همتهاى خفته و خمود را بيدار كرد و به امّت اسلامى جرئت داد كه نسبت به اعمال و رفتار امويان كه مخالف قوانين دين اسلام بود، آشكارا اعتراض و پرخاش كنند و زير بار ذلّت و زور و فشار و خفقان نروند <ref>همان، ص 147</ref> | ||
عباسيان با شعار گرفتن انتقام خون حسين بن على(ع) و فرزندانش، امر را بر شيعه مشتبه كردند تا بدانجا كه برخى از مردم كوفه در عراق همراه ديگر پيروان بنى عباس در خراسان، از آنها پشتيبانى كردند، امّا بهمجرّداينكه پيروزى كامل به دست آمد و بنى اميه در همه جا مغلوب شدند و پردههاى اين جريان فريبكارانه به يكسو رفت و شيعيان علوى ديدند كه سفّاح عبّاسى بر تخت خلافت و يا بهتر بگوييم، بر تخت سلطنت تكيه زده است، بهپا خاستند و حقوق علويان و بهره ايشان از آن دعوت مشترك را مطالبه كردند <ref>همان، ص 160</ref> | عباسيان با شعار گرفتن انتقام خون حسين بن على(ع) و فرزندانش، امر را بر شيعه مشتبه كردند تا بدانجا كه برخى از مردم كوفه در عراق همراه ديگر پيروان بنى عباس در خراسان، از آنها پشتيبانى كردند، امّا بهمجرّداينكه پيروزى كامل به دست آمد و بنى اميه در همه جا مغلوب شدند و پردههاى اين جريان فريبكارانه به يكسو رفت و شيعيان علوى ديدند كه سفّاح عبّاسى بر تخت خلافت و يا بهتر بگوييم، بر تخت سلطنت تكيه زده است، بهپا خاستند و حقوق علويان و بهره ايشان از آن دعوت مشترك را مطالبه كردند <ref>همان، ص 160</ref> | ||
5. برائت شيعه از غلوّ و غلات، موضوع فصل پنجم كتاب را تشكيل مىدهد. نويسنده، غالى را كسى مىداند كه درباره اهلبيت(ع) چيزى بگويد كه خود آنها درباره خود نگفتهاند؛ مثل كسانى كه درباره آنها ادّعاى نبوّت و خدايى مىكنند <ref>همان، ص 167</ref> | 5. برائت شيعه از غلوّ و غلات، موضوع فصل پنجم كتاب را تشكيل مىدهد. نويسنده، غالى را كسى مىداند كه درباره اهلبيت(ع) چيزى بگويد كه خود آنها درباره خود نگفتهاند؛ مثل كسانى كه درباره آنها ادّعاى نبوّت و خدايى مىكنند <ref>همان، ص 167</ref> | ||
نويسنده در خاتمه، اشتباه ثابت مصرى در رساله خود يا ردّ حملات وى بر شيعيان ايران را ذكر كرده است. وى در توضيح افزودن اين بخش به كتاب مىنويسد: «مطالب زير را ازآنجهت بخش پايانى قرار داديم كه در ارتباط با كتاب نوشته نشده است، بلكه پيش از تأليف كتاب و حتّى سه يا چهار ماه پيش از آنكه درباره تأليف كتاب تصميم بگيرم آن را نوشته بودم» <ref>همان، ص 198</ref> | نويسنده در خاتمه، اشتباه ثابت مصرى در رساله خود يا ردّ حملات وى بر شيعيان ايران را ذكر كرده است. وى در توضيح افزودن اين بخش به كتاب مىنويسد: «مطالب زير را ازآنجهت بخش پايانى قرار داديم كه در ارتباط با كتاب نوشته نشده است، بلكه پيش از تأليف كتاب و حتّى سه يا چهار ماه پيش از آنكه درباره تأليف كتاب تصميم بگيرم آن را نوشته بودم» <ref>همان، ص 198</ref> | ||
== وضعيت كتاب == | == وضعيت كتاب == |
ویرایش