۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'ى(' به 'ى (') |
جز (جایگزینی متن - ' (ع)' به '(ع)') |
||
خط ۵۵: | خط ۵۵: | ||
وى، به عنوان يكى از اهل تسنن، در نامهاى سرگشاده به علماى نجف، برخى از مسايل اختلافى بين شيعه و سنى را مطرح نموده و از دانشمندان شيعه جواب آنها را درخواست مىنمايد. | وى، به عنوان يكى از اهل تسنن، در نامهاى سرگشاده به علماى نجف، برخى از مسايل اختلافى بين شيعه و سنى را مطرح نموده و از دانشمندان شيعه جواب آنها را درخواست مىنمايد. | ||
در آن نوشته، مسايلى را به عنوان اعتقادات شيعى ذكر كرده كه برخى از آنها كذب محض است (مانند قول به تحريف قرآن)؛ و برخى نيز در اثر تفسير نادرست، مورد سوء استفاده قرار گرفته است. مسايل مطرح شده عبارتند از: تكفير و لعن صحابه، تحريف قرآن، انكار احاديث عامه، تأويل قرآن، تقيّه، متعه (ازدواج موقت)، اختلاف بين [[امام على (ع)]] و عدهاى از صحابه، مسئله عول، مسئله نسيئ، حجة الوداع. | در آن نوشته، مسايلى را به عنوان اعتقادات شيعى ذكر كرده كه برخى از آنها كذب محض است (مانند قول به تحريف قرآن)؛ و برخى نيز در اثر تفسير نادرست، مورد سوء استفاده قرار گرفته است. مسايل مطرح شده عبارتند از: تكفير و لعن صحابه، تحريف قرآن، انكار احاديث عامه، تأويل قرآن، تقيّه، متعه (ازدواج موقت)، اختلاف بين [[امام على(ع)]] و عدهاى از صحابه، مسئله عول، مسئله نسيئ، حجة الوداع. | ||
مؤلف در پاسخ موسى جار الله، أولا خطاها و اشتباههاى وى را متذكر مىشود و سپس بيان مىكند كه اشكال كننده قصدى جز توهين به شيعه و افترا بر اماميه نداشته است؛ زيرا ادعاهايى كه وى مطرح كرده، يا از اساس غلط است و شيعه چنين عقايدى ندارد؛ و يا آن جور كه وى ادعا كرده، نيست. | مؤلف در پاسخ موسى جار الله، أولا خطاها و اشتباههاى وى را متذكر مىشود و سپس بيان مىكند كه اشكال كننده قصدى جز توهين به شيعه و افترا بر اماميه نداشته است؛ زيرا ادعاهايى كه وى مطرح كرده، يا از اساس غلط است و شيعه چنين عقايدى ندارد؛ و يا آن جور كه وى ادعا كرده، نيست. | ||
خط ۷۱: | خط ۷۱: | ||
در خاتمه نيز به بيان فضيلت و برترى علويون از بنى هاشم و مناقب آنها مىپردازد. | در خاتمه نيز به بيان فضيلت و برترى علويون از بنى هاشم و مناقب آنها مىپردازد. | ||
مؤلف از قول غزالى نقل كرده است كه نمىتوان به قطع و يقين قتل امام حسين (ع) را به يزيد نسبت داد و چون چنين است نبايد وى را لعن كرد. | مؤلف از قول غزالى نقل كرده است كه نمىتوان به قطع و يقين قتل امام حسين(ع) را به يزيد نسبت داد و چون چنين است نبايد وى را لعن كرد. | ||
وى در جواب پاسخ مىدهد كه چگونه يك انديشمند مسلمان مىتواند يكى از مسلمات تاريخى را ناديده بگيرد و چشمش را بر روى حقايق ببندد. | وى در جواب پاسخ مىدهد كه چگونه يك انديشمند مسلمان مىتواند يكى از مسلمات تاريخى را ناديده بگيرد و چشمش را بر روى حقايق ببندد. | ||
خط ۷۷: | خط ۷۷: | ||
وى در پايان مىگويد: يزيد همه اسباب لعن را در خود جمع كرده است و لذا واجب است از وى برائت جوييم و لعن وى نيز جايز است. | وى در پايان مىگويد: يزيد همه اسباب لعن را در خود جمع كرده است و لذا واجب است از وى برائت جوييم و لعن وى نيز جايز است. | ||
يزيد اولاً، امام حسين (ع) و مؤمنان بسيارى را از روى عمد به قتل رسانده است و كسى كه از روى عمد مؤمنى را به قتل برساند توبهاش قبول نيست. | يزيد اولاً، امام حسين(ع) و مؤمنان بسيارى را از روى عمد به قتل رسانده است و كسى كه از روى عمد مؤمنى را به قتل برساند توبهاش قبول نيست. | ||
ثانياً، وى در زمين فساد بزرگى به پا كرده، پس وى مفسد فى الارض است. | ثانياً، وى در زمين فساد بزرگى به پا كرده، پس وى مفسد فى الارض است. |
ویرایش