الرد علی مسائل موسی جار الله
الردّ على مسائل موسى جارالله ورسالة في اللعن و فضل العلويين، تأليف آیتالله شيخ هادى كاشف الغطاء (1290-1361ق) است و مشتمل بر دو رساله اعتقادى مىباشد كه نویسنده در جواب پرسشهایى كه از وى شده، تدوين نموده است.
الرد علی مسائل موسی جار الله | |
---|---|
پدیدآوران | آلکاشفالغطاء، هادی (نویسنده) |
ناشر | مؤسسه کاشف الغطاء العامة |
مکان نشر | نجف اشرف - عراق |
سال نشر | 1423 ق |
چاپ | 1 |
زبان | عربی |
تعداد جلد | 1 |
نورلایب | مطالعه و دانلود pdf |
عمده مباحث، مربوط به مسائل اختلافى بين شيعه و اهل تسنن است.
انگیزه تأليف
نویسنده كه از بزرگان شيعه است، جهت ايجاد وحدت و همدلى بين شيعه و سنى به صورت عالمانه و محققانه اين پرسشها را پاسخ گفته است.
گزارش محتوا
رساله اول، شامل پاسخهایى است كه مؤلف در جواب سؤالات موسى جارالله بيان كرده است.
وى، به عنوان يكى از اهل تسنن، در نامهاى سرگشاده به علماى نجف، برخى از مسائل اختلافى بين شيعه و سنى را مطرح نموده و از دانشمندان شيعه جواب آنها را درخواست مىنمايد.
در آن نوشته، مسائلى را به عنوان اعتقادات شيعى ذكر كرده كه برخى از آنها كذب محض است (مانند قول به تحريف قرآن)؛ و برخى نيز در اثر تفسير نادرست، مورد سوء استفاده قرار گرفته است. مسائل مطرح شده عبارتند از: تكفير و لعن صحابه، تحريف قرآن، انكار احاديث عامه، تأويل قرآن، تقيّه، متعه (ازدواج موقت)، اختلاف بين امام على(ع) و عدهاى از صحابه، مسئله عول، مسئله نسيئ، حجةالوداع.
مؤلف در پاسخ موسى جارالله، أولا خطاها و اشتباههاى وى را متذكر مىشود و سپس بيان مىكند كه اشكال كننده قصدى جز توهين به شيعه و افترا بر اماميه نداشته است؛ زيرا ادعاهایى كه وى مطرح كرده، يا از اساس غلط است و شيعه چنين عقايدى ندارد؛ و يا آن جور كه وى ادعا كرده، نيست.
رساله دوم نيز در جواب سؤالى به اين مضمون است كه: حكم شرعى لعنت فرستادن بر يزيد چيست؟ آيا لعن يزيد جايز است يا خير؟
مؤلف، در ضمن دو مقام و يك خاتمه به اين سؤال پاسخ مىگويد:
در مقام اول دلايل كسانى كه لعن يزيد را جايز ندانستهاند مطرح مىكند؛ مانند غزالى و ابن تيميّه.
در مقام دوم، ادله آنهایى كه لعن را جايز دانستهاند، مىآورد و حتى بيان مىدارد كه لعن كسانى كه مستحق لعن هستند مستحب است.
مؤلف در پایان ادله ويژهاى كه دالّ بر جواز لعن يزيد است را ذكر مىكند.
در خاتمه نيز به بيان فضيلت و برترى علويون از بنى هاشم و مناقب آنها مىپردازد.
مؤلف از قول غزالى نقل كرده است كه نمىتوان به قطع و يقين قتل امام حسین(ع) را به يزيد نسبت داد و چون چنين است نبايد وى را لعن كرد.
وى در جواب پاسخ مىدهد كه چگونه يك انديشمند مسلمان مىتواند يكى از مسلمات تاريخى را ناديده بگیرد و چشمش را بر روى حقايق ببندد.
وى در پایان مىگويد: يزيد همه اسباب لعن را در خود جمع كرده است و لذا واجب است از وى برائت جوييم و لعن وى نيز جايز است.
يزيد اولاً، امام حسین(ع) و مؤمنان بسيارى را از روى عمد به قتل رسانده است و كسى كه از روى عمد مؤمنى را به قتل برساند توبهاش قبول نيست.
ثانياً، وى در زمين فساد بزرگى به پا كرده، پس وى مفسد في الارض است.
ثالثاً، يزيد در منطقه حرم امن الهى، در واقعه حَرّه، جنگ و خونريزى به راه انداخت و بنا به فرموده پيامبر(ص) هر كس در بيتالله الحرام چنين اعمالى انجام دهد لعنت خدا و ملائكه و مردم بر وى باد.
رابعاً، يزيد مسلّماً كافر و مرتد است.
خامسا،ً وى دشمن خدا و رسول خدا بود و كسى كه اين ويژگىها را داشته باشد، مستحق لعن و نفرين است.