التقريب و التيسير لمعرفة سنن البشير النذير في اصول الحديث: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - ' (ص)' به '(ص)'
جز (جایگزینی متن - 'در باره' به 'درباره')
جز (جایگزینی متن - ' (ص)' به '(ص)')
خط ۶۳: خط ۶۳:
#نويسنده در نوع دوازدهم درباره تدليس چنين نوشته است: تدليس دو قسم است:الف)- تدليس اسناد: به اين صورت كه راوى، مطلبى را از معاصرش نقل كند، درحالى‌كه آن را نشنيده، به توهّم اينكه شنيده و بگويد: فلانى چنان گفت و يا از فلانى نقل مى‌كنم و مانند آن و گاهى شيخش را از اسناد ساقط نمى‌كند، ولى غير از شيخ را كه ضعيف يا صغير است براى نيكوسازى حديث حذف مى‌كند؛
#نويسنده در نوع دوازدهم درباره تدليس چنين نوشته است: تدليس دو قسم است:الف)- تدليس اسناد: به اين صورت كه راوى، مطلبى را از معاصرش نقل كند، درحالى‌كه آن را نشنيده، به توهّم اينكه شنيده و بگويد: فلانى چنان گفت و يا از فلانى نقل مى‌كنم و مانند آن و گاهى شيخش را از اسناد ساقط نمى‌كند، ولى غير از شيخ را كه ضعيف يا صغير است براى نيكوسازى حديث حذف مى‌كند؛
#:ب)- تدليس شيوخ: به اين ترتيب كه نام، كنيه، نسب يا صفت شيخش را به‌صورتى بيان مى‌كند كه با آن شناخته نمى‌شود. قسم اول كه واقعاً مكروه است و اكثر دانشمندان آن را مكروه و ناپسند شمرده‌اند. گروهى از آنان گفته‌اند كه كسى كه مشهور به تدليس شود، مجروح مى‌شود و روايتش مردود مى‌گردد و هرچند كه سماع را بيان كرده باشد، ولى صحيح تفصيل است؛ پس روايتى كه با لفظى بيان كرده كه احتمال دو وجه دارد و سماع را هم بيان نكرده، مرسل است و آنچه كه بيان كرده با عباراتى مانند «سمعتُ» و «حدثنا» و «أخبرنا» و مشابه آن، پس مقبول است و به آن احتجاج مى‌شود و در «صحيحين» و غير آن دو از اين قبيل فراوان است، مانند قتاده و دو تا سفيان (سفيان ثورى و سفيان غامدى) و غير آنان. اين حكم جارى است در مورد كسى كه يك بار تدليس كند. البته تدليس‌هايى كه در «صحيحين» ([[صحيح مسلم]] و [[صحيح بخارى]]) وجود دارد و كلمه «عن» را آورده، بر اين مطلب حمل مى‌شود كه از طريق ديگرى شنيده است و اما دومى پس كراهتش سبك‌تر است و سبب كراهتش، سختى راه شناختش است و حالت كراهتش به‌خاطر غرضش مختلف است؛ مثلاً كسى كه اسم را تغيير داده، چون ضعيف بوده يا كوچك بوده يا... <ref>ر.ك: متن كتاب، ص32 - 33</ref>.
#:ب)- تدليس شيوخ: به اين ترتيب كه نام، كنيه، نسب يا صفت شيخش را به‌صورتى بيان مى‌كند كه با آن شناخته نمى‌شود. قسم اول كه واقعاً مكروه است و اكثر دانشمندان آن را مكروه و ناپسند شمرده‌اند. گروهى از آنان گفته‌اند كه كسى كه مشهور به تدليس شود، مجروح مى‌شود و روايتش مردود مى‌گردد و هرچند كه سماع را بيان كرده باشد، ولى صحيح تفصيل است؛ پس روايتى كه با لفظى بيان كرده كه احتمال دو وجه دارد و سماع را هم بيان نكرده، مرسل است و آنچه كه بيان كرده با عباراتى مانند «سمعتُ» و «حدثنا» و «أخبرنا» و مشابه آن، پس مقبول است و به آن احتجاج مى‌شود و در «صحيحين» و غير آن دو از اين قبيل فراوان است، مانند قتاده و دو تا سفيان (سفيان ثورى و سفيان غامدى) و غير آنان. اين حكم جارى است در مورد كسى كه يك بار تدليس كند. البته تدليس‌هايى كه در «صحيحين» ([[صحيح مسلم]] و [[صحيح بخارى]]) وجود دارد و كلمه «عن» را آورده، بر اين مطلب حمل مى‌شود كه از طريق ديگرى شنيده است و اما دومى پس كراهتش سبك‌تر است و سبب كراهتش، سختى راه شناختش است و حالت كراهتش به‌خاطر غرضش مختلف است؛ مثلاً كسى كه اسم را تغيير داده، چون ضعيف بوده يا كوچك بوده يا... <ref>ر.ك: متن كتاب، ص32 - 33</ref>.
#نويسنده در بيان نوع 35 چنين نوشته است: شناخت «حديث مُصَحَّف» و آن مهارت آشكارى است كه فقط افراد بسيار حاذق مى‌توانند از عهده‌اش برآيند. يكى از آن دانشمندان بسيار ماهر، دارقطنى است و او پژوهشى سودمند در مورد آن نوشته است. گاهى تصحيف، لفظى و چشمى است در اسناد يا در متن؛ پس از نمونه‌هاى تصحيف در اسناد عبارت است از «عَوّام بن مُراجِم» (با راء و جيم) كه آن را ابن معين تصحيف كرده و گفته: «عَوّام بن مُزاحِم» (با زاء و حاء) و از نمونه‌هاى تصحيف متنى عبارت است از حديث زيد بن ثابت: «إنّ النبي(ص) احتجر في المسجد»؛ يعنى «پيامبر (ص) مكان معينى از حصير و مانند آن را در مسجد براى عبادت انتخاب كرد كه آن را ابن لهيعه تصحيف كرده و گفته: «احتجم»؛ يعنى حجامت كرد و...» <ref>همان، ص79</ref>.
#نويسنده در بيان نوع 35 چنين نوشته است: شناخت «حديث مُصَحَّف» و آن مهارت آشكارى است كه فقط افراد بسيار حاذق مى‌توانند از عهده‌اش برآيند. يكى از آن دانشمندان بسيار ماهر، دارقطنى است و او پژوهشى سودمند در مورد آن نوشته است. گاهى تصحيف، لفظى و چشمى است در اسناد يا در متن؛ پس از نمونه‌هاى تصحيف در اسناد عبارت است از «عَوّام بن مُراجِم» (با راء و جيم) كه آن را ابن معين تصحيف كرده و گفته: «عَوّام بن مُزاحِم» (با زاء و حاء) و از نمونه‌هاى تصحيف متنى عبارت است از حديث زيد بن ثابت: «إنّ النبي(ص) احتجر في المسجد»؛ يعنى «پيامبر(ص) مكان معينى از حصير و مانند آن را در مسجد براى عبادت انتخاب كرد كه آن را ابن لهيعه تصحيف كرده و گفته: «احتجم»؛ يعنى حجامت كرد و...» <ref>همان، ص79</ref>.


== وضعيت كتاب ==
== وضعيت كتاب ==
۴۲۵٬۲۲۵

ویرایش